• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4212 -
  • ۱۳۹۷ شنبه ۲۸ مهر

زبان و آتش و خرمن

سيد علي ميرفتاح

يكي مرد، دو شب بعد به خواب پسرش آمد. به خواب‌اندرش ديد و پرسيد حال/ كه «چون رستي از حشر و نشر و سوال؟» گفت «رستن كجا بود؟ گرفتار دوزخم. هر چه در دنيا به شوخي گفتم، اينجا جدي نوشته‌اند و دارند حساب پس مي‌كشند و پدر صاحب‌بچه‌ام را درمي‌آورند.» اين قصه هشدار است براي ما كه عموما حواس‌مان به آثار و عواقب گفته‌ها و نوشته‌هاي‌مان نيست. سخنراني در فلان شهر جوگير مي‌شود و يكباره خون جلوي چشم را مي‌گيرد و يك حرف درشتي به اروپا يا آسيا مي‌زند. راه دورچرا برويم؟ فلان خطيب نامدار يكباره به حساب چهارتا چيزي كه اين‌طرف و آن‌طرف شنيده، خانه پرش به واسطه چهارتا كامنتي كه از اين و آن خوانده، چشمش را مي‌بندد و هرچه نه‌بدتر اف‌اي‌تي‌اف را به باد فحش و ناسزا مي‌گيرد و سي‌اف‌تي را وصل مي‌كند به كاپيتولاسيون و به بنياد سوروس و سند بيست‌سي و دادگاه ميكونوس و... من جاي دولت بودم يك بخشنامه كلي صادر مي‌كردم كه هركس نداند اف‌اي‌تي‌اف مخفف چه كلماتي است، لااقل هركس اقتصاد مقدماتي ترم يك دانشگاه را پاس نكرده حق ندارد له يا عليه آن نظر بدهد. يا كم‌ِكم ماليات مي‌بستم و هر اظهارنظري را ده، پانزده هزار تومان مي‌گرفتم. اينجا روي شوخي، يا سر عصبانيت، يا به جهت تسويه‌حساب‌هاي جناحي يك چيزي مي‌گوييم، آن طرفي‌ها جدي مي‌گيرند و هزينه روي دست ملت مي‌گذارند. فقط بحث اف‌اي‌تي‌اف نيست بلكه اين قصه سر دراز دارد. از قديم گفته‌اند خر وامانده معطل چش است. بدخواهان ايران نشسته‌اند كه از حرف عمرو و زيد آتو بگيرند و با آن، دردسر تازه روي دست مردم بگذارند. ما يك كلمه مي‌گوييم و رد مي‌شويم غافل از اينكه از پسش، دوست و دشمن صف كشيده‌اند تا روي حرف‌ ما آجر بچينند و بالا ببرند. بي‌جهت نبوده كه استادان اخلاق در قديم اولين توصيه‌اي كه مي‌كردند «روزه سكوت» بوده. آنقدري كه فتنه و جنگ و خونريزي و آتش‌سوزي از زبان سرچشمه مي‌گيرد، از دست و كله و پاچه نمي‌گيرد. زحمتي كه زبان روي دست اين كره زمين گذاشته اغراق نمي‌كنم كه بمب اتم نگذاشته. تعبير مولوي چقدر رسا و قشنگ است: «اي‌زبان تو بس زياني مرمرا/ چون تويي گويا چه گويم من تورا/ ‌اي زبان هم آتش و هم خرمني/ چند اين آتش در اين خرمن زني...» شاهكار است و من و شما به تجربه ديده‌ايم و با پوست و گوشت و استخوان‌مان لمس كرده‌ايم كه «زبان» به تنهايي بسيار آبادي‌ها را ويران كرده و بسيار خون‌ها ريخته و بسيار صلح‌ها به باد داده و بسيار زحمت‌ها هبا و هدر كرده و... بحث من البته درباره يك معاهده اقتصادي و بين‌المللي است. من روزنامه‌نگار اعتراف مي‌كنم كه چيز زيادي از اين معاهده نمي‌دانم. هرچقدر هم خوانده‌ام و شنيده‌ام بيشتر پي به پيچيدگي ماجرا برده‌ام. ما همين مناسبات ساده يك موسسه قرض‌الحسنه را هم سردرنمي‌آوريم چه برسد به سيستم بانكي دنيا. قصه اف‌اي‌تي‌اف باور كنيد هيچ كم از جراحي مغز و اعصاب ندارد و فهمش ساده نيست. خصوصا كه با ديپلماسي و پيچيدگي‌هاي دنياي امروز هم درآميخته. يك بخش‌اش تقصير همين شبكه‌هاي ماهواره‌اي و كانال‌هاي تلگرامي است كه ويروس خودكارشناس پنداري به جان كوچك و بزرگ اين ملت انداخته‌اند. از من مي‌شنويد هر كس خواست در اين باره حرف بزند سه‌تا سوال بيسيك از او بپرسيد ببينيد چيزي از اقتصاد مي‌داند يا نه. سه‌تا سوال زياد است، يك سوال بپرسيد و لكنت سوال شونده را ببينيد. بالاخره اين‌وري يا آن‌وري فردا مي‌ميريم و بايد جواب شوخي‌ها و جدي‌هاي‌مان را بدهيم. قصه، قصه يك مملكت است. قصه هشتاد ميليون شهروند جمهوري اسلامي است كه حق نداريم با سرنوشت‌شان بازي كنيم. حالا آنها كه مسووليت دارند يك چيزي. به مسوول كه نمي‌توانيم بگوييم حرف نزن. هرچند كاش مي‌توانستيم. مع‌ذلك مسوولان كه ناچارند از حرف زدن. ما هم كه روزنامه‌نگاريم ناچاريم از نقل قول آوردن. خبرها را كه نمي‌شود خورد. هرچند كاش مي‌شد. منظور اينكه يك گروه ناچارند از حرف زدن و اظهارنظر كردن. اما آيا هر كس كه ميكروفني روشن جلوي دهنش يافت مجاز است به گفتن و داد و بيداد كردن و خط و نشان كشيدن؟ خيلي از اين حرف‌ها تبديل به سوخت شبكه‌هاي ضدانقلاب مي‌شود و كار معاندين را راه مي‌اندازد؛ كمپاني هيولاها خاطرتان هست؟ آنها از جيغ و ترس بچه‌ها انرژي مي‌گرفتند و حال‌شان جا مي‌آمد. اين شبكه‌هاي معاند هم درست است كه پول‌شان را بن‌سلمان مي‌دهد اما انرژي اصلي‌شان را از حرف‌هاي غيرمسوولانه به دست مي‌آورند. عربستان سر خاشقجي بد آورده همه دوربين‌ها به سمت او چرخيده، حتي ترامپ و پمپئو هم مجبور شده‌اند براي حفظ ظاهر بلايي سر آل‌سعود بياورند. الان سلمان و پسرش حاضرند صدها ميليون دلار بدهند تا يك خبري از ايران رو بيايد و رسانه‌ها سر دوربين‌شان را كج كنند به سمت تهران. يعني نشسته‌اند تا با منقاش از روزنامه‌ها، خطابه‌ها و مصاحبه‌ها حرف بيرون بكشند و شلوغش كنند.نوكر و عمله هم مي‌بينيد كه چقدر استخدام كرده‌اند. پس شما را به خدا يك چند روزي حرف‌هاي غير‌مسوولانه‌تان را بيشتر مزمزه كنيد و مراقب عواقبش باشيد. ترجيحا روزه سكوت بگيريد. بلكه بگيريم. نشد، لااقل بسنجيم و بعد بگوييم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون