حتما خواندهايد كه روزنامه كيهان از سلب مسووليت اصلاحطلبان نسبت به حمايتشان از روحاني گفت. نظرتان چيست؟
اصلاحطلبان چه بخواهند و چه نخواهند نقش بسيار زيادي در انتخاب مجدد آقاي روحاني داشتند. بخش قابل توجهي از 24 ميليون راي به خاطر حمايت قاطع و بيچون و چراي اصلاحطلبان از آقاي روحاني بود. حمايت اصلاحطلبان از روحاني برخلاف آنچه تندروها ميگويند، به هيچوجه يك تجارت و شراكت نبود. اين حمايت به واسطه اين نبود كه سهم 5 وزير از كابينه، استانداران يا سفيران بايد براي اصلاحطلبان كنار گذاشته شود. توقعي پشت حمايت ما از آقاي روحاني وجود نداشت. تنها انگيزه ما اين بود كه اشتباهي كه سال 77 و 78 در رابطه با مرحوم آقاي هاشميرفسنجاني انجام داديم، تكرار نكنيم. به دنبال رويا نرويم تا نامزدي كه در انتخابات رياستجمهوري گذشته يك سروگردن از نامزد اصولگرايان يعني آقاي رييسي بالاتر بود، از دست بدهيم. پيگيري كردن اهداف و آرمانها ما را به جايي نميرساند.
كيهان گفته است كه اصلاحطلبان مجبور به حمايت شدهاند چون از ابتداي دهه 80 در ادوار مختلف انتخابات سهمي نميبردند و براي بازگشت به قدرت راهي جز اين نداشتند و گزينههاي اصلاحطلبان نيز راي چنداني نداشت. چقدر با اين تحليل موافق هستيد؟
كدام گزينه را در انتخابات رياستجمهوري داشتيم؟ بالاخره دست اصلاحطلبان در معرفي گزينههايشان نيز باز نبود. در انتخابات سال 92 اين مساله مطرح بود كه بين آقايان عارف و روحاني بايد يك نفر انتخاب ميشد. ما گزينه ديگري نداشتيم. با اين سوال مواجه بوديم كه آيا ميخواهيم در انتخابات شركت كنيم يا نه. پاسخ اصلاحطلبان به اين سوال مثبت بود. چرا كه با بايكوت كردن انتخابات چيزي به دست نميآورديم. بايكوت ما عملا به نفع جريانات تندرو اصولگرا تمام ميشد. داستان سال 84 و انتخابات مجلس هفتم و هشتم تكرار ميشد.
آيا ميپذيريد كه اصلاحطلبان براي نوعي تجارت با روحاني ائتلاف كردند؟
به هيچوجه تجارت نبوده است. ما بر سر دوراهي شركت يا عدم شركت در انتخابات بوديم. اگر قرار بود كه در انتخابات شركت كنيم، نزديكترين نامزد ممكن آقاي روحاني بود. ما با چشم باز اينكار را انجام داديم. ما به هيچوجه به دنبال ائتلاف با آقاي روحاني نبوديم. اين گناهي كه كيهان ميگويد اصلاحطلبان مرتكب شدهاند، تهمت بيربطي است كه اصلاحطلبان وارد ائتلاف تجاري با آقاي روحاني شدهاند. به خاطر اينكه پست و مقام به دست بياوريم از آقاي روحاني حمايت نكرديم.
حمايت ما از اين جهت بود كه جريان شبهاحمدينژاد در قالب آقاي رييسي مجددا ظهور نكند. ديد ما درست بود. من در جريان انتخابات هركجا كه براي سخنراني ميرفتم، ستاد آقاي رييسي مملو از احمدينژاديها بود. بنابراين برنده شدن آقاي رييسي به ضرر كشور بود. ترديدي نداشتم كه در صورت پيروزي، غالب پستهاي كشور به دست تندروهاي احمدينژادي ميافتاد. پايداريچيها نقش پررنگي در اين زمان داشتند. فقط مساله بازگشت به قدرت مطرح نبود؛ مساله بازگشت به عقب نيز بيان ميشد.
آيا كيهان نقد اخلاقگرايانه به حمايت اصلاحطلبان از روحاني دارد؟ يعني خيز برداشتن يك جريان سياسي براي كسب قدرت كار اشتباهي است؟ آيا منظور سوءاستفاده از قدرت است؟
مساله اصلي اينجا است كه كجا و چه زماني قرار بوده كه افرادي را وارد كابينه آقاي روحاني كنيم كه بعدا به خاطر عدم تحقق گلايه كرده باشيم؟ تندروها حتي يك مورد نميتوانند مثال بزنند كه اصلاحطلبان بر سر مسووليتي با آقاي روحاني شرط بسته و وقتي هم پذيرفته نشده، گلايه كرده باشند. در مورد انتخابات 92 در مورد وزير علوم و وزارت ارشاد اين بحث مطرح شد اما بعد از انتخابات 96 تنها بحث اصلاحطلبان اين بود كه اهل سنت، كردها و زنان در كابينه سهم داشته باشند. ما از سهم جامعه گفتيم. كيهان كجا ميتواند ادعا كند كه گفتهايم وزيري بايد اصلاحطلب باشد. در مورد اختلافات آقاي اسحاق جهانگيري با ساير نزديكان آقاي روحاني حتي نگفتيم بايد آقاي جهانگيري در كابينه بماند. در حالي كه آقاي جهانگيري نزديكترين آدرس به اصلاحطلبان در دولت است.
آيا لابي براي حضور اصلاحطلبان انجام نميشد؟ بالاخره صحبت از اين بود كه كابينه اصلاحطلبانه نيست.
بله. انتظار و توقع وجود داشت. اگر آقاي روحاني ميگفتند اصلاحطلبي وزير بشود، اصلاحطلبان رد نميكردند. من يك مرحله جلوتر را مطرح ميكنم. اصلا و ابدا بحث لابيگري مطرح نبود. حتي پيغام و پسغامي هم نبود.
يعني اصلاحطلبان ميخواستند كار خير انجام دهند؟
اصلاحطلبان به خاطر ثواب از آقاي روحاني حمايت نكردند. براي اين بود كه چاره ديگري نداشتيم يا بايد شش دانگ قوه مجريه را به دست همفكران احمدينژاد ميسپرديم يا بايد از آقاي روحاني حمايت ميكرديم. هر كسي كه آينده ايران برايش مهم است بايد اين انتخاب را ميكرد. اينكه بگوييم عامالمنفعه از آقاي روحاني حمايت كرديم، قاعدتا درست نيست. ملاحظات و واقعيتهاي سياسي و آينده نظام مطرح بود.
هدف كيهان را از اين تحليل چه ميدانيد؟
چيزي كه كيهان ميخواهد بگويد اين است كه انتقاداتي كه اصلاحطلبان ميگويند به خاطر بيكلاه ماندن سرشان است. ميگويند چون اصلاحطلبان به مقام و مشروطهشان نرسيدهاند، دولت را نقد ميكنند. درست است كه تندروها اصلا آقاي روحاني را قبول ندارند و هر كجا كه بتوانند به دولت ضربه ميزنند اما همچنانكه اصلاحطلبان بين دوراهي روحاني و رييسي، اولي را انتخاب ميكنند، آنان هم بين روحاني و اصلاحطلبان قطعا اولي را انتخاب ميكنند. اكنون كه حجم انتقادات اصلاحطلبان از آقاي روحاني زياد شده، تندروها بهجاي اينكه به چرايي انتقادات بپردازند، ميخواهند بگويند اصلاحطلبان به مشروطهشان نرسيدهاند. ميخواهند بگويند اصلاحطلبان از اينكه در كابينه پست نگرفتهاند، ناراحت هستند و به كيك و سانديسشان نرسيدهاند.
اصلاحطلبان در قبال آقاي روحاني بايد چه رويهاي در پيش بگيرند؟
بهطور كلي اصلاحطلبان به سه جريان تقسيم شدهاند؛ يك جريان وقتي عدم محبوبيت آقاي روحاني را ديد، سعي كرد كه آبرو و حيثيتشان را بيش از اين خدشهدار نكند و به گونهاي با روحاني برخورد كرد كه هيچ نقشي در روي كار آمدن دولت نداشته است. گروهي ديگر از اصلاحطلبان از روحاني عبور كرده و در اين باب سكوت كردند. اقليت كوچكي از اصلاحطلبان كه من خودم را جزو اين دسته ميدانم، ضمن اينكه سنگينترين و جديترين انتقادات را به دولت كردهاند، در عين حال همواره اين جمله را گفتهام كه همچون مردمك چشم مان از آقاي روحاني حمايت ميكنيم و بايد پشت دولت بايستيم. من دو دليل براي اين موضعگيري دارم. اولي اخلاقي و ديگري معطوف به عقل سياسي است. دليل اخلاقي من اين است كه ما نميتوانيم با مردم بازي كنيم؛ نميشود كه از سرمايه اجتماعي بهرهبرداري كرده و بخواهيم به روحاني راي بدهند و وقتي آنچه ميخواستيم نشد، رويمان را برگردانيم. ما بايد از آقاي روحاني حمايت كنيم. بالاخره حمايت ما باعث پيروزي دولت شد و ما نميتوانيم بگوييم اين، دولت ما نيست.
در عين حال ايستادن پاي تصميم بايد منطقي و اصولي باشد. حمايت ما بايد پر از انتقاد به دولت باشد و از دولت بخواهيم كه گامهاي درستي بردارد. دليل سياسي من اين است كه نبايد آقاي روحاني را رها كنيم؛ چون هر چه بيشتر اين كار را بكنيم، آقاي روحاني بيشتر به سمت اصولگرايان ميرود و با آنها همراه ميشود و اين مساله به ضرر ما است. به خاطر منافع سياسي خودمان هم كه شده، ضمن انتقادات جدي به روحاني نميتوانيم او را رها كنيم.
تندروها حتي يك مورد نميتوانند مثال بزنند كه اصلاحطلبان بر سر مسووليتي با آقاي روحاني شرط بسته و وقتي هم پذيرفته نشده، گلايه كرده باشند.
همواره اين جمله را گفتهام كه همچون مردمك چشم مان از آقاي روحاني حمايت ميكنيم.
حمايت ما بايد پر از انتقاد به دولت باشد و از دولت بخواهيم كه گامهاي درستي بردارد.
نبايد آقاي روحاني را رها كنيم؛ چون هرچه بيشتر اين كار را بكنيم، آقاي روحاني بيشتر به سمت اصولگرايان ميرود و با آنها همراه ميشود و اين مساله به ضرر ما است. به خاطر منافع سياسي خودمان هم كه شده، ضمن انتقادات جدي به روحاني نميتوانيم او را رها كنيم.