برخيز و اول بكش(30)
فصل چهارم
يك ضربت به فرماندهي عالي- عمليات خروس
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
كشتن هدفمند حافظ و صالح، شوكي به اطلاعات ارتش مصر وارد كرد و بدون شك تعداد نفوذ تروريستها به داخل اسراييل را كاهش قابل توجهي داد. از نگاه اسراييل اين يك موفقيت بود اما آسمان منطقه به يك دليل ديگر تيره شد.
در 26 جولاي 1956، جمال عبدالناصر، رييسجمهوري مصر كه بر موضع ضداستعماري عمل ميكرد، كانال سوئز را كه ارتباط حياتي كشتيراني ميان درياي مديترانه و درياي سرخ هست، ملي اعلام كرد. دولتهاي بريتانيا و فرانسه كه شهروندانشان سهامداران اصلي بنگاهي كه اين مسير آبي را اداره ميكرد بودند و سود قابل توجهي دريافت ميكردند بسيار خشمگين شدند. اسراييل به سهم خودش آرزو داشت تا از طريق اين كانال معبري را به دست آورد اما در همان زمان اين را فرصت مطلوبي ديد تا يك پيام روشن به مصر ارسال كند: ناصر بالاخره بهاي سنگيني به خاطر اعزام شبه نظاميان به نوار غزه براي حمله اسراييل را خواهد پرداخت و اينكه جاهطلبيهايش براي نابودي كشور (اسراييل) با برخورد مخرب روبرو خواهد شد.اين همگرايي منافع سبب ائتلاف مخفي ميان سه كشور (اسراييل، فرانسه و انگليس) شد كه در اين ميان شيمون پرز، وزير دفاع پرانرژي و جوان اسراييل نقش هدايتكنندهاي را در طراحي يك نقشه جاهطلبانه جنگي ايفا ميكرد. بدين معني كه اسراييل به شبهجزيره سينا حمله ميكرد در نتيجه پيشزمينهاي را در خصوص بحراني كه سوئز را تهديد ميكند به فرانسه و بريتانيا ميداد تا حمله كنند. فرانسه قول داد تا اسراييل را با پوشش هوايي عليه حملات نيروي هوايي مصر محافظت كند.مدت كوتاهي قبل از روز دي (D-DAY) سازمان اطلاعاتي آمان اسراييل متوجه شد كه هياتي شامل فيلد مارشال عبدل الحكيم عامر، رييس پرقدرت ستاد ارتش مصر و بسياري ديگر از مقامات بلندپايه، قاهره را با يك هواپيما به سمت دمشق ترك كردهاند. فرصت با پاهاي خودش آمد. اسراييل با يك حمله دقيق ميتوانست تقريبا تمام رهبري نظامي ارتش مصر را از بين ببرد.
نيروي هوايي شروع به اجراي آموزش شديد در برخورد شبانه كرد؛ يك عمليات سخت با توجه به تواناييهاي تكنولوژيكي در دسترس آن دوران بنگوريون و دايان تصميم گرفتند كه اسراييل هر آنچه را در توان دارد بايد در پنهان نگه داشتن اين دخالت بهكار برند و سعي كنند آن را طوري وانمود دهند كه انگار هواپيما به خاطر نقص فني سقوط كرده است.
رمز ماموريت هم «عمليات خروس» نامگذاري شد.
قرار بر اين بود كه مصريها سفر برگشت از دمشق به قاهره را با دو هواپيماي نظامي كوتاه برد ايلوشين
II-14 انجام دهند. سازمان آمان وظيفه شناسايي و رديابي كاروان هوايي را به واحد سيگنال اطلاعاتي (SIGNIT) يا سيگنيت سپرده بود. اين واحد كه امروزه به نام واحد 8200 شهرت دارد در جنگ 1949-1948موفقيتهاي شاياني را به دست آورده بود و پس از آن سازمان آمان منابع زيادي را در توسعه اين واحد سرمايهگذاري كرده بود كه نهايتا بزرگترين و به گفته برخي ديگر مهمترين واحد در نيروي دفاعي اسراييل شد.اين سرمايهگذاري نتيجه داد. چند روز قبل از اينكه هيات قاهره را به سمت دمشق ترك كند، تكنسينهاي واحد سيگنيت ترتيبي اتخاذ كردند كه فركانس ارسالي مصريها كه در پرواز برگشت به قاهره استفاده ميشد را شنود كنند. بيست اپراتور راديويي اسراييلي همگي در سن زير 25 سال در دفاتر مركزي در مات هاشرون در شمال تلآويو كه بهطور 24 ساعته كار ميكردند، منتظر بودند تا مصريها باند فرودگاه دمشق را ترك كنند. همچنان كه نقشه تهاجم زميني شبهجزيره سينا براي 29 اكتبر آماده ميشد، واحد سيگنيت تحت فشار شديد فرمانده كل بود زيرا فشار رواني ناشي از دست دادن تمامي فرماندهان ارشد ارتش، مصريها را در موقعيت بسيار بدي ميگذاشت. زمان داشت از دست ميرفت.روزها به كندي ميگذاشت، اپراتورهاي راديو صبورانه منتظر صدايي در گوشيهايشان بودند. در 28 اكتبر كه خورشيد طلوع كرد، روز قبل از ساعت صفر، اما هنوز مصريها سوريه را ترك نكرده بودند. بالاخره در ساعت 2 بعد از ظهر روز 28 اكتبر، علامتي كه آنها منتظر بلند شدنشان بودند رسيد: خلبانهاي ايلوشين II-14 آماده ترك دمشق بودند.
توضيح: عنوان « تروريست» كه نويسنده در متن به كار برده فقط به صرف رعايت در امانت ترجمه استفاده شدهاست . از نظر مترجم آنها مبارزاني هستند كه براي گرفتن حق خود ميجنگند.