پاسخ فعالان سياسي به 2 پرسش «اعتماد»
1/ باتوجه به شرايط فعلي اگر حمايتهاي رهبري نظام از روحاني نبود، رييسجمهوري و دولت چه وضعيتي پيداميكرد؟
2/ حمايتهاي رهبري از دولت چقدر در كنترل مواضع اصولگرايان به ويژه طيف تندرو در قبال دولت موثر است؟
حرف آخر را رهبري ميزند
احمد كريمياصفهاني
بايد بدانيم كه درد امام و رهبري نسبت به مسوولان نظام چه بوده است. امام تا آخرين دقايق از دولتي كه ميدانست سقوط ميكند، حمايت كرد و اين كار بسياري منطقي است.
بعدها مقام معظم رهبري هم گفتند من دردم مثل امام است، همانطور كه امام از دولتها حمايت ميكرد، من حمايت كردم و ميكنم و خواهم كرد. لذا بدون استثنا هر دولتي كه باشد، چه اصولگرا و چه اصلاحطلب رهبري چون تيرك چادر نظام است اگر حمايتش را از هر دولت و فردي بردارد حتما با مشكل مواجه خواهيم شد.
دنيا هم اين را متوجه شده است، كسي كه حرف آخر را ميزند رهبري است بنابراين اگر حمايت را از سر دولت بردارد، آن دولت نميتواند كارش را
ادامه دهد اما ايشان هيچوقت حمايتش را از هيچ دولتي بر نميدارد حتي اگر با برخي مواضع زاويه داشتهباشد.
در مورد توافق هستهاي هم تا آخر از دولت حمايت كرد اما تذكرات و راهنماييهايي هم داشت، الان هم مقام معظم رهبري چون دولت فكر ميكند، ميشود با اروپاييها كار كرد از دولت حمايت كردند اما هشدار دادند كه از آنها تضمين كتبي گرفته شود.
معتقدم تندروي سمي مهلك براي جامعه است چه از طرف اصلاحطلب و چه اصولگرا. اينها كساني هستند كه اصل بازي و هدايت را در نظام به هم ميزنند و آرامش را از بين ميبرند. لذا به جاي تزريق التهاب بايد تزريق آرامش كرد.
جامعهاي كه سر و صداي بيمنطق داشتهباشد روي خوش نخواهد ديد. بنابراين هر دو جناح بايد تندروها را از خود دور كنند. مخالفت در چارچوب منطق و پيشنهاد نشان از پويايي جامعه است اما اينكه بخواهيم با فحاشي و بيمنطقي صحبت كنيم، حتما پسنديده نخواهد بود.
حتما مواضع رهبري در مواضع اصولگرايان موثر است. مثلا در مورد برجام اگر حمايت رهبري از اصل موضوع وجود نداشت اساسا اتفاقي رخ نميداد و منتفي بود. بالاخره جهان دريافته اينجا مساله ولايت و رهبري اصل است بنابراين آنها هم ميدانستند رهبري با اصل مذاكره مخالف نيستند اما با الزامات يك طرفه مخالف بودند.