غول نرم؛
پري رو تاب مستوري ندارد
حسين مدني
«ايده وابستگي به داخل و خودكفايي اقتصادي، در مقابل اتصال به اقتصاد جهاني، طي چهار دهه پس از استقلال هند شعار اصلي رهبران ما بود. در آن دوران، برخلاف امروز كه كاپيتاليسم معادل آزادي فرض ميشود، رهبران ما كاپيتاليسم را معادل بردگي ميدانستند. اين به حافظه تاريخي آنها از دوران استعمار كمپاني هند شرقي برميگشت. هر خارجياي كه با چمدان پول به سراغ ما ميآمد، از نظر رهبران ما هدف استعماري داشت، ولو اينكه ظاهرا براي تجارت و سرمايهگذاري به سراغ ما آمده بود. رهبران ما معتقد بودند كه استقلال سياسي، تنها از طريق خودكفايي اقتصادي محقق ميشود. نتيجه اين تفكر براي بيش از چهار دهه، ركود اقتصادي، يارانه دادن به اقتصادي غيرمولد و گسترش فقر بود»- شاشي تارور، نويسنده و سياستمدار هندي (1).
ظاهرا «بيماري» مذكور را مان موهان سينگ درمان كرده. در ابتداي دهه 90 ميلادي، آقاي سينگ روند آزادسازي اقتصاد هند را آغاز كرد و در پي اين روند آزادسازي اقتصادي، «غول خفته از خواب بيدار شد.» اين اما تمام ماجرا نيست. اين يادداشت قرار است به ما يادآوري كند كه حتي اگر سينگ روند آزادسازي اقتصاد هند و خروجش از انزواي اقتصادي را شروع نميكرد، به دلايل تاريخي، هند دير يا زود از انزوا خارج ميشد. اين به دليل اين واقعيت است كه اساسا هند خود از نخستين و اصليترين كانونهاي «جهاني شدن اقتصاد» و يكي از مهمترين عوامل تاريخي براي شكلگيري اين شبكه جهاني بوده و اين ويژگيهاي مهمي از اقليم فرهنگي هند را هم شكل داده.
از هزاره اول پس از ميلاد مسيح، روستاهاي چين و هند مهمترين هستههاي شكلگيري تجارت بينالمللي بودند. اين روستاها ابتدا مازاد توليدشان را با روستاهاي اطرافشان، بعد با مراكز جمعيتي بزرگتر (شهرها) و در ادامه به تدريج در پهنههاي جغرافيايي بسيار بزرگتر مبادله ميكردند. در نتيجه، به تدريج شبكه زميني و سپس دريايي تجارت در آفرو- اوراسيا (آفريقا، آسيا، اروپا) شكل گرفتند؛ آنچه بعدها با نام «جاده ابريشم» شناخته شد. جرمي ادلمن، مدرس تاريخ در دانشگاه پرينستون، اين شبكه تجاري را «نخستين اينترنت» تاريخ بشر مينامد و معتقد است در اين شبكه تنها كالاهايي مانند ابريشم و ادويه در حركت نبودند. جز كالاها او به جنگجويان، ايدهها و ويروسهايي اشاره ميكند كه آنها هم براي گسترششان از اين شبكه استفاده ميكردند. هجوم مغولها، گسترش بوديسم و شيوع طاعون (مرگ سياه)، هر سه با استفاده از همين شبكه تجارت آفرو- اوراسيا، شواهدي براي مدعاي ادلمن هستند (2). دست بر قضا دوتاي آخر يعني بوديسم و طاعون هر دو از هند شروع شدند و در سراسر پهنه آفرو- اوراسيا گسترش يافتند و اين شايد يادآور سهم عظيم هند از پديدههايي باشد كه در اين شبكه در حركت بودهاند. از بيست قرن گذشته، براي شانزده قرن هند بزرگترين اقتصاد جهان بوده (3).
هيچ مبادلهاي اما يك سويه نيست. مطالعه تاريخ به ما نشان ميدهد، همانطور كه عناصر و پديدههاي فرهنگي متعددي بر بستر اين شبكه از هند به سراسر جهان سرازير شدند، هند نيز به صورت مستمر پذيراي پديدههاي متعددي از «بيرون» بوده. مثلا گسترش دين اسلام همين طور نفوذ و گسترش زبان و فرهنگ فارسي در شبه قاره هند، نفوذ كمپانيهاي تجاري اروپايي و در ادامه استعمار انگلستان برخي از مهمترين اينها هستند. نكته قابل تامل در مورد هند اما پذيرندگي خارقالعاده هند است. در مواجهه با اغلب اين پديدههاي خارجي، هند همواره هاضمهاي بسيار قوي داشته. گاهي فراتر از هضم، حتي توانسته پديدههاي وارد شده را از آن خودسازي كند و فرآورده جديدي را به دنياي بيرونش برگرداند.
قطعا اين پديده منحصر به هند نيست و پديدهاي است كه كم و بيش در خيلي از فرهنگها قابل شناسايي است. اما نكته مهم اين است كه اين «پذيرا بودن» و «هاضمه فرهنگي قوي» يكي از ويژگيهاي برجسته و سنتي پايدار و جداناشدني از «منظومه فرهنگي هندي» است. به همين دليل ميتوان آن را بخشي از «دي اناي فرهنگي هند» به حساب آورد كه همواره در دورههاي مختلف تاريخي در اشكال مختلف خودش را باز توليد كرده. مثلا در مواجهه با پديده استعمار انگليس، با وجود همه آسيبهاي غيرقابل انكاري كه استعمار انگلستان به پيكر هند وارد كرده، هند دستاوردهاي خودش را هم داشته. خيلي از انديشمندان و دانشمندان علوم اجتماعي هندي و غيرهندي، شكلگيري دموكراسي در هند را محصول دوران استعمار ميدانند. البته بدون شك قوام اين دموكراسي بر پايه همان سنتهاي تاريخي مورد اشاره بود است؛ دموكراسياي كه به باور بسياري حتي از نسخه غربي دموكراسي پايدارتر و قابل اعتناتر هم هست.
با استناد به همين سنت تاريخي است كه معتقدم اگر سينگ هم فرآيند خروج هند از انزواي اقتصادي را شروع نميكرد، اين سرنوشت محتوم اين سرزمين بود. اين سنت فربه تاريخي، به هيچوجه اجازه نميداد كشوري مانند هند براي مدتي طولاني جدا از جهان و در انزوا باقي بماند. امروز هم اين ويژگي يكي از اصليترين مولفههاي «قدرت نرم» هند محسوب ميشود. هند با آهنگ رشد خارقالعادهاي در حال تبديل شدن به يك غول اقتصادي است. بيشتر برآوردها به ما ميگويند كه طي سه دهه پيشرو، هند در كنار امريكا و چين جزو سه اقتصاد اول جهان خواهد بود. خيلي از اين برآوردها به اين اضافه ميكنند كه سنتهاي تاريخي «رواداري فرهنگي» و «پذيرا بودن فرهنگي» در كنار دموكراسي قوام يافته باعث ميشود در مقايسه با دو كشور ديگر، هند سپهر اقتصادي- اجتماعي پايدارتري داشته باشد.
در پايان شايد بد نباشد، اين نكته را يادآوري كنم كه اين سرنوشت خواهر دوقلوي فرهنگي هند، ايران هم است. نگاهي به تاريخ ايران هم نمونههاي متعددي از سنت «رواداري فرهنگي»، «همزيستي» و «هاضمه فرهنگي قوي» را پيش روي ما ميگذارد. به همين دليل، ايران هم مانند هند با وجود همه تلاشهاي داخلي و خارجي در نهايت نميتواند در انزوا باقي بماند و دير يا زود به «جهان» متصل خواهد شد. زور تاريخ از «انسان» بيشتر است.
پژوهشگر و محقق