رفتارهايي كه بايد تغييرشان بدهيم
نيوشا طبيبي
1- برادران افغان ساكن ايران، دوش به دوش ايرانيان در سالهاي پس از جنگ، در سازندگي ايران شريك بودهاند. هيج ساختماني در تهران و بسياري از شهرهاي ايران نيست كه چند نفر از اين خويشان عزيز ما در ساخت آن حضور نداشتهاند. افغانها در ايران حضوري نجيبانه و مهربانانه داشته و دارند. اگر گاهي از يكي از آنها خطايي سرزده، سرزنش كردن همه آنها كاري است نادرست كه ايرانيان نيز خطاكار بسيار دارند و واضح است هيچ ملتي منزه و پاكيزه و معصوم نيست. اما رفتارهاي ما با اين خويشان و همخانههاي تاريخي و قديمي خود، گاه چندان بر راه و رسم مروت نيست. البته كه بيشتر ايرانيان به اين مهمانان عزيز به چشم برادري و مهرباني نگاه ميكنند اما بعضي تصميمهاي غليظ و شديد براي عدم اجاره خانه به افغانها يا ممنوعيت سكونت در بعضي استانهاي كشور، تصميمهايي هستند كه با منش و روش ايراني ضديت دارند. با برادران و خواهران و خويشان افغان خود مهربان باشيم و مباد كه مهمانان ما با رنجش و كدورت خانه را ترك كنند.
2- آيا زمان رسيدگي به مشكل برخوردهاي خشن ماموران شهرداري در شهرهاي مختلف با مردم به بهانه سد معبر نرسيده است؟ اين برخوردهاي خشن و غيرانساني به بهانه رفع سد معبر، موجب نارضايتي و نااميدي مردم ميشود. شهروندان بايد پويشهايي براي اصلاح رفتار و وضعيت واحدهاي سيار و گشتهاي شهرداري برپا كنيم، كاركنان شهرداري براي مهيا ساختن شهري آرام و پاكيزه و مهربان از جيب شهروندان حقوق دريافت ميكنند و به كار گمارده شدهاند، نه آنكه امنيت و آرامش رواني آنها را سلب كنند.
3- شايد دليل اصلي مهاجرت بسياري از ايرانيان به خارج از كشور به ويژه كشورهاي اروپايي، سوءتفاهمي است كه بر سر كيفيت زندگي در ايران و كشورهاي مقصد مهاجرت براي ما پيش آمده است. تصويري كه سينماي غرب و به ويژه تصويري كه سينماي هاليوود از زندگي در غرب ترسيم ميكنند، خانههاي بزرگ و بسيار تميز، مردمي مرفه كه به محض ناراحتي ميز شام را ترك و بشقاب پر از خوراك لذيذ خود را در سطل آشغال تخليه ميكنند، خودروهاي مدل روز و تفريحات مرتب شبانه و تعطيلات لوكس و … اما تصوير واقعي از زندگي در اروپاي غربي چيز ديگري است. خانههاي كوچك، سفرههاي بيرنگ و رو و اغلب بيرونق، دوندگي و كار و كار و كار، مقررات بيرحمانه و شرايط اغلب سخت كار كردن، پرداخت مالياتهاي سنگين (گاهي تا ميزان نيمي از دستمزد) واقعيت زندگي طبقه متوسط آنجاست. دست و دلبازي و سفره رنگارنگي كه در خانههاي ايراني پهن ميشود - حتي در شرايط سخت اقتصادي - در خانههاي آنها وجود ندارد. رابطه گرم و صميمانه خانواده در ايران امري بديهي است و در آنجا امري فوقالعاده و برنامهريزي شده است، آنها براي آنكه خانواده دور هم جمع شود يك روز را روز خانواده يا «فاميلي دِي» قرار ميدهند، امري كه در ايران امروز بين بسياري از خانوادهها - اكثريت خانوادههاي ايراني - امري معمول است كه دور هم جمع بشوند و شام را با يكديگر بخورند.
يك فرد اروپايي از طبقه متوسط و معمولي اغلب سالهاي زندگي خود را به كاركردن مداوم و پرداخت صورتحساب كارتهاي اعتباري ميگذراند. سيستم به گونهاي ساخته شده است كه فرد براي دستيابي به رفاهي نسبي به استقراض از بانك نياز دارد، استفاده از كارت اعتباري نيز در بسياري از مواقع ضروري است و در نتيجه همه مردم به بانكها بدهكار هستند.
4- در همه فيلمهاي امريكايي پرچم امريكا را با مناسبت و بيمناسبت به تصوير ميكشند. آن هم تصويري پر از عظمت و شكوه! اما در همه فيلمهاي سينماي ايران، فيلمهايي كه پرچم مقدس ايران را نمايش دهند انگشتشمار هستند. مقصود تقليد از آنها نيست، موضوع اين است كه آنها براي كشور و پرچم خود ارزش و احترام فراواني قائل هستند و اين احترام و اهميت را در آثارشان به رخ همگان ميكشند. لابد وطندوستي و مقدس شمردن پرچم ملي هم دون شأن و روش شبه روشنفكري پر از ادا و ادعاي برخي سينماگران است.