فيلم و سريال تازهاي درباره جهانپهلوان در راه است
«تختي» كه جان فرسود از او، كام دلم نگشود از او
وحيد جعفري
تختي؛ نام غريبي در تاريخ معاصر ايران است كه محدود به يك حوزه خاص نشده و جالب اينكه در گذر زمان حتي از حوزهاي به حوزه ديگر وارد شده و آنقدر انعطافپذير بوده كه قالب آنها را به خود بگيرد و هم شكل و هم صدا شود با سياست، فرهنگ، هنر و... جالبتر اينكه با گذشت زمان و تغييرات سياسي و تحولات فكري در جامعه، داستان زندگي و مرگ اين اسطوره نيز تغيير كرده و تجربه نشان داده كه با تغييرات جديد هم اين داستان ادامه خواهد داشت، در رفت و آمد ميان دو فرضيه قتل و خودكشي!
در چند سال گذشته و با گسترش رسانهها و فضاي مجازي، نام تختي نيز به همين مقياس بيشتر و بيشتر در جامعه ايراني به كار گرفته شد تا به همين اندازه تعريف و تحريف داستان او شدت يابد و هر كه هرچه خواست از او بگويد، بنويسد يا منتشر كند. تختي در تمام اين سالها تبديل به يك «كل» شد كه ابهامات لازم را هم در دل خود داشت تا هر كسي از ظن خود يارش شود و نداشتههاي خود را به او نسبت داده و در جهانپهلوان يك ملت جستوجو كند. حرف از تفكر، راه و منش تختي زدند، دربارهاش گفتند و نوشتند و ساختند؛ از اركستر سمفوني تا گالري و فيلم و كتاب. به مردم كه هرچه خوراك تختي بدهي با جان و دل قبول ميكنند بيمنت اما كدام است روايت دسته اول و درست؟ چه چيز نابي بايد به اين مردم سخت پسند در مورد تختي داد كه باورش كنند و با خود نگهش دارند؟
پروژه نيمه تمام علي حاتمي
سال 1373 كه مرحوم علي حاتمي ساخت فيلم سينمايي تختي را كليد زد، با شناختي كه از كارگردان فقيد ايران ميرفت اين اميد وجود داشت كه روايتي درست و درمان از زندگي و مرگ تختي براي مخاطبان به يادگار بگذارد اما بيماري سرطان حاتم طايي سينماي ايران را از ما گرفت؛ از بس كه جان نداشت تا پروژه جهانپهلوان را تمام كند و حسرت فيلم نابي كه بسياري انتظارش را ميكشيدند در دل همه ما باقي ماند؛ فيلمي كه پس از رضايت خانواده تختي و با بازي عزتالله انتظامي و افسانه بايگان آغاز شده بود و انتظار ميرفت تا ستارهاي شود در آسمان سينما و ورزش، با ديگران پيش رفت و عملا تبديل به يك پروژه شكستخورده شد كه نه انتظارات را برآورده كرد و نه چيز درست و جديدي از تختي به مخاطبان ارايه داد. فريبرز عربنيا، فتحعلي اويسي، نيكي كريمي، محمدرضا شريفينيا، محمود كلاري، جمشيد گرگين و بازيگران ديگري با حضور افتخاري عزتالله انتظامي، افسانه بايگان، تورج منصوري، زهرا حاتمي و سعيد پورصميمي در فيلم بهروز افخمي جوان كه ميخواست پروژه نيمهتمام شاعر سينماي ايران را تمام كند، حضور داشتند اما خروجي كار آني نشد كه انتظار ميرفت و خبري از بازي خسرو نظافتدوست- كه شباهت زيادي به غلامرضا تختي داشت و قرار بود در فيلم علي حاتمي نقش بزرگسالي تختي را ايفا كند- نبود. مرحوم حاتمي بخشي از دوران كودكي و نوجواني تختي را فيلمبرداري كرده بود. گفتهاند در سكانس تولد تختي، پدر كه نگران زندگي همسر و فرزندش است، بايد به كناري ميآمده و از خدا با گريه و زاري ميخواسته كه آنها را از او نگيرد. عزتالله انتظامي تعريف ميكند كه در آن ايام به قدري ذهنش درگير درد و رنج حاتمي بوده كه موقع فيلمبرداري اين صحنه با گريه ميگويد: «خدايا علي رو از ما نگير!» به هر حال اجل مهلت تمام كردن اين فيلم را به علي حاتمي نداد تا بهروز افخمي به فكر تكميل اين پروژه بيفتد. خلاصه داستان از اين قرار است كه تهيهكننده فيلم جهان پهلوان تختي در پي فوت علي حاتمي، كارگردان فيلم ساخت آن را به فيلمساز جواني كه با همسرش كار ميكند، ميسپارد. كارگردان و همسرش در پي تحقيق و تهيه اطلاعاتي در جهت تنظيم و نگارش فيلمنامه به منزل مرحوم حاتمي ميروند و همسر مرحوم حاتمي مقداري اسناد و مدارك جمعآوري شده به آنها ميدهد. كارگردان به همراه دستيارش به محلهاي مختلف ميروند و در پي گفتوگو با افرادي كه با تختي دوست و همكار بودهاند به نظرات مختلفي دست پيدا ميكنند. عدهاي با ذكر دلايلي مرگ او را قتل ميدانند و عدهاي مرگ او را توطئه گروههاي سياسي ميپندارند و برخي هم معتقدند كه او خودكشي كرده است. اما در اين ميان مرد ناشناسي كه خود را عريضهنويس دادگستري در زمان قديم معرفي ميكند، تلفني اذعان ميدارد كه زمان كشتن تختي او را به زور مجبور كردهاند تا دستخط تختي را مبني بر خودكشي بودن مرگش جعل كند. اما فيلمساز حرف او را باور ندارد و از مرد ناشناس ميخواهد كه حضورا با وي ملاقات كند تا مدعايش مستند شود. افخمي خود درباره فيلم جهانپهلوان و اينكه قرار بود حتي محمدعلي فردين در آن بازي كند، گفته است: «قرار بود فردين براي فيلم جهانپهلوان تختي در چند سكانس نقش خودش را بازي كند. يعني به عنوان فردينِ كشتيگير در فيلم حضور داشته باشد؛ چون ميدانيد كه فردين نخستين كسي بود كه درِ آن اتاق هتل را باز كرد و جنازه مرحوم تختي را ديد. او نيز موافق بود و وقتي سناريو را خواند بسيار از آن خوشش آمد طوري كه ما در حال فيلمبرداري بوديم كه او پيشنهاد داد تا فيلم را يك بار ديگر و اينبار با بازي او در نقش كارگرداني كه ميخواهد درباره تختي فيلم بسازد، جلوي دوربين ببريم. يعني فردين به جاي فريبرز عربنيا بازي كند. من هم خيلي از پيشنهاد او خوشم آمد و از خودم پرسيدم چرا اين فكر به ذهن خودم نرسيده بود اما متاسفانه يك ماه بيشتر تا جشنواره نمانده بود و چند سال پياپي مدام خبر حضور اين فيلم در جشنواره منتشر شده و باز فيلم به جشنواره نرسيده بود و تهيهكننده چنين كاري را نميپذيرفت. بيماري و فوت علي حاتمي، كارگردان اول فيلم، جهانپهلوان تختي را مدتي باز نگه داشته بود و حالا كه 75درصد آن فيلمبرداري شده بود امكان چنين اتفاقي نبود. به همين خاطر نشد كه اين پيشنهاد را عملي كنيم و من بابت اين اتفاقي كه نيفتاد هميشه تاسف ميخورم. فردين از تختي و روزي كه جنازه او را پيدا كرد چيزهايي برايم تعريف كرده كه شايد فرصتي شد، بعدها در مورد آنها بگويم.»
چكناواريان از تختي ميگويد
بعد از شكست افخمي در اين پروژه علاقهمندان به ورزش و سينما همواره منتظر فيلمي درباره بزرگترين اسطوره تاريخ معاصر ايران بودند؛ اما چه كسي جرات ميكرد به سراغ زندگي و مرگ رازآلود تختي -كه بر اثر تغييرات سياسي و اجتماعي و بر حسب شرايط، خودكشي يا قتل قلمداد ميشود- برود. لوريس چكناواريان سمفوني جهانپهلوان را ميسازد و درباره تختي ميگويد: «تمام زندگي تختي تراژدي است.» در تمام اين سالها بسيار درباره تختي نوشته شد، گالريهاي زيادي از طرح و عكس و رنگ راه افتاد، هرساله در سالمرگ او ابنبابويه پر از جمعيت ميشود و همه از تختي ميگويند اما خبري از فيلم نبود تا خبر رسيد قرار است فيلمي درباره تختي ساخته شود. چندي پيش، از يك مستند با نام «شهسوار» با بازي مجيد خدايي، كشتيگير اسبق تيم ملي رونمايي شد كه در آن به جنبههاي گوناگون زندگي جهانپهلوان تختي پرداخته شده است. فيلم با تصاوير آرشيوي ديدهنشده كشتي تختي در مسابقات كشتي پهلواني 1336 آغاز ميشود. اين مستند به حضور تختي در مسابقات قهرماني 1959 تهران، 1961 يوكوهاما، 66 و1962 توليد و المپيكهاي 1952 هلسينكي، 1956 ملبورن و 1964 توكيو ميپردازد. نقش تختي را در اين سكانسها مجيد خدايي، دارنده نشان برنز جهان بازي ميكند. بخش ديگر اين فيلم به زلزله بويينزهرا و جمعآوري كمك توسط تختي براي زلزلهزدگان ميپردازد. فيلم «شهسوار» از صداي پرويز پرستويي به عنوان راوي استفاده كرده است.
امير جديدي در نقش جهانپهلوان
اما خبري كه كمي سروصدا كرده و انتظار ميرود كار مناسبي از آب درآيد فيلمي با عنوان «غلامرضا تختي» است كه قرار است كارگرداني آن برعهده بهرام توكلي باشد. سعيد ملكان، تهيهكننده اين فيلم سينمايي خواهد بود و امير جديدي، بازيگر فيلمهاي رخ ديوانه، اژدها وارد ميشود و تنگه ابوقريب، براي ايفاي نقش تختي انتخاب شده است؛ انتخابي كه علاقهمندان اين بازيگر آن را مناسب ميدانند ولي طرفداران كشتي شباهتي بين جديدي و تختي نميبينند كه او را مناسب اين نقش بدانند اما شايد ملكان كه خودش در كار گريم و چهرهپردازي است شباهتي بين اين بازيگر و تختي ديده كه او را به كارگردان پيشنهاد داده است. حالا اخبار حكايت از آن دارد كه امير جديدي براي فرورفتن در نقش غلامرضا تختي كشتيگير شده و تمرينات كشتي را آغاز كرده است اما اينكه چه اندازه در اين كار موفق باشد، معلوم نيست. چيزي كه مشخص است اينكه تمام عوامل اين پروژه كار سختي در پيش دارند چراكه اگر اين فيلم آني از آب درنيايد كه مردم ميخواهند و ميپسندند، با توجه به حساسيتي كه روي جهان پهلوان تختي وجود دارد، با واكنشهاي مناسبي مواجه نخواهند شد؛ بهخصوص بازيگر جوان فيلم .
مهدويان به دنبال ساخت سريال تختي
از طرفي گويا محمدحسين مهدويان، كارگردان فيلمهاي ايستاده در غبار، ماجراي نيمروز و لاتاري نيز در نظر دارد سريالي را راهي نمايشخانگي كند تا جايگزين سريال شهرزاد شود. مهدويان نيز سوژه تختي را تبديل به سريال خواهد كرد. تمام اين اتفاقات نشاندهنده اين موضوع است كه تختي و داستان زندگياش دارد وارد فاز جديدي ميشود؛ رويدادي كه شايد بر ابهامات مرگ او بيفزايد و تختي را جور ديگري به ما معرفي كند.
تختي در آينه
خسرو نظافتدوست كه به دليل شباهتش با تختي قرار بود در فيلم جهان پهلوانِ علي حاتمي بازي كند ميگويد: «يكبار با يكي از دوستانم رفته بودم خانه تختي، وقتي وارد خانه شدم مادر تختي تا مرا ديد از تعجب چند لحظه سكوت كرد و فقط از دوستم پرسيد كه اين پسر چه كسي است. يك بار هم با تيم ملي رفته بوديم مسابقات بلغارستان، آن جا همه به قيافه من شك كرده بودند و همتيميهايم به شوخي به آنها گفته بودند كه من پسرخاله تختي هستم، جايتان خالي كلي مرا تحويل گرفتند. هيچوقت يادم نميرود، وقتي مرا براي فيلم گريم كردند و خودم را در آينه ديدم ناخودآگاه گفتم جهان پهلوان كجا بودي؟ خيلي دلم برات تنگ شده بود؛ در حالي كه چهره خودم را ميديدم. فيلمبرداري فيلم مرحوم حاتمي در سه دوره زماني مختلف انجام شد. بازيگران معروفي هم در فيلم بودند. اما بيماري و در نهايت درگذشت مرحوم حاتمي نگذاشت كه اين پروژه تمام شود. مرحوم حاتمي بيشتر از 16 سال درباره تختي تحقيق كرده بودند و همه جزييات را به خوبي ميدانستند. حتي يك هفته رفتند مسجد سليمان تا بدانند كه تختي در قطار ناهار چي خورده تا آن را در فيلم بگنجاند. در سناريو هم يكجا اشاره شده آن سالي كه تختي نتوانست در مسابقات جهاني مدال بگيرد مردم ميروند استقبالش و خود را خندان نشان ميدهند تا تختي بابت شكست ناراحت نباشد و گريه نكند. با ورود بهروز افخمي بسياري از بازيگران فيلم كنار گذاشته شدند. من هم چند بار خواستم كنار بكشم. اما نگذاشتند. سرم كلاه گذاشتند و مني كه قرار بود نقش تختي را بازي كنم تنها در نقش يك مصاحبهگر ظاهر شدم. فيلمي كه ميتوانست خيلي زيبا و تاثيرگذار شود حالت يك فيلم مستند را پيدا كرد. فيلمي كه مردم از آن زياد راضي نبودند. هيچ كس متوجه نشد كه پرونده تختي چه سرانجامي داشت. البته فكر كنم مرحوم حاتمي يك چيزهايي ميدانست اما نميخواست رو كند. به نظر من مرگ تختي خيلي به ماندگاري او كمك كرد.