عقلانيت و تغيير اقليم
احمد علي كيخا
هر يك از ايرانيان در زندگي شخصيشان به تغييرات آب و هوايي از گذشته تا امروز توجه كنند به راحتي ميتوانند تغييرات اقليمي را لمس كنند. شدت گرماي هوا طي مثلا دو دهه اخير افزايش يافته است. گرماي هوا در دورههاي زماني مشخص قابل مقايسه با گذشته نيست. همينطور ميزان و شكل نزولات آسماني در كشور تغيير كرده است. مثلا بارانهاي مداومي در برخي از مناطق كشور داشتهايم كه از آنها خبري نيست. اين را همه ايرانيان در تمامي نقاط كشور تجربه كردهاند. از طرف ديگر متخصصان هم در داخل ايران و هم در سطح بينالمللي اين تغييرات را تاييد ميكنند. سال 2009 در نشست جهاني آب كه در استانبول تركيه برگزار شد 25 هزار نفر از متخصصان علوم آب و ...
مسوولان كشورهاي جهان تاكيد كردند كه آب و هوا تغيير كرده و ما نميتوانيم آن را به شرايط گذشته بازگردانيم؛ بلكه كشورهاي جهان بايد خودشان را با تغييرات اقليمي تطبيق دهند. اما در ارتباط با اينكه علل اين تغييرات چيست و كشورهاي جهان چه سهمي دارند نظرهاي مختلفي مطرح ميشود. افزايش فعاليتهاي صنعتي، افزايش جمعيت، افزايش شتابان استفاده از خودروها و دهها عامل ديگر موجب شده كره زمين گرمتر شود. كشورهاي صنعتي در بروز اين اتفاق بيشترين سهم را داشتهاند اما اكنون پيامدهاي تغيير اقليم متوجه همه كشورهاي جهان است و از همين رو تلاش ميشود تا كشورها متناسب با سهمشان در كنترل عوامل تشديدكننده تغييرات اقليمي بكوشند. در نتيجه ما هم در ايران بايد مساله تغييرات اقليمي را جدي بگيريم. امروزه با شرايطي سخت روبه رو شدهايم كه از سالهاي پيش برايش تدبيري نينديشيده بوديم. در طراحي برنامههاي توسعه كشور و مديريت منابع آب بايد به مساله تغييرات اقليم هم توجه كنيم. در كشوري مانند ايران دورههاي خشكسالي بيشتر شده است بنابراين بايد برايش تدبير كنيم و مثلا در مورد مشكلاتي مانند كمبود آب راهحلهاي علمي و عقلاني در پيش بگيريم. الگوهاي مصرف بايد مبتني با شرايط جديد باشد. اگر مساله تغييرات اقليم را جدي نگيريم و صرفا به خارجيها نسبت دهيم اين رويكرد اشتباه است. گرم شدن كره زمين، كمآبي و تغيير شكل نزولات آسماني قابل كتمان نيستند. البته همه مراكز و مسوولان آزادند كه ديدگاههايشان را طرح كنند و دلايلشان را بگويند. اين در همه جاي جهان هم مرسوم است و ما هم نبايد به دنبال حبس ديدگاههاي ديگران باشيم. آنچه مهم است اينكه تصميمسازيها در كشور مبتني بر احساسات نباشد و مبناي تصميمگيري در كشور بايد مبتني بر ديدگاهي باشد كه از قوت علمي بيشتري برخوردار باشد.