پيامدهاي نشست تهران
اردوان امير اصلاني
با سپري شدن چند روز از نشست تهران در خصوص مساله سوريه ميان سه كشور روسيه، تركيه و ايران اكنون هنگام نتيجهگيري فرارسيده است. برگزاري اين نشست در حقيقت رويدادي است كه همانقدر براي كشورهايي كه به آن دعوت شده بودند اهميت دارد كه براي آنهايي كه در اين نشست حضور نداشتند. بدينترتيب در درجه نخست و قبل از هر چيز، بايد توجه داشته باشيم كه هيچ كشور عربي يا اروپايي در اين نشست شركت نداشت، چيزي كه نمايانگر فقدان سياست عرب و اروپايي در خروج از بحران است. پسازآن بايد به نقش مهمي كه ايران در سرنوشت سوريه بازي ميكند توجه كرد؛ و بالاخره اين نشست، نشاندهنده شكست تلاش و اقداماتي است كه از جانب ايالاتمتحده امريكا در جهت طرد ايران توسط اين كشور پس از كنارهگيري و خروجش از توافق هستهاي 14 جولاي 2015 صورت گرفته است. سوريه در ماه نوامبر سال 2011 از اتحاديه عرب اخراج شد. از آن زمان در حالي كه برخي از كشورهاي عربي خليج فارس مانند عربستان سعودي و قطر همچنان به افزايش تنش در اين منطقه از طريق ارايه سلاح و كمك به گروههاي تروريست همچون داعش و النصره دامن زدند، اما مذاكرات صلح بدون حضور آنها صورت ميپذيرد. اين در حالي است كه جاي خالي اتحاديه اروپا و غيبتش در اين نشست نيز كاملا مشهود است، حالآنكه ميدانيم عواقب جنگ داخلي سوريه بالغ بر يك ونيم ميليون پناهنده را به سوي اروپا گسيل كرده است. اتحاديه اروپا بهصورت داوطلبانه از بحث بر سر نتيجه اين درگيري كنارهگيري كرده است. از يكسو به دليل تصميم فرانسه مبني بر قطع روابط ديپلماتيك با سوريه از زمان آغاز جنگ داخلي و از سويي ديگر، به دليل جانبداري از نيروهاي مخالف سوري كه هيچگونه مشروعيتي در كشورشان نداشتند. بدينترتيب سفارت فرانسه در دمشق بسته و...
سفيري از فرانسه براي اين گروه مخالفان رژيم سوري انتخاب شد آنهم در نخستين ماههاي آغاز جنگ. ايران كه حضورش در نشستهاي مختلف ناموفق برگزار شده توسط فرانسه در ژنو چندان خوشايند نبود، حال در برگزاري اين اجلاس نقش تعيينكنندهاي را بر عهده دارد.
درواقع، قلعوقمع عذابي كه داعش نام داشت فقط از طريق حضور ايران و متحدانش در منطقه امكانپذير شد. همه ميدانند كه مداخله روسيه در اين مناقشه با تاخير همراه بوده و به بمباران هوايي محدود ميشد، در حالي كه جنگ تنها ميتوانست روي زمين برنده داشته باشد. حضور رييسجمهور روسيه و رييسجمهور تركيه در تهران، نقش مهمي را كه ايران در اين مناقشه ايفا ميكند، به رسميت ميشناسد. علاوه بر اين، درحالي كه ايران تحت فشار امريكا براي حذف از صحنه بينالمللي است، حضور سران اين دو كشور مهم نشان ميدهد كه اين تلاش امريكا موفق نبوده، بلكه ماجرا كاملا برعكس است.
به طور تعجببرانگيزي، امريكاييها با رفتارشان، ايران را به ادامه روند ديپلماتيكش تشويق ميكنند. حقيقت اين است كه ايالات متحده با وجود تمايلش براي نشان دادن ايران به عنوان عامل بازدارنده برگشت شرايط عادي به سوريه، خود اكنون از صفحه شطرنج سياسي اين كشور حذف شده است. اينكه در مورد سرنوشت سوريه پس از جنگ بتوان بدون حتي ظهور سايه كمكهاي امريكا و اروپا تصميم گرفت، امري فوقالعاده است.
و بدينترتيب، ما شاهد ايجاد يك محور ژئواستراتژيك واقعي در خاورميانه هستيم، محوري سهجانبه كه مسكو، آنكارا و تهران را به يكديگر متصل ميكند. اين اجلاس از جايي بهمراتب برجستهتر مينمايد كه كشورهايي مانند فرانسه كه خود علاقهاي تاريخي به شركت در بحثهاي مرتبط با آينده دمشق دارند كاملا از بحث كنار گذاشته شدهاند. به ياد بياوريم كه فرانسه رابطهاي تاريخي و ممتاز با سوريه دارد. درواقع اين كشور توسط فرانسه كه سازمان ملل آن را به عنوان يك قدرت اجباري براي حكمراني بر سوريه تعيين كرده بود، از 1920 تا 1946 ميلادي اداره ميشد. يعني چيزي بيش از ربع قرن.
علاوه بر اينكه در اين نشست تصميمي مبتني برپايان دادن به حضور گروههاي مسلح باقيمانده در استان ادلب تصويب شد، ادامه آن نيز طبق نياز به بحث حضور درازمدت هر دو كشور ايران و روسيه در خاك سوريه اختصاص يافت.
در حقيقت، در جلوي چشم غربيها، يك كنفرانس يالتاي واقعي به وقوع پيوست بدون اينكه واشنگتن يا اتحاديه اروپا حرفي براي گفتن داشته باشند.