اقتصاد مقاومتي و جام جهاني
سيدعبدالجواد موسوي
هشت سال جنگ را بدون همراهي مردم پشت جبهه نميشد تاب آورد. آنها كه در ميدان نبرد بودند دلشان قرص بود كه مردم پشت سرشان با آنان يكدل و يكصدايند. آنهايي هم كه همراهي نميكردند- مثل محتكران زالو صفتي كه فقط و فقط به فكر زراندوزي بودند- مطرود و منفور مردم بودند. چيزي كه مردم را وا ميداشت تا با رزمندگان ميدان نبرد همدل و همصدا باشند وحدت نظر و عمل مدعيان انقلاب بود. آنها ميديدند كه اغلب كارگردانان انقلاب چيزي از جنس همين مردمند و فاصله چنداني بين شعار و عمل آنها ديده نميشود. حالا اما روز و روزگار ديگري است. بام تا شام شعار اقتصاد مقاومتي ميدهيم اما هيچكس باورش نميشود. چرا؟ دست به نقد به رفتار بسياري از ارگانها در مسابقات جام جهاني نگاه كنيد. كشوري كه از همه سو مورد تحريم قرار گرفته چه نيازي به اين همه لشگركشي در جام جهاني دارد؟ تيم ملي نياز به تشويق دارد؟ خب، هر كس دستش به دهانش ميرسد و ميتواند با هزينه شخصياش راهي روسيه شود، تشريف ببرد آنجا و تيم ملياش را تشويق كند. چرا بايد نهادهاي دولتي خودشان را وارد اين ماجراها كنند؟ بردن كلي آدم به اسم اركستر موسيقي چه دردي از فوتبال ما را دوا ميكند؟ مردم اين همه ريخت و پاش آشكارا را ميبينند و آن وقت توقع داريد از من و شما قبول كنند كه كشور مشكل اقتصادي دارد؟ حق ندارند بگويند: پول براي خودشون هست به ما كه ميرسن ميگن نداريم! ميدانيد چه قدر از ضروريات مملكت به بهانه نداشتن بودجه تعطيل شده؟ ميدانيد خيلي از نهادها و ادارات از دادن حقوق پرسنل خود عاجزند؟ آن وقت يك لشگر راه انداختهايم كه بروند روسيه و تيمي را كه خيليها معتقدند بيش از سه بازي انجام نخواهد داد تشويق كنند. حقيقتا كه:
كار كرد جهان دون عجب است
همه سوگ است و نام او طرب است