ذوالفنون با سهتار حرف ميزد
عبدالحسين مختاباد
سالروز درگذشت استاد ذوالفنون را به جامعه هنري تسليت ميگويم، اين افتخار را داشتم كه در چند اثر با او همكاري داشته باشم كه نمونه آن آلبوم شبانگاهان است. ذوالفنون يكي از نوازندههاي برجسته در تاريخ موسيقي ايران است و تعريفي كه از سهتار و نحوه نواختن ارايه داد در نوع خود بينظير بود. پيش از آن اساتيدي مانند احمد عبادي و يوسف را داشتيم اما هيچ كس سهتار را به اين شيوايي و دلنوازي كه براي همه جذاب باشد، ننواخته بود. جلال ذوالفنون با سهتار حرف ميزد، او معتقد بود نيازي نيست سهتار با آواز و كلام همراه باشد و به تنهايي كفايت ميكند. ذوق استاد ذوالفنون در بداههپردازي و ايجاد ريتمهاي متنوع در نوازندگي سهتار بينظير بود و هنوز كسي نتوانسته است. جايگاهي مانند او داشته باشد. در رفتار و منش يك هنرمند هم اين استاد موسيقي منتهاي صبوري، متانت و احترام بود و من نكتهها از اين مرد عارف موسيقي ايران آموختم. او بسيار مليح بود، نشستن با اين استاد ملاحت و شوقي در انسان ايجاد ميكرد، در كنار آن شوخطبعي از اين استاد شخصيت يگانهاي ساخته بود كه هر كس از همراهي با او لذت ميبرد. در طول همكاري با اين استاد خاطرات فراواني با او دارم. در اثر شبانگاهان كه نوازندگي سهتار را ذوالفنون بر عهده داشت، ناظر پخش شهبازيان بود. نشستيم و يك قسمت كار را اجرا كرديم، در پايان كار شهبازيان گفت برويم براي ضبط و ما شوكه شديم كه مگر آنچه اجرا كرده بوديم، ضبط نشده است. شهبازيان گفت اين فقط تمرين بود و بايد دوباره بزنيم و كار از نو خوانده شد. يكي از ويژگيهاي ذوالفنون كه براي من عجيب بود به اين خصوصيت او برميگشت كه هرگز ناراحت نميشد. يك بار از او پرسيدم يعني هيچگاه دلخور و ناراحت نميشوي؟ ذوالفنون پاسخ داد چرا اين اتفاق براي من هم ميافتد و در اين جور مواقع از اين صندلي بلند شده و روي صندلي ديگري مينشينم.
يادش بخير و روحش شاد