نگاهي به هندشناسي ابوريحان بيروني
تحقيق ماللهند
پرويز اذكايي
در دوران معاصر به واسطه گسترش ارتباطات و امكان تعامل فرهنگي، شناخت ما از سرزمين هند و فرهنگ و تمدن آن افزايش يافته است. اما بدون ترديد، هر كس كه در اين وادي بيپايان گام بنهد، نميتواند بر تحقيقات سترگ و جاودانه حكيم و دانشمند فرزانه و پژوهشگر يگانه ايراني يعني ابوريحان محمد بن احمد بيروني (427-352 خورشيدي) چشم بربندد. به بيان روشنتر بخش قابل توجهي از آنچه نه فقط ايرانيان بلكه جهانيان درباره تاريخ و تمدن هند ميدانند، غير از مواريث عظيم خود اين تمدن كهن، منبعث از تحقيقات درازدامن آن عالم همهچيزدان ايراني است. استاد پرويز اذكايي پژوهشگر برجسته تاريخ و فلسفه در جستار كوتاه پيشرو به اختصار درباره هندشناسي بيروني نكات ارزندهاي را بيان ميدارد:
رشتهاي كه بيروني در آن متخصص عليالاطلاق و متفرد باشد، اگرچه بيشتر در مقوله اجتماعيات ميگنجد، اكنون ديگر كتاب الهند بنيان تاريخي و ماده اوليه تاريخنگاري هندوستان، اساس جامعهشناسي قديم و مردمشناسي مذهبي آنجا شده است. هندوستان همواره سرزمين عجايب و غرايب به نظر ميرسيده، اما بيروني نشان داد كه غرابت امر در تفاوت بين آداب و رسوم ملل باشد؛ وگرنه آنجا هم اقوامي هستند كه عقايد و تصورات مشابهي با يونانيان و جز اينان دارند. درست در زماني كه محمود غزنوي سرزمين هند را به اسم دين دستخوش نهب و غارت كرده بود و هندوان را به اسم دين قتل عام ميكرد، بيروني مخلصانه ميكوشيد دين و مذهب ايشان را حتيالامكان مطالعه كند، آداب و رسوم و فرهنگ آنان را صادقانه به مسلمانان بشناساند. پس او نخستين مسلمان بود كه در فلسفه هنديان تحقيق عميق كرد و ميان دو اقليم بشري يعني ايران و هند واسطه بس مهمي شد.
كتاب تحقيق ماللهند... (=پژوهش آنچه مربوط است به هند، از پذيرفته و نپذيرفته در نظر عقل) شاهكار بيمانندي است كه در متن تاريخي خود همواره از عجايب عالم فكر و علم به شمار خواهد رفت. به علاوه وي پانزده كتاب ديگر در باب حساب و نجوم و اعداد و تقويم و احكام (نجوم) و طب و فلسفه و عرفان هندوان تاليف يا تحرير كرده است.
به طور كلي، روش بيروني در هندشناسي آن نيست كه خود سخن بگويد، بلكه مجال ميدهد تا هندوان سخن بگويند نيز تصويري كه از تمدن هند ارايه ميكند، همانگونه است كه خود هندوان ترسيم كردهاند. فصول كتاب الهند هر يك حسب موضوع پيوسته مركب از سه بهر باشد: يكم طرح مساله، دوم بيان تعاليم هندوان، سوم تطبيق و سنجش مطالب با آن يونانيان و جز ايشان است. گفتهاند كه مطالعه روشمندانه بيروني در زمينه مردمشناسي هندوستان از حيث ماده و معنا درست مشابه با همان است كه مردمشناسان معاصر انجام ميدهند.
كتاب الهند متضمن شرح اساطير، دينشناسي، علوم طبيعي، اشكال اجتماعي، احكام و حقوق، طب و نجوم و... كه در واقع هر يك از آن موضوعات را بايد يك يا تني چند از متخصصان بنويسند، بيروني خود همه آنها را به تنهايي نوشته، بدون آنكه به مانند امروز به مجلات و نشريات و مراجع و فهارس دسترسي داشته باشد؛ همانا كه روش او در هزار سال پيش با معمول امروز مطابق است.
بيروني ميگويد كه هندوان در رسوم و آداب چندان با ما تباين دارند كه فرزندان خود را از ما ميترسانند و ما را به شيطنت منسوب ميدارند. اما اگر اين نسبت ما را مطلق باشد، هر آينه عكس آن هم واجب آيد؛ زيرا آنچه در ميان ما هست، همان باشد كه بين همه ملتها بالجمله مشترك است. ليكن در تنافر و مباينت همانا فرقه معروف به شمنيه (بوداييها) نسبت به برهمنان بيشتر و در كينه و بغض بر ايشان فزونتر باشدند. در زمانهاي پيشين بايد گفت كه كمابيش سرزمينهاي خراسان در ايران زمين بر كيش بودايي بودند، اما زردشت سپيتمان كه از آذربايجان بيامد، مجوسيگري در بلخ و باميان و ماوراءالنهر انتشار يافت. گرايش بيروني نسبت به فلسفه عرفاني هندي، چنانكه قبلا گذشت، به حكمت برهمايي (بهاگاوادگيتا) باشد كه اساس نگرههايش همان كتابهاي سانكهيه (سامخيه) و پاتنجلي (يوگايي) و همانهاست كه بيروني از سانسكريت به عربي ترجمه كرده [كارنامه، ش 98 و 174] چنين نمايد كه وي با فلسفه بودايي يا «شمنيه» ميانهاي نداشته است. مويد اين گمان همانا اعتقاد توحيدي خود اوست كه ميپنداشته است تمام مردمان در آغاز بر يكسان پاك و متقي بوده، يك خداي قادر متعال را ميپرستيدهاند؛ ولي هوي و هوسهاي تاريك اجتماع، با گذشت زمان، سبب پيدايش اختلاف در دين با اعتقادات فلسفي و سياسي و بتپرستي شده است.
يكي از نتايج درخشان افكار علمي و عمقي بيروني در تحليل و تعليل رسوم تقديس گاو در نزد هندوان، چنان است كه تحريم ذبح آن جانور را قويا معلل به علل اقتصادي دانسته؛ زيرا كه از براي امر اسفار و حمل اثقال و اخذ البان خصوصا جهت كشت و كار غلات و شخم زدن زمين مورد استفاده است، پس گويد كه به حكم شرعي و به تقديس مذهبي ذبح آن را حرام كردهاند. از اينگونه نتايج غوررسي عينيگرا و نظرات بديع در مسائل هندشناسي او را بسيار است؛ اظهارات وي درباره «ريگودا»، گفتاوردهاي سنجشگرانه از متون يوناني و جز آنها، اشارات در باب مذاهب و فرق مختلفه، توضيح جغرافيايي شبهقاره و دهها فقره و نمونههاي هندپژوهشي، قومشناسي، زبانشناسي و ادبيات مردم آن سرزمين در كتاب الهند جم غفيري است كه قابل احصاء و توصيف نباشد. يك سلسله مطالعات تطبيقي هم بين كتاب الهند بيروني و جغرافياي بابري (سده 10ق) صورت گرفته كه بالجمله حاكي از تاثير قوي آن اثر سترگ پيشين بر آثار پسينيان است.