بازگرداندن حق صاحبخانگي
نفيسه آزاد
«سيدمحمدعلي افشاني» در روزهاي گذشته به عنوان دومين شهردار تهران تنها به فاصله چند ماه پس از شهردار قبلي، توسط شوراي شهر پنجم تهران معرفي شد. محمدعلي نجفي، شهردار پيشين دورهاي بسيار كوتاه داشت. شش ماه نه فقط براي تغيير نظام مديريت شهري كه حتي براي انجام اصلاحات جزيي همزمان ناچيزي است، بهويژه كه نظام مديريتي قبلي نزديك به بيست سال بر تهران حاكم بوده و ردپايي عميق از خود برجاي گذاشته است. وعده از اين رو به آن رو شدن مناسبات شهري بزرگ و پيچيده مثل تهران هم كه اساسا وعدهاي باورنكردني است. حالا كه زمان انتخابات تمام شده و هركسي بر سر كار خود ميرود پرسش درست از شهردار جديد تهران اين است كه چه «فرآيندهايي» را براي چه «تغييراتي» در نظر دارد. در مدت زماني كه بحث انتخاب شهردار جديد داغ بود از مسائل و مشكلات تهران زياد گفته شد، از بدهيهاي كلان تا نداشتن ماليه پايدار، از ساختوسازهاي غيرمجاز تا ترافيك و آلودگي هواي نفسگير. مسائلي كه متخصص شهري يا كانديداي شهرداري هم كه نباشيد با يكي دو ماه زندگي و كار در اين شهر آنها را به تجربه خواهي فهميد. راهحلها هم ارايه شد، اما نكتهاي كه ميخواهم به آن اشاره كنم و در همه راهحلها و سخنرانيها مشهود بود، عامليت «من» به عنوان «شهردار تهران» و «ما» به عنوان «شوراي شهر تهران» بود و يك نظام بالادستي به اسم «دولت»، درحالي كه تهران چهار بازيگر مهم براي اداره امور خود دارد، نه سه بازيگر: حاكميت سياسي مركزي، شوراي شهر، شهرداري و شهروندان. سه بازيگر اول «مهمانان» اين ميدان هستند و موقتي، در حالي كه شهروندان، صاحبان شهر هستند و پايدار؛ مهماناني كه به نمايندگي از صاحبخانه فرصتي براي «اداره شهر» دارند و نه «حكومت بر آن.»
بيش از هفتاد درصد مردم ايران به گواه آخرين سرشماري انجامشده در سال ۱۳۹۵ در شهرها زندگي ميكنند. ۳۰ درصد باقيمانده در روستاها با بحرانهاي متفاوتي از جمله بحرانهاي زيستمحيطي روبهرو هستند و احتمالا تعدادي از آنها بهزودي به جمعيت شهرنشين خواهند پيوست. روزي خواهد رسيد كه همه ساكنان كره زمين، شهرنشين خواهند بود و شايد حتي تصوير و تصوري از زندگي روستايي نداشته باشند. آن روز شهرهاي ما چطور خواهند بود؟ آلوده و شلوغ و زشت و ناعادلانه؟ پر از سر و صدا و ناهنجاريهاي بصري؟ شهري ناعادلانه و چندپاره پر از فضاهاي بيدفاع و حاشيههاي متراكم از جمعيت؟ يا شهري سبز و آرام؟ با صداي پرندگان و خيابانهاي خلوت و مردمي شاد و مشاركتجو؟ كداميك از اين تصاوير به نظر شما نزديكتر به امروز تهران است؟ البته تهراني كه امروز در آن زندگي ميكنيم نشانههاي بسياري از تصوير اولي دارد. شلوغ و آلوده است و ساعتها وقت شهروندانش را در ترافيكهاي كشنده تلف ميكند. كوههايش براي ساختن خانههاي لوكس ويران شدهاند و از باغها و رود درههايش خبري نيست و از همه مهمتر اينكه «مردمش دوستش ندارند.شهرها خانههاي بزرگ و عمومي همه شهروندان خود هستند هرچند چهره يكساني به آنها نشان نميدهند، مثلا تهران به شهروندان شمال خود همان چهرهاي را نشان نميدهد كه به حاشيهنشينان خود يا به ساكنان مركز يا شرق و غرب خود. چند پژوهش اخير جامعهشناسان در مورد تهران نشان ميدهد كه شهروندان تهراني در يك چيز تقريبا برابرند: «علاقهمندند تهران را يا دستكم محله يا منطقهاي را كه خود در آن زندگي ميكنند، ترك كنند.»
به نظر ميرسد «درصد كمي از كساني كه در تهران زندگي ميكنند اين شهر را دوست دارند و براي زندگي طولاني مدت در آن برنامه دارند.» حالا دوباره به تصوير آينده تهران نگاه كنيم. آيا همه شهروندان تهران ميتوانند آن را ترك كنند؟ آيا در 10 سال آينده هنوز بخش بزرگي از مردم در تهران زندگي نخواهند كرد؟ اگر پاسخ سوال اول منفي و پاسخ سوال دوم مثبت باشد، آيا دست ما براي نزديك شدن به سناريوي دوم يعني شهري آرامتر، تميزتر و عادلانهتر بسته است؟ به گمان من شهردار جديد تهران فقط يك مساله مهم پيش رو دارد و آن هم بازگرداندن حق صاحبخانگي به شهروندان و ايفاي نقش خود به عنوان يك مهمان خوب است.
مديريت كردن شهري به گستردگي تهران با همه پيچيدگيهاي آن بدون حضور غيرنمايشي و علاقه قلبي شهروندان «غيرممكن» است؛ شهرونداني كه احساس تعلق به شهر داشته باشند، شهر را از آن خود بدانند و براي آن دل بسوزانند «غيرممكن» است.
مجموعه مديريت شهري پيشين هم از جايي توجه به پايگاه اجتماعي، مديريت و توسعه محلهاي و مشاركت شهروندان را در دستور كار خود قرار داد، نه تنها صدها مقاله و طرح پژوهشي انجام شد كه بالغ بر ۳۵۰ سراي محله در همه محلات تهران ساخته شده و شروع به كار كرد. اما نتايج پژوهشي كه درست در پايان مديريت قاليباف و آغاز دوره نجفي انجام شد نشان ميدهد كه تهرانيها هنوز تهران را دوست ندارند و نميخواهند در حل مشكلات آن مشاركت داشته باشند. اصليترين دليل كه باعث ميشود به تهران بيايند يا در آن بمانند فرصتهاي شغلي بيشتر و درآمد است. شهردار تهران به همراهي شوراي شهر تهران فقط يك راه براي شروع تغييرات مثبت و موثر در تهران پيش رو دارند و آن به رسميت شناختن حق صاحبخانگي شهروندان است، اينكه شهردار جديد خود را نه حاكم شهر كه ادارهكننده آن و شهرداري را نه متصدي امور كه تسهيلگر آن بداند.