احتمالا براي شما هم مثل ما جالب باشد بدانيد در زمانهاي زندگي ميكنيم كه ممكن است مرمت و بازسازي يك بناي 50ساله بيآنكه مثلا در زلزله يا موشكباران دچار آسيب جدي شده باشد، بيش از يك دهه طول بكشد. لابد از خودتان ميپرسيد چطور چنين چيزي امكان دارد؟ شايد اگر همين ظرف زماني در مورد احداث اتوبان حالا تاريخي شده تهران-شمال بهكار ميرفت باورپذيرتر بود تا بازسازي يك بنا. ولي پاسخ اين است كه اگر همين حالا به چهارراه وليعصر سري بزنيد و به ساختمان مدور خاطرهانگيز تئاترشهر چشم بدوزيد، دقيقا رو به بنايي ايستادهايد كه 11 سالي ميشود در حال بازسازي است! گرچه اين كار در مقاطع و دولتهاي مختلف انجام شده و هيچگاه يك روند منظم نداشته است. بازسازي در حالي 11 سال طول كشيده كه ساخت و تجهيز بناي تئاترشهر از زمان طراحي توسط مهندس علي سردارافخمي در سال 1346 تا برپايي مراسم افتتاح با اجراي نمايش «باغ آلبالو» به كارگرداني آربي آوانسيان فقط به پنج سال زمان نياز داشت.
ماجرا با دقت در اين نكته كه ساخت بناي تاريخي تاج محل در هندوستان از سال 1042 شمسي آغاز شده و در 1057 يعني 15 سال بعد به اتمام رسيده نيز غمانگيزتر هم ميشود. گذشته از صرف زمان بسيار تا امروز بودجههاي كلاني نيز به نام بازسازي تئاترشهر هزينه شده و اين شرايط هنرمندان و رسانهها را به اين نتيجه رسانده كه تركيب «بازسازي تئاترشهر» در هر دولت و هر دوره بيشتر به يك «اسم رمز» براي دريافت بودجه كلان و تقسيم آن ميان شركتها و پيمانكاران خودي! بدل شده است. شكلگيري چنين سوءظني بيراه نيست وقتي مسوولان تا امروز در هيچ مرحلهاي از برگزاري مناقصه انتخاب پيمانكار گرفته تا نحوه هزينهكرد بودجه عملكرد شفافي نداشتهاند.
شايعه در فقدان شفافيت شكل ميگيرد. اين نگرانيها زماني بيشتر شد كه يك منبع آگاه در گفتوگو با «اعتماد» از صرف بيش از 8 تا 10 ميليارد تومان براي بازسازي سالنهاي «سايه»، «قشقايي» و نوسازي «اتاقهاي نور» و احداث دو «پلاتو اجرا» در طبقه زيرين تئاترشهر در آخرين بازسازي خبر داد. رقمي كه در ادامه گزارش از سوي سرپرست دفتر طرحهاي عمراني وزارت ارشاد تاييد ميشود و جالب است بدانيد اين ميزان اعتبار فقط در مرحله اول بازسازي اخير (از سال 92 به بعد) هزينه شده است، حال آنكه اين ساختمان از سال 86-85 تا امروز بارها با مقوله بازسازي يا نوسازي زلف گره زده است.
گزارش پيش رو قصد طرح پرسش دارد و نه پاسخ. پرسشهايي درباره دلايل طولاني شدن زمان بازسازي مهمترين مجموعه تئاتري كشور كه در فهرست ميراث ملي نيز به ثبت رسيده و هنرمندان نمايشي از آن با عنوان «قلب تپنده تئاتر ايران» ياد ميكنند. قلبي كه بيش از دو دهه است تير ميكشدوسرنوشتش براي هيچكس اهميت ندارد و البته طرح چرايي صرف هزينهاي بالغ بر 15 ميليارد تومان تا امروز كه بنابر بعضي اظهارنظرها در نهايت (پايان كامل بازسازي) تا 20 ميليارد تومان نيز خواهد رسيد. رقمي شايد معادل ساخت يك مجموعه دوم همتراز با تئاترشهر، آنهم بعد از سال 1346 يعني نيمقرن بعد از احداث نمونه اول كه تا امروز ميدرخشد.
يادي از حماسه چلوكبابيسازي تئاترشهر!
براي اولين و البته جديترين بار بهرام بيضايي، يكي از معتبرترين چهرههاي تئاتري ايران بود كه به بازسازي صورت گرفته در سال 86 (دوره وزارت صفار هرندي، مديركلي حسين پارسايي و مديريت مهرداد رايانيمخصوص در تئاترشهر) اعتراض كرد. اين هنرمند در نشست رسانهاي نمايش «افرا» كه ابتدا قرار بود در سالن اصلي مجموعه تئاترشهر روي صحنه برود با تشبيه شكل و شمايل تغييرات ايجاد شده در تئاترشهر به سالنهاي «چلوكبابي» آتش به جان مديران وقت انداخت. بيضايي در نشست رسانهاي كه شرح كاملتر آن در شماره 1597 روزنامه «اعتماد» به تاريخ 3/11/86 آمده است، ميگويد: «در حال حاضر راهروهاي تئاترشهر شبيه چلوكبابيها شده است و اصلا لزومي نداشت ديوارها چنين تغييراتي كنند. تئاترشهر نيازمند پروژكتور، امكانات نوري و تجهيزات صوتي بود زيرا تجهيزات آن به 30 سال قبل تعلق داشته و از آن زمان تاكنون تغييري نكرده است، درحالي كه بايد وسايل و امكانات آن بهروز ميشد.»
طبق گزارش ايسنا در آن زمان قرار بود مجموعه تئاترشهر بعد از يك دوره تعطيلي به بهانه بازسازي با اجراي نمايش «افرا» بازگشايي شود اما بيضايي ترجيح داد نمايشش را در تالار وحدت به صحنه ببرد. گرچه معتقد بود كه تالار وحدت براي اجراي نمايش «افرا» مناسب نيست اما باز هم اين تالار را به تئاترشهري كه ديگر شبيه تئاترشهر نبود، ترجيح داد.
بيضايي به نكتهاي اساسي اشاره داشت. چراكه آن زمان فقط رونما تغيير كرد و اعتبار بهجاي مدرنسازي تجهيزات ضروري، صرف جداسازي كفپوش (كه همچون عايق صدا عمل ميكرد) و جايگزين كردن آنها با سنگهاي سنگين در راهروها شد كه حالا صداي راه رفتن در راهروها را نيز به داخل سالن منتقل ميكند.
گرچه مديران آن زمان تمايل چنداني به شنيدن انتقادها نداشتند، اما اظهارات جنجالي بيضايي از سوي مديركل وقت هنرهاي نمايشي دولت احمدينژاد بيپاسخ نماند. حسين پارسايي اوايل سال 88 پيرو طرح برخي انتقادات در مراسم اختتاميه ارديبهشت تئاتر ايران بيان كرد: «اگر بازسازي ايدهآل شما نيست، بگوييد بازسازي ايدهآل نيست. اما بخشهايي از مجموعه تئاترشهر نو شده است، ديگر نگوييد كه تئاترشهر شبيه چلوكبابي شده است و كل روند بازسازي را زير سوال نبريد.»
سال 85 بهروز غريبپور با سابقهاي طولاني در زمينه احداث اماكن شناخته شده فرهنگي (مثل فرهنگسراي بهمن و تماشاخانه ايرانشهر) به عنوان مسوول پروژه بازسازي تئاترشهر معرفي شد. غريبپور اميدوار بود بازسازي در بهار سال 86 اما چند روز بعد و در اواخر فروردين 86 روابط عمومي مركز هنرهاي نمايشي، در خبري كوتاه اعلام كرد: «امور اجرايي تعميرات و بازسازي مجموعه تئاترشهر به بنياد رودكي سپرده شد!» اتفاقي كه غريبپور بعدها از آن با عنوان «چيزي شبيه به كودتا» عليه خود ياد كرد.
به اين ترتيب اعلام شد كه بنياد «رودكي» به عنوان كارفرما و دفتر طرحهاي عمراني وزارت ارشاد به عنوان ناظر كيفي از هفته اول ارديبهشت ماه 86 و همزمان با اجراي برنامههاي نمايشي، بازسازي را آغاز خواهند كرد.
حماسه دوم، صندليهاي جديد اما مستهلك!
وقتي بازسازي دوره نخست اصطلاحا به پايان رسيد و مجموعه با اجراي «ملاقات بانوي سالخورده» زندهياد حميد سمندريان بار ديگر فعال شد، نكتهاي توجه همه را به خود جلب كرد. نكتهاي كه باور آن چندان ساده نبود و البته از نگاه رسانهها نيز دور نماند. خبرگزاري ايسنا وضعيت را اينگونه شرح ميدهد: «علاوه بر سنگهاي بيتناسب كار شده بر كف و ديوار راهروها، صندلي تالارها نيز ثابت شده بود و ديگر امكان چينش متحرك آنها وجود نداشت اما اين تنها مشكل صندليها نبود، بلكه جاي صندليهاي تئاترشهر با صندليهاي كهنه فرهنگسراي نياوران عوض شد!» تمام اين اتفاقها در حالي رخ داد كه مسوولان آن زمان هيچ اشارهاي به ارقام هزينه شده نكردند.
با عبور از آن دوران، برگزاري انتخابات و تغيير دولت بحث بازسازي يك بار ديگر مطرح شد. بر اين اساس شركت «پيكر نهاد» كه در سالهاي پاياني دولت گذشته ماموريت بازسازي و نوسازي بعضي بخشها را برعهده گرفته بود (زمان مسووليت سيدصادق موسوي در تئاترشهر) اينبار نيز به عنوان شركت پيمانكار مسوول بازسازي معرفي شد. اين شركت پيش از تئاترشهر سابقهاي در زمينه بازسازي يك مركز فرهنگي و هنري معتبر در اين سطح و اعتبار را در كارنامه نداشت. اما تا اينجاي كار نيز اعداد و ارقام حلقه مفقوده پروژه ناتمام بازسازي تئاترشهر است.
سيد صادق موسوي تير ماه سال 92 يعني 2 سال بعد از واگذاري مسووليت مديريت تئاترشهر ميگويد: «همان دو سال پيش شركت «پيكر نهاد» اعلام كرد بين چهار تا پنج ميليارد تومان براي تعمير و تجهيز اصولي تئاترشهر لازم است. سال گذشته بيش از يك ميليارد تومان هزينه شد كه بيشتر صرف سفارش و ساخت 44 تابلو برق، خريد دو دستگاه هواساز و ساخت ديزل ژنراتور شد ولي اعتباراتشان تمام شد به نحوي كه حتي پول خريد كابلهايي كه به وسيله آنها ژنراتور و برق اضطراري نصب ميشد، وجود نداشت. البته آن زمان گفتند هزينه اين كابلها معادل 400 ميليون تومان است. » اما ظواهر امر نشان ميدهد برآورد شركت پيمانكار بعدها از چهار تا پنج ميليارد به سمت رقمي بيش از 10 ميليارد تومان نيل كرد!
تاييد صرف رقمي بيش از 10 ميليارد در بازسازي تئاترشهر
حالا با توجه به اظهارات اخير مسعود معمار، سرپرست دفتر طرحهاي عمراني وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي نگرانيها دو چندان شده است. او در گفتوگو با «اعتماد» با تاييد صرف رقم 8 تا 10 ميلياردي فقط در مرحله اول بازسازي تئاترشهر ميگويد: «رقم حدود 8 ميليارد صحيح است ولي مبلغ هزينه شده به اين دليل است كه كارهاي زيربنايي انجام داديم و بخشي از تجهيزات مثل هواسازها و چيلرهاي كل مجموعه را هم خريداري كرديم. از سوي ديگر سيستمهاي نوري مورد نياز براي سالنهاي ديگر نيز خريداري شدهاند و در انبار نگهداري ميشوند. به اين ترتيب تجهيزات مورد نياز براي هر بخش كه نياز به بازسازي داشته باشد، تامين است.» او درباره طولاني شدن روند بازسازي از سال 86 تا امروز بيان كرد: «سال 86 يك بازسازي انجام شده بود اما به گمان خودشان بازسازي كرده بودند. اتفاقي كه رخ داده بود چسباندن سنگها به كف و ديوار راهروها و اجراي سقف كاذب در راهروها بود. وقتي ما با هماهنگي معاونت هنري به ماجرا ورود پيدا كرديم، سالنهاي «سايه» و «قشقايي» بهاضافه دو پلاتو اجرا با استانداردهاي روز دنيا بازسازي و فعال شدند. وقتي در اين سطح كار شد هزينهها هم به طور طبيعي افزايش يافت. وقتي هزينه افزايش يافت پولي به دستمان نرسيد و روند كند شد.»
به گفته سرپرست دفتر طرحهاي عمراني اگر اعتبار مورد نياز تامين شود، شركت پيمانكار كار بازسازي «سالن اصلي» را به زودي آغاز ميكند. رقم مورد نياز در اين مرحله چيزي بالغ بر 3ميليارد تومان است. مسعود معمار در اين باره ميگويد: «اين مبلغ به شكل اوراق سه ساله و از خزانه دولت تامين خواهد شد كه تا تيرماه فرصت داريم به پيمانكار واگذار كنيم تا آنها سه سال بعد اوراق را به پول تبديل كنند. اگر تا تيرماه اين اتفاق نيفتد به خزانه دولت بازميگردد.»
او همچنين با اشاره به تامين اعتبار حدود ۲۵۰ ميليون توماني براي نوسازي تاسيسات مجموعه تئاترشهر، بيان كرد: «با اين كار معضل تاسيسات و لولهكشي مجموعه برطرف ميشود.» آيا اظهارات معمار به اين معني نيست كه تا امروز بخشهاي ضروري مجموعه از بازسازي بينصيب ماندهاند؟
بهروز غريبپور: هزينههاي لوكس بيفايده
اما نظر بهروز غريبپور در اين باره چيست؟ چهرهاي كه همراه همكارانش به مدت شش ماه روي پروژه بازسازي تئاترشهر تحقيق كرد ولي به گفته خودش همهچيز بهواسطه حب و بغض و نگاه غيرمنصفانه عدهاي منتفي شد. اين هنرمند درباره رقم پيشبيني شده براي بازسازي تئاترشهر در آن مقطع به «اعتماد» ميگويد: «پيشبيني ما چيزي حدود 3 ميليارد و نيم بود و قصد داشتيم بخش اعظمي از تجهيزات را در داخل تهيه كنيم. چون تجهيزات نوري و صوتي قطعا بايد از خارج تامين ميشد اما مثلا قرار نبود مبلمان سالنها از اسپانيا خريداري شوند.»
اين هنرمند به انتشار خبري مبني بر خريد صندليهاي سالنهاي بازسازي شده تئاترشهر از كشور اسپانيا اشاره دارد. اقلامي كه قطعا امكان تامين آنها در داخل وجود داشت. غريبپور درباره دلايل طولاني شدن بازسازي به مدت يازده سال نيز توضيح ميدهد: «بايد ديد ديگراني كه بعد از ما آمدند چه نقشه راهي داشتند. هيچ كجاي جهان اينطور نيست كه همه لوازم مورد نياز بازسازي يك مجموعه معتبر را از خارج تامين كنند. قرار نيست شما صندليهاي آنچناني و خارجي براي سالنها خريداري كنيد. ارقامي كه ميشنوم نه تنها تاسف آور بلكه هولناك است و نشان ميدهد دلسوزانه با پروژه مواجه نشدهاند. براي مثال تلسكوپي كردن جايگاه تماشاگران در تالار سايه اتفاق كاملا غلطي است كه قطعا هزينه زيادي در بر داشته است. اينها هزينههاي لوكس بيفايدهاي هستند كه صورت گرفته و راهحل اساسي براي تكميل و احياي پروژه نبوده است.»
او تاكيد ميكند: «آنچه ما در تئاترشهر ميبينيم دريغ از يك ميليارد تومان كه هزينه شده باشد.»
سرپرست گروه تئاتر آران به آمادهسازي دفترچه 150 صفحهاي شامل بخشهاي نيازمند بازسازي در تئاترشهر اشاره كرد و گفت: «اين دفترچه را به مركز هنرهاي نمايشي ارايه داديم كه پيمانكار بعدي همزمان مدعي شد از آن استفاده كرده است ولي اين دروغ محض بود چون آثاري از نقشه راه ما براي احياي تئاترشهر به چشم نميخورد. مثلا پشت صحنه سالن اصلي فضاي مناسبي براي آمادهسازي بازيگر براي ورود به صحنه وجود ندارد. بازيگر بايد در زيرزمين گريم شود و خودش بعد از راه پله يا آسانسور خودش را به صحنه برساند. اينجا معماري اوليه مشكل داشت. مثل شكل دايرهاي بنا كه موجب شده تماشاگران رديفهاي طرفين سالن اصلي با مشكل ديد مواجه شوند. من و گروه طراحي قصد داشتيم همان فضاي موجود را به فضاي قابل استفاده تبديل كنيم كه در نهايت ميسر نشد.» غريبپور ميافزايد: «آن زمان وقتي گفتيم براي بازسازي به سه ميليارد بودجه نياز است عليه ما شبنامههايي منتشر كردند كه اينها براي پول تباني كردهاند. اما نميدانم چطور ميشود 10 ميليارد هزينه شود ولي از شبنامه و اعتراض خبري نباشد. متاسفم كه تئاترشهر روز به روز به سوي ويرانه شدن ميرود و به شما ميگويم درنهايت دوباره استدلال ميكنند بودجه كم آورديم. من در تمام پروژههايي كه مديريت كردهام تمام سعيام اين بوده با حداقل هزينه و سرعت عمل بالا كار كنم. الان هم متاسفم كه تئاترشهر به اين سرنوشت دچار شده است.» به اين ترتيب روند امور نشان ميدهد وضعيت بغرنج بازسازي تئاترشهر همچنان ادامه مييابد و كار اين بناي تاريخي حتي در سال 97 نيز به پايان نخواهد رسيد. پروژهاي كه تمام اين يازده سال شاهد صرف هزينههاي هنگفت مادي و انساني بوده اما داستان ظاهرا بسان بعضي آثار سينمايي با پايان باز همراه است. در اين ميان پرسشهايي همچنان بيپاسخ مانده است. چرا مسوولان وزارت ارشاد در زمينه برگزاري مناقصه انتخاب پيمانكار شفاف عمل نكردهاند؟ چرا شركت پيمانكار هيچگاه موظف به ارايه گزارشهاي ماهانه نشد؟ چرا كل بودجه مصرف شده براي بازسازي تئاترشهر از سالهاي 86 و 92 تا امروز شفاف اعلام نميشود؟ آيا تمام اين مسائل به بروز بدبيني بيشتر بين هنرمندان و مسوولان دامن نميزند؟
با اين روند به نظر ميرسد سازمان ميراث فرهنگي چندي ديگر بايد روند بازسازي تئاترشهر را مانند بنا در فهرست ميراث خود ثبت كند.
نگهداري تئاتر شهر نيازمند بودجه سالانه است
حسين مسافرآستانه : هر مكاني با قدمت و اهميت مجموعه تئاترشهر براي نگهداري به بودجه مشخص سالانه تعمير و نگهداري نياز دارد، نه اينكه شاهد باشيم ضعفها و مشكلات سالها روي هم جمع ميشوند و وقتي كار به مرحله تخريب ميرسد هزينه كنيم. چنين مكانهايي از جايگاه فرهنگي و تاريخي خاصي برخوردار هستند و بايد در نظر بگيريم وقتي كار به چنين مرحلهاي ميرسد هم معطلي دارد، هم هزينه بالا و به نظر من اصل نگاه فعلي درست نيست. ميدانم سالهاي سال هزينهاي نشده بود تا اينكه به يكباره متوجه شدند از فاضلاب تا تجهيزات فني پوسيده و همهچيز بايد تعويض شود. بياييد فرض بگيريم اصلا قرار نبود از اين ساختمان به اندازه فعلي استفاده كنيم، حتي آن زمان ما بايد براي نگهداري اين بنا بودجهاي سالانه در نظر ميگرفتيم.