وداع با امين جامعهشناسي ايران
كاوه رهنما
تالار ابنخلدون دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران، مدتها چنين جمعيتي را به خود نديده است. جا براي سوزن انداختن نيست. صندلي خالي پيدا نميشود و راهروها و كنار ديوار و دم در، مملو است از خيل اساتيد و دانشجويان و محققان و سياسيون و كنشگران اجتماعي ايران. محمد امين قانعيراد نيز هست. پيكر بيجانش پوشيده در كفن و پرچم، روي سن، با همان قامت رشيد و خدنگ، به آرامي خفته است، جلوي همان ميزي كه سالها از پشت آن براي مخاطبان سخنراني كرده بود و جلسات را اداره ميكرد. اينبار اما نام او در فهرست سخنرانان نيست. با اين همه مهدي اعتماديفر، رييس دانشكده معتقد است كه قانعيراد زنده است، به اعتبار نوشتار و گفتار و كردارش. سيد حسين سراجزاده، رييس انجمن جامعهشناسي، به سختي و منقطع سخنانش را ادا ميكند و تلخ ميگريد، وقتي ميخواند: «كز سنگ ناله خيزد، روز وداع ياران». اما هادي خانيكي، كه به اعتراف همگان حق دوستي را براي رفيق قديمياش ادا كرده بود، در رثاي جامعهشناس فقيد، آرام و سبكبال سخن ميگويد: «آن زندهياد دغدغه ايران را داشت و درد مردم را به كلاسهاي درس ميآورد و داشتههاي جامعهشناسي را به حوزه عمومي و كانونهاي سياستگذاري ميبرد».
حاضران مراسم به جامعهشناسان و دانشجويان و پژوهشگران علوم اجتماعي محدود نميشوند. در ميان جمعيت استاد محمدرضا شفيعيكدكني، فخر ادبيات فارسي نيز به چشم ميخورد. سيدمحمود دعايي، روحاني فرهنگدوست نماز ميت را ميخواند و از سياسيون، علي ربيعي وزير كار و امور اجتماعي، محمدرضا عارف رييس فراكسيون اميد مجلس شوراي اسلامي، سيد ضياء هاشمي مديرعامل خبرگزاري جمهوري اسلامي و الياس حضرتي نماينده مجلس در تهران نيز حضور دارند. دانشجويان هم هستند و اگر دكتر قانعيراد، در قيد حيات بود، بدون ترديد به سمت آنها ميرفت كه در حياط دانشكده، در اعتراض به احكام سنگين اخير براي همكلاسيهايشان، پلاكاردهايي در دست داشتند و خواهان آزادي آنها هستند. قطعا آقاي جامعهشناس در برابر اين قضيه ساكت نمينشست و مثل هميشه، از هويت دانشگاه و دانشجو حمايت ميكرد و پشت آن ميايستاد، با همان قامت استوار و سربلند.
پس از نماز و تشييع تا سر در دانشكده، در نهايت، جسم بيجان دكتر قانعيراد، به بهشت زهرا (س) منتقل شد و در قطعه نامآوران آرام و قرار يافت.