پيوند با مردم
نگرانيها كم نيستند و هزارتوي مشكلاتي انباشته از بيتدبيريهاي احتمالي گذشته تمام نشدني. پس لرزه رخدادهاي زمستان گذشته كه يادمان نرفته. تنشهاي كنوني هم كه كم نيستند. سايه تحريم، تلاطم دلار، اوجگيري قيمتها و كمبودها دست به دست داده و حسابي ترس به دلمان انداختهاند. خصوصا در دل جوانهايي كه با اميد زندهاند. نااميد كه حتما نبايد بود. خوشبيني بيجا نيز اما گرهاي از كارمان باز نميكند. تحركات آنها كه چشم ديدن ما را ندارند نيز روز به روز بيشتر ميشود. معلوم است كه ميخواهند سر به تن ما نباشد. ترامپ و ترامپيسم تازه به دوران رسيده را ميگويم. ما هم كه در هر فرصتي از دادن بهانهاي به دست آنان و افزودن هيزمي بر آتش خشم شان كوتاهي نكردهايم! در همه اين سالها نيزچندان به استقبال آينده نرفتهايم. روي كاغذ البته برنامههاي بالادستي چند ساله داشتهايم اما تنها به وجوهي از آنها پرداخته و وجوهي را پشت گوش انداختهايم. غلت بهمن مشكلات حاصل از اين ناهنجاري شناختي را نديده و تنها زير آوار آن رفتهايم. چه ميشد اگر جنگ خانمانسوز تحميلي را با هر تدبيري و قبل از رسيدن به بنبستي محتوم زودتر به آخر ميرسانديم؟ چه ميشد اگر تن به ماجراي گروگانگيري نميداديم و دست كم آن را بيش از يكسال كش نميداديم؟ چه ميشد اگر توافق هستهاي را با همان تدبير و تمهيدي كه بالاخره عصاي دستمان شد زودتر سامان ميداديم؟ بگذريم كه ترامپيسم، و واقعا ترامپيسم، دست آخر قاتل آن شد. اما آن زمان كه چنين حدس و گماني نداشتيم! اگر هم داشتيم دل دادن به آن در چنان شرايطي شرط عقل و تدبير نبود. حالا هم كه نورسيده و نوكيسه سياست جهاني شمشير از رو بسته چرا نبايد با رصد افق جهاني و سنجش امكانات و تنگناهاي خودي آيندهنگرتر باشيم و بيشتر با زبان منطق و ديپلماسي حرف مردممان را بزنيم. بر طبل جنگ، چه در حرف و چه در عمل، تنها در شرايط عجز زبان منطق و ديپلماسي ميتوان كوفت. اين حرفها البته كه تازه نيست، اما بهتر آنكه بيشتر و بلندتر گفته شود، تا بهتر شنيده شود. بسترسازي براي «تاثيرگذاري مردم بر همه امور كشور» و «روزبهروز بيشتر كردن پيوند با مردم» دو راه بيشتر ندارد. از اين راهها همه گفتهاند. ظاهرا تدبير ديگري نيست. دست كم من نميشناسم. دوكلمه هم بيشتر نيست: ۱- هموارتر كردن راه حضور دلبستگان دلسوز و حتي دگرانديش منافع ملي، در نهادهاي قانونگذاري و تصميمسازي و ۲- ميدان دادن به رسانهها با فراخوان همه انديشهها براي شنيدن حرف مردم و پاسخ عاجل به مشكلات كنوني. هر چه عاجلتر بهتر، قبل از فوت فرصتها.