درست مثل يك ستاره
حميدرضا شانس
آقاي وزيريمقدم با آثار، تدريس در دانشگاه و با نوشتن مقالات پژوهشي و همچنين از طريق ارتباطات اجتماعي، مهرهاي تاثيرگذار در تثبيت نگاهي امروزين كه گاهي فراتر از مدرنيست در هنر تجسمي ايران است، بود. يادم ميآيد در سالهاي دهه 40 وقتي نوجوان بودم استاد ما دايما از استادش كه آقاي وزيري مقدم بودند، مثال ميآوردند. در حقيقت ايشان بر سه، چهار نسل از هنرمندان جدي ايراني تاثيرگذار بود و بخشي از دليل حضور هنرمندان مطرح عرصه مجسمهسازي و نقاشي ماحصل فعاليتهاي ايشان است. به زعم من او درك عميق و جدي و متفاوتي از گستره هنر مدرنيسم و قابليتهاي آن داشت؛ آثار هنرياي كه در ايتاليا در معرض نمايش گذاشتند، كارهايي كاملا متفاوت و بهروزي بودند كه فاصلهاي ميان هنر اتفاق و نقاشي انتزاعي را به تصوير ميكشيدند و متريال نقش ويژهاي را در اين آثار بازي ميكرد و سرشتي از تاثيري كه هنرمند از طبيعت ميگيرد، در آنها ديده ميشد.
متريال آنها به مثابه يك اتفاق يا رخداد طبيعي با قابليتهاي خاصش در اين آثار ديده ميشود كه از هر لحاظ كارهاي متفاوتي هستند. همچنين مجموعه مجسمههاي متحرك و كارهاي ديگري كه خلق كردند و مخاطب اجازه داشت در آنها دست ببرد و به ميزاني در آنها تاثيرگذار باشد
ازجمله نمونههاي بيبديل هنر ايشان به شمار ميروند.
اواسط دهه 50 اين آثار در نگارخانه تخت جمشيد به نمايش گذاشته شد و كارهايي كه نمايش آنها تداوم داشت ازجمله آثار موفقي بود كه جريانهايي را تثبيت، علامتگذاري و تغيير داد. او در سخنرانيهايش نشان داده بود كه اطلاعات وسيعي از هنر غرب و هنر شرق و حتي ذن داشت.
نبود ايشان فقدان است. خلأ است. درست مثل ستارههايي كه آسمان هنر را علامتگذاري ميكنند و هر زمان نباشند خلأ جرياني احساس ميشود. قطعا انتظار نداشتيم اتفاق غيرمترقبهاي بيفتد و بعد از چهار سال سلامتيشان را به دست بياورند اما با اين وجود مرگ بعضي را نميتوان پذيرفت چراكه خلأاي ايجاد ميكنند. آقاي وزيريمقدم يكي از همين افراد بود و به گمانم بايد بازبينيهايي بر فعاليت و شيوه نگرش اين هنرمند انجام شود تا ارزشهاي اين هنرمند تثبيت شود و راهي براي از دست نرفتن آنها باشد.