حباب بازي
مهدي استاداحمد
مردي كه صبح تا شب دنبال نان و آب است
اشكش اگر درآيد، آن اشك نه، حباب است
وقتي اجاره خانه بيحد و بيحساب است
غمباد شهروندان غمباد نه، حباب است
از كارخانهداران حالي اگر خراب است
كالاي باد كرده كالا كه نه، حباب است
دلال اگر كه جايي در حال فتح باب است
پولي كه گرد كرده، گردي كه نه، حباب است
گفتم كه ماه من شو جانم در التهاب است
افسوس از اينكه ديدم آن ماه هم حباب است