دستاورد مهم ديپلماتيك
حسين ملائك
سفر حسن روحاني رييسجمهور به دو كشور اروپايي در مبهمترين شرايط حاكم بر روابط خارجي ايران و نيز پيچيدهترين مقاطع در روابط خارجي اروپا با امريكا صورت گرفت. اروپا از يك طرف با امريكاي يكجانبهگرا و ياغي روبهرو است كه تمام روابط خارجي خود را بر پايه نديده انگاشتن جامعه جهاني و تفاهمات و سازمانهاي بينالمللي قرار داده است و از طرف ديگر با ايراني روبهروست كه تلاش دارد انزوايي را كه امريكا و حلقه صهيونيستي حاكم بر سياستهاي اين كشور بر آن تحميل ميكند، با رفتاري عاقلانه و مناسب بشكند و تنها دستاورد اروپا در نظام چندجانبهگرايي را حفظ كند. دو كشور سوييس و اتريش وزنه سياسي مهمي در اروپا و غرب محسوب نميشوند و ...
در پروسه برجام نيز نقش با اهميتي غير از محل برگزاري جلسات نداشتهاند. قدرت اين دو كشور در ظرفيتهاي مالي و اقتصادي و واسطگي تجاري است. سفر رياستجمهوري ايران به اين دو كشور البته از نظر تشريفاتي در پاسخ به سفر رهبران آنها به ايران در سالهاي پس از برجام است. ايران با هريك از اين كشورها رابطه قديمي تجاري، صنعتي و مالي دارد. بانكهاي اين دو كشور در رابطه با ايران فعال بودهاند و ميتوانند در فرآيند تحريمهاي پيش رو براي ايران گشايشهايي داشته باشند. اما به طور كلي با توجه به اينكه اتريش رياست دورهاي اتحاديه اروپا را نيز به عهده دارد و از طرف ديگر قرار است اتحاديه بسته جديدي را براي همكاري با ايران در دوران تحريمهاي امريكا ارايه دهد، اين سفر در مقطع اجرايي مهمي تنظيم شد.
در هر صورت سفر در سطح رياستجمهوري دستاورد زيادي براي ديپلماسي ايران محسوب ميشود و به همين دليل است كه موضوع دستگيري ديپلمات ايراني و چند نفر ديگر در همدستي با ايشان به اتهام اقدامات تروريستي عملا از جانب جناح راست اروپايي و در همگامي با امريكا براي اثر گذاشتن روي اين اقدام صورت ميگيرد. استقبال دو كشور اروپايي از رييسجمهور در اوج فشارهاي امريكا به اروپا عليه ايران، ميتواند نشان دهد كه اختلافي جدي در نوع نگاه و تعامل اروپا و امريكا بر سر ايران و برجام وجود دارد. اين سفر از اين نظر كه در آستانه تحريمهاي اعلامي امريكا عليه ايران صورت ميپذيرد از نظر سمبليك اهميت دارد و نشان ميدهد كه اروپا به طور كل بنا ندارد در برابر سياستهاي يكسويه شخص ترامپ كرنش داشته باشد. البته انتظاري بيش از حفظ ظاهر نبايد از اين كشورها داشت كه در حد خود اهميت دارد.
به هم خوردن انسجام فكري بين اروپا و امريكا با قدرت گرفتن راست افراطي در امريكا و اعمال سياستهايي غيرقابل تصور براي اروپا آغاز شده است. موضوع ايران و برجام نيز يكي از اين موضوعات مورد اختلاف است و اگر ايران بتواند در داخل اين شكاف سياست با دوامي را دنبال كند شايد بتواند دستاوردهاي مهمي را به دست آورد. اروپا با سياستهاي امريكا مخالف است اما تا حد زيادي مجبور به تبعيت است. امريكا هژمون كامل است و نشاني از ضعف نيز در اين كشور وجود ندارد بلكه در حال تقويت شدن نيز است اما دولت ترامپ بيش از هر چيز زيادهخواه و زورگو با اروپاييها برخورد كرده و اين براي اروپا قابل پذيرش نبوده است و تلاش دارند به هر نحو ممكن مخالفت هرچند سمبوليك خود را نشان دهند. براي مقابله با تحريمهاي امريكايي حول محور برجام ايران مجبور است رابطه با اروپا، چين و روسيه را در يك نظام متعادل مديريت كند.