در ستايش اجراي روز اول رويداد «صت»
تجربه حسي جديد
سيامك قليزاده
شايد اغراق نباشد اگر بگويم در پنج سال گذشته بيش از هزار اجراي زنده موسيقي ديدم. هر اجرا حس خاص خودش را داشته و دارد. بعضي وقتها سالن را ترك كردم و بعضي مواقع به اين فكر كردم كه چرا دوستان موزيكبازم در اين اجرا حضور ندارند. از زير زمينهاي خانههاي عجيب و غريب يا كافهها گرفته تا برج ميلاد حسهاي متفاوتي را تجربه كردم؛ خنديدم، گريه كردم، عصباني شدم يا حتي هيچ حسي نداشتم. اما هميشه وجه مشتركي وجود داشته و آن حس را قبلا در زندگيام تجربه كرده بودم يا حداقل ميدانستم چنين حسي وجود دارد؛ مثلا وقتي از اجراي گروه «زاپاس» بيرون آمدم هنوز گروه مينواختند ولي من تمام انرژيام را تخليه كرده بودم. تنها چيزي كه توانستم بگويم اين بود كه بهترين اجرايي بود كه در ايران رفتم. زماني كه براي اولينبار با تريوي اوپن سورس مواجه شدم قسمتي از علايق موسيقايي خودم را كشف كردم. حتي گاهي از ديدن يك اجرا بسيار عصباني شدهام اما يك سال بعد فهميدم كه اجراي مهمي را ديدهام. هميشه حسهايي شكل ميگيرد و در كنار نگاه تحليلي كامل ميشود. اما بعد از حضور در روز اول مجموعه رويداد «صت» اتفاق جديدي برايم افتاد. در اجراي عطا ابتكار، بهروز پاشايي و آرش بلوري به همراه ويژوالهاي تاريك بري حسي را تجربه كردم كه برايم ناشناس بود. نه خوشحال بودم نه هيجانزده و نه حتي حسرت ميخوردم كه چرا برخي در سالن نيستند. نميفهميدم. هيچ چيزي را تشخيص نميدادم؛ كه كجا هستم و در چه شرايط تاريخي يا اجتماعي زندگي ميكنم. اجراي موسيقي الكترونيك است يا دو نوازي سهتار و سنتور. اين صدا از دل تاريخ بيرون آمده يا موسيقي معاصر امروز است. حجم ورودي آنقدر زياد بود كه گاهي نميتوانستم هم بشنوم و هم تصاوير را ببينم. اتفاقي كه افتاد هنوز براي من قابل هضم نيست.