به گفته سينماداران، صاحبان پخش و همينطور كارشناسان ششماه دوم سال فرصت مناسبتري براي اكران فيلمهايي با موضوع اجتماعي است، از آنجايي كه پاييز و زمستان فصل تحصيل و آموزش دانشجويان و دانشآموزان به حساب ميآيد و خانوادهها اوقات فراغت كمتري دارند سينماها هم فيلمهايي با مضامين مختلف و اجتماعي بيشتري را اكران ميكنند تا بتوانند مخاطبان بيشتري جذب كنند. فيلم «عرق سرد » هم يكي از اين نمونه فيلمهاي اجتماعي اما با موضوعي جسورانه است كه اين روزها در سينماها نمايش داده ميشود. از يك سو ممنوعيت سفر زنان ورزشكار به خارج از كشور بدون اجازه همسر و از سوي ديگر تبعات مختلف اجتماعي اين موضوع در «عرق سرد» به خوبي روايت ميشود.
چگونگي ساخته شدن اين فيلم و همچنين حاشيههايي كه اين روزها فيلم در اكران پيدا كرده فرصتي را براي ما فراهم كرد تا با كارگردان اين فيلم گفتوگويي انجام دهيم كه پيش روي شماست:
جناب بيرقي براي دومين فيلمتان سراغ موضوع ورزشي رفتيد كه ساخت نمونههاي چنين فيلمهايي در سينماي ايران به تعداد انگشتان يك دست هم نميرسد.
سواي از اين موضوع، به نظرم نمونه زنانه فيلمي با موضوع ورزشي در سينماي ايران پرداخت نشده، فيلمهايي كه در اين زمينه ساخته شدند بيشتر با رويكرد مردانه هستند. زماني كه من به اين موضوع براي ساخت رسيدم، هر چه فكر كردم در سينماي ايران فيلم ورزشي كه موضوع زنانهاي داشته باشد به ذهنم نرسيد. از اين جهت موضوع تازهاي بود كه به آن ميپرداختيم.
حتي به نوعي ريسك به حساب ميآمد.
دقيقا . ماهيت قصه به زن ورزشكار مربوط ميشود كه ما بايد ابعاد ورزشكار بودن را به كاملترين شكل در او نشان ميداديم و اين مساله سختي اجرا را براي ما دوچندان ميكرد . از اين جهت سخت كه ما نميتوانستيم ازشخص ورزشكار در فيلم استفاده كنيم . چون 10 درصد فيلم به ورزش ميپردازد وادامه قصه كاملا غيرورزشي است و به داستان زندگي ورزشكار فيلم ما ميپردازد . به همين جهت بايد از بازيگري استفاده ميكرديم كه ورزش را هم خوب بشناسد. اغلب در فيلمهاي ورزشي از شخص ورزشكار استفاده ميكنند و خب از اين جهت كار برايشان با ورزشكار راحت است اما سختي اين فيلم در اين بود كه ما از بازيگر براي نقش ورزشكار استفاده كرديم.
و از اين جهت مسووليت باران كوثري دو چندان بود؟
باران براي اين فيلم سختي زيادي متحمل شد. تمرينهاي فشرده داشت. از يك طرف تمرينهاي بدنسازي سخت داشت و از طرف ديگر دو ماه پيگير يادگيري فوتسال بود. و اين دو تمرين به موازات هم دو ماه انجام شد.
ممنوعيت سفر زنان به خارج از كشور بدون اجازه همسر، موضوعي است كه در «عرق سرد» مطرح و به جنبههاي مختلف اجتماعي آن نگاه شده؛ از جهتي ميتوانيم بگوييم موضوع اين فيلم آگاهيبخشي خوبي براي مخاطب دارد مسالهاي در دل فيلم روايت ميشود كه در كمتر فيلم اجتماعي مطرح ميشود.
بله . قصه فيلم جنبه آگاهي بخشي به مخاطب دارد. تماشاگرزن با تماشاي اين فيلم به اين نكته پي ميبرد كه بدون اذن شوهر نميتواند از كشور خارج شود. مخاطب (زن) وقتي با داستان مواجه ميشود از فيلم تاثير ميگيرد كه بعدها اگر زندگي مشترك تشكيل داد قبل از ازدواج با همسرش به اين نتيجه برسند كه به برابري حق زن و مرد در طول زندگي احترام بگذارند.
تركيب و چينش بازيگران چگونه صورت گرفت؟ گويا از ابتدا كه متن را مينوشتيد به باران فكر ميكرديد.
بله. زماني كه فيلمنامه را مينوشتم تمام بازيگران اين فيلم در نظرم بودند، يكسري الگوهايي در ذهن داشتم كه مطابق با آن بازيگران را انتخاب ميكردم. براي نقش افروز اردستاني اولين الگو باران كوثري بود.
از آنجايي كه باران در جريان نگارش فيلمنامه قرار داشت، درزمينه انتخاب بازيگران هم به شما مشورت ميداد؟
همه بازيگران فيلم انتخابهاي خودم بودند، خوشبختانه همان كساني انتخاب شدند كه به آنها فكر ميكردم، وقتي بازنويسي نسخه آخر فيلمنامه را انجام ميدادم با باران كوثري وارد ديالوگ و همكاري شديم.
خيليها موضوع فيلم را به اتفاقات و قضاياي مربوط به نيلوفر اردلان ارجاع ميدهندكه شايد ذهن ناخودآگاه به اين سمت كشيده ميشود. حالآنكه مساله فيلم لج و لجبازي است كه در ميان زوجهاي زيادي رخ ميدهد طي سالهاي گذشته اين موضوع زياد مطرح ميشود كه بعضي مردها نميخواهند امكان رشد براي همسرانشان فراهم شود؛ شايد به خاطر ترس از دست دادنشان باشد، اما بههرروي اتفاقي نيست كه صرفا متوجه ورزشكاران باشد.
با شما موافقم؛ چنين اتفاقاتي ميان زوجها مرسوم و متداول است . آخر فيلم هم ذكر ميكنيم كه در سال 96 براي 8 خانم ورزشكار اين اتفاق افتاده 8نفري كه ما نميشناسيم و عدم اذن همسر زندگي آنها را تحتالشعاع قرار داده است. يعني عدم اجازه همسر باعث ميشود با آينده كاري يك زن بازي شود و چهبسا آينده او را نابود كند. اين گونه نبوده كه زندگي يك ورزشكار دستمايه نگارش اين فيلم شود.
اين بحث مطرح بود كه بعد از اتفاقات مربوط به نيلوفر اردلان مجلس قانوني را تصويب كرد كه قهرمانان زن بدون اذن همسر ميتوانند از كشور خارج شوند. ولي در فيلم اين نكته مطرح نميشود؟
خير. قهرمانان براي يكبار ميتوانند بدون اذن همسر از كشور خارج شوند . در فيلم هم صحنههايي هست كه فدراسيون تمام تلاش خود را ميكند، اما براي كساني وساطت ميكندكه مشكلات حاشيهاي نداشته باشند و حسابشان همه جوره پاك باشد. اما در فيلم ميبينيم كه سرپرست تيم به افروز (باران) ميگويد كه ما به تو شك داريم و به خاطر اين شك ارگان مربوطه نميتواند به او كمك كند.
يكي از ويژگيهاي مثبت فيلم «عرق سرد» اين است كه قهرمان داستان را يك انسان به تصوير ميكشد با تمام خصوصيات و ضعف اخلاقي كه دارد.
دقيقا همين نكته مدنظر ما بود. ميخواستيم يك انسان واقعي را با تمام خصائل روايت كنيم.
براي يكدستي بين بازي بازيگران انگار تمرينهاي خاصي داشتيد؟
من يك سبك مندرآوردي دارم كه كل فيلم را يكبار در پيشتوليد تمرين ميكنيم. اين اسمش دورخواني يا تمرين بازي نيست. كليه صحنهها را يكبار بهصورت تمريني اتود ميزنيم. در اين اتود صحنهها به يك نوع صحنهآرايي خاصي ميرسيم و بعد وارد مرحله فيلمبرداري ميشويم همين صحنهها را كاملا اجرا ميكنيم. اين يكدستي كه ميگوييد از اين تمرينها ميآيد. جزييات كامل فيلم را يكبار مكتوب ميكنيم و همهچيز ثبت ميشود به همين دليل از قبل همهچيز دستمان آمده و ميدانيم سر صحنه قرار است چه اتفاقي بيفتد. جلوي دوربين نكته جديدي لحاظ نميكنيم. همهچيز از قبل فكر شده است.
در فيلم «من» هم از اين قانون تبعيت كرديد؟ چون فضاي اين دو فيلم كاملا باهم متفاوت است.
اين سبكي است كه خودم از آن استفاده ميكنم.
البته تجربه نشان داده كه فيلمهايي كه كارگردانها از قبل به ريز جزييات فيلم توجه ميكنند بازيگران تمرينهاي مداوم دارند خروجي قابلاعتناتري ميشود.
موافقم.
بعضيها مطرح ميكنند كه فيلم پيرامون احقاق حقوق زنان است و جنبه فمينيستي ميگيرد؟
من هيچ صفتي براي فيلم برگزيده نميدانم و به دنبال صفتي هم براي اينكه به فيلم بچسبانم نبودم . به نظر من داستان فيلم انساني نوشته شده . قبل از اينكه جنبه فمينيستي داشته باشد نگاه انساني در فيلم جاري است من فيلم عرق سرد را انساني ساختم.
پيام مستتر در فيلم به عقيده برخي به صورت مانيفست به مخاطب ارايه ميشود. موافقيد؟
خير به هيچ عنوان. مانيفست صادر كردن در تضاد با كاري است كه فيلم انجام ميدهد. فيلم قصه براي مخاطب تعريف ميكند هدفمان قصه گفتن براي مخاطب است اگر لازم بود پيام صادر ميكرديم احتياج به فيلم ساختن نبود. اتفاقا مانيفست ضد فيلم است من در اين فيلم سعي كردم در قالب قصه فيلم را براي مخاطب روايت كنم.
و نكته مهم اينكه كاراكتر ضد قهرمان فيلم هم منفي نيست. مخاطب با او در صحنههايي همراه ميشود اما از جهتي آدمهاي متظاهري را به تصوير ميكشد كه در اطرافمان زياد ميبينيم. و در ميان آنها آدمهاي معروف هم هستند. ظاهرشان با آنچه در باطن دارند متفاوت است.
كاراكتر ياسر در قالب يك مجري به گونهاي طراحي شده كه ما او را با خصوصياتي كه در زندگي فردي و شخصي دارد متفاوت ميبينيم. در محل كار كاراكتري است كه با تزوير و ريا ظاهر ميشود ولي بيرون از تلويزيون اصل خود را نشان ميدهد. اما درعين حال شخصيت سمپاتي دارد كه مخاطب با او رابطه عاطفي هم برقرار ميكند و در مواقعي به او حق ميدهد.
سحر دولتشاهي در اين فيلم به خوبي نقش آدمهايي را بازي كرده كه لج درآر است.
اين بازيها نتيجه تمرينات مداوم است . در اين فيلم تلاش كرديم كاراكتري با تمام ابعاد از او بسازيم به اين معني كه سياه نيست. اين زن از منافع ارگاني كه در آن كار ميكند دفاع ميكند با اين حال دوستنداشتني هم نيست.
بازيها در فيلم كنترل شده بود يا اينكه طبق ميزانسني كه طراحي كرديد پيش ميرفت؟
اگر از جانب بازيگران پيشنهادي مطرح ميشد استفاده ميكردم. علاقهمند هستم بازيگراني كه در فيلمم حضور دارند دنياي خود را به فيلم وارد كنند و در فيلم شريك شوند. ولي نوع بازيهايشان كنترل شده بود.
تجربه ثابت كرده دقايق ابتدايي روز سينماها مخاطبي ندارد مگر فيلمهاي خاص همچون فروشنده اصغر فرهادي؛ اما فيلم عرق سرد ساعت 11 صبح مخاطبان زيادي را به پرديس كوروش كشانده بود.
اين نكته حمايت مردم را نشان ميدهد، اينكه خودشان بهصورت خودجوش به يكديگر اطلاعرساني ميكنند و همديگر را به تماشاي اين فيلم دعوت ميكنند. وقتي به تماشاگر فيلم متفاوت و تازهاي پيشنهاد ميشود كه موضوعش برايش تازگي دارد، اين نوع فيلمها را شناسايي ميكند و به ديدن فيلم ميرود. فيلم «عرق سرد» هم از همين دست فيلمهاست كه تلاش ميكند تازه و نو باشد و از كليشهها پرهيز كند.
اتفاقا يكي از ويژگيهاي فيلم عرق سرد موضوع جديدي است كه در سينما مطرح ميكند.
بله. اين فيلم تلاش ميكند جنس اصل به مخاطب ارايه بدهد. البته به عنوان كارگردان ادعا نميكنم كه جنس اصل به مخاطب تحويل دادم اما ميتوانم ادعا كنم كه جنس فيك نساختم.
اين نكته اهميت دارد كه فيلمسازها بدانند با مخاطب هوشمندي مواجه هستند كه اصلوفرع را بهخوبي تشخيص ميدهد. نكتهاي كه بسياري از همكاران شما به آن توجه ندارند و نمونه اين بيتوجهي را در بسياري از فيلمها ميبينيم.
معتقدم مخاطب جنس اورجينال را بهخوبي تشخيص ميدهد و سواي از تشخيص به دوستان خود هم پيشنهاد ميدهد. اتفاقي كه اين روزها براي فيلم «عرق سرد» ميافتد و مردم خودشان دهانبهدهان مبلغ اين فيلم هستند. هيچ تبليغي نميتواند ساعت 11 صبح تماشاگر را به تماشاي فيلمي دعوت كند مگر اينكه خودشان به اين نتيجه رسيده باشند كه فيلم خوبي بر پرده است.
البته كه اين روزها حوزه هنري با تحريم اين فيلم در سالنها، مبلغي براي آن شده است.
با شما موافق نيستم. ضربهاي كه حوزه هنري به فيلم ما وارد ميكند خيلي بيشتر از اين است كه به عنوان مبلغ به معرفي فيلم ما كمك كند. در نگاه اول اين نكته به ذهن ميرسد كه براي فيلمهاي محروم شده از حوزه هنري، تبليغ ميشود. اما بدانيم حوزه 97 سالن در سراسر كشور را از ما گرفته . اگر فروش اين 97 سالن در ريز فروش فيلم ما قرار بگيرد ميدانيد چه تاثير بسزايي خواهد داشت؟ تا اينكه بخواهد از جنبه تبليغي براي فيلم ما موثر باشد. بله. با اين تحريم فيلم ما به مردم بهتر معرفي ميشود و هجمهاي اطراف فيلم شكل ميگيرد اما تحريم و ندادن سالن سينما ظلم بزرگي به اين فيلم است. وقتي خسارت را بررسي ميكنيم بهمراتب بيشتر از تبليغ براي عرق سرد است. اين مثل اين ميماند كه ظرف ده ليتري به ما بدهند براي صد ليتر آب. صد ليتر آب در ظرف ده ليتري كه جا نميشود به همين جهت خسارتي كه حوزه هنري به فيلم عرق سرد وارد كرد جبرانناپذير است و اصلا قابل قياس نيست.
دليلشان چه بوده؟
متاسفانه بايد بگويم هيچ فضاي گفتوگويي براي ما ايجاد نكردند.هيچ زماني را به ما اختصاص ندادند جلسهاي هم با ما نگذاشتند حتي جالب است بدانيد تلفني هم حاضر نشدند با ما گفتوگو كنند فقط به ما پيغام دادند كه اين فيلم را در سينما نمايش نميدهيم و با مضمون فيلم مشكلداريم. ما هر چه تلاش كرديم با آنها وارد گفتوگو شويم نشد. هنوز بعد از مدتها نتوانستيم با آنها ارتباط برقرار كنيم واقعا اتفاق بيسابقهاي است. فيلم را از نمايش در سالنها محروم كرديد با ما گفتوگو هم نميكنيد؟! مثل اين ميماند كه تو را قابل به گفتوگو نميدانند. من فكر ميكنم همه اينها برنامه از پيش تعيينشده بود.
تجربه ثابت كرده مخاطب با برخي فيلمها در هفته سوم يا چهارم همراه ميشود.
يكسري فيلمها تندرو و يكسري فيلمها كندرو در كسب گيشه هستند. فيلم عرق سرد كندرو است.
مخاطب (زن) وقتي با داستان مواجه ميشود از فيلم تاثير ميگيرد كه با همسرش قبل ازدواج به اين نتيجه برسند كه به برابري حق زن و مرد در طول زندگي احترام بگذارند.
در سال 96 براي 8 خانم ورزشكار اين اتفاق افتاده 8نفري كه ما نميشناسيم و عدم اذن همسر زندگي آنها را تحتالشعاع قرار داده است. يعني عدم اجازه همسر باعث ميشود با آينده كاري يك زن بازي شود و چهبسا آينده او را نابود كند.
متاسفانه بايد بگويم حوزه هيچ فضاي گفتوگويي براي ما ايجاد نكرد. فيلم را از نمايش در سالنها محروم كرديد با ما گفتوگو هم نميكنيد؟!