يك مدرنيست اصيل
احمدرضا دالوند
با تاسيس دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران به مرور اتفاقاتي در هنرهاي تجسمي، خاصه در هنر نقاشي آن روزگار ايران درحال شكلگيري بود. تا پيش از اين جرياني كه هنر غربي را با تكيه بر «مهارت در واقعنمايي» جايگزين هنر سنتي كرده بود با هدايت كمالالملك و در قرن سيزدهم هجري قمري، تقريبا به ارزش حاكم در هنر تبديل شده بود. كمالالملك به حق وجهه بسياري در نزد همه ايرانيان داشت. او با داشتن مدرسه كمالالملك و تربيت جواناني مانند حسين شيخ، عليمحمد حيدريان، ابوالحسن صديقي و.... كه پس از او همه به اساتيد شاخصي تبديل شدند، غير قابل دسترس بود. اما در تداوم جريان كمالالملكي تقريبا همه شاگردان استاد به همان شيوه آكادميك هميشگيشان وفادار ماندند، جز دو تن كه به مكتب امپرسيونيسم گراييدند؛ مكتبي كه تكميلكننده آكادميسم بود. در كشاكش مباحث دانشگاهي و محافل هنري آن روزگار، ميان آكادميسم كمالالملكي و كوبيسم جليل ضياپور، دانشكده هنرهاي زيبا با برنامهريزي مدرسه بوزار پاريس به كار آموزش مدرنيسم به دانشجويان مشغول بود.
بدين معنا كه تعدادي از شاگردان كمالالملك مثل استاد عليمحمد حيدريان، همچنين هنرمندان مدرني كه از دانشگاههاي اروپايي به ايران بازگشته بودند و تني چند اساتيد خارجي مدرنيسم را رسميت بخشيدند. هرچند كه تضاد و كشاكش صرفا ميان مدرنيسم تازه از راه رسيده و جريان آكادميسم كمال الملك ختم نميشد و در اين ميان مكتب نگارگري تجديد حيات يافته و تغيير شكل داده معاصر نيز در حال شكلگيري بود و با تأسيس هنرستانهايي در اصفهان و تبريز، احياي هنرهاي سنتي به ظهور هنرمنداني با گرايش به هنرهاي ملي و سنتي انجاميده بود. هنرمندان مهمي چون طاهرزاده، بهزاد و ميرزاآقا امامي كه كارگاههاي خصوصي خود را در اين بحبوحه تاسيس كرده بودند. اما جريان مدرنيسم در اين پيچاپيچ با تكيه بر دانشگاه تهران راهش را مييافت و توفيق بسياري هم داشت.
اذهان برخي از دانشجويان نوجوي آن دوران كه آمادگي راههاي نرفته داشتند به اين سمت گراييد. از جمله محسن وزيريمقدم كه از همان ابتدا گرايش مدرن خود را در حرف و در عمل در مجامع هنري جا انداخت.
به اين معنا كه نقدهاي ويرانگر محسن وزيريمقدم بر جريان تابلوهاي انباشته از تصاويري از كاهو و سكنجبين و چهره زنان كولي و نمايش سطحي مضامين به اصطلاح اجتماعي كه با وجود ورود مدرنيسم در ميان توده مردم هواخواهان زيادي داشت محلي از اعراب باقي نميگذاشت. بنابراين شادروان محسن وزيريمقدم در راه تثبيت موج هنر مدرنيستي با آثار مدرنش و هم با نقدهاي روشنگرش تلاش بسياري كرد. اما نميتوان كتاب «آموزش طراحي» وزيريمقدم را از ياد برد كه با چه ذهن منسجمي به آموزش پايههاي آكادميسم براي هنرجويان تدوين و تاليف كرد. او با اينهمه ميدانست درخت را بايد از ريشهها و تنهاش شناخت ....