• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۳ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4217 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۳ آبان

درباره فيلم «عرق سرد»‌

ظاهر ساده ، باطن عميق

شاهين محمدي زرغان

«عرق سرد» دومين اثر سهيل بيرقي، قصه كاپيتان فوتسال بانوان ايران به نام افروز را روايت مي‌كند كه همسرش با نام ياسر او را ممنوع‌الخروج كرده است. همين يك خط كافي است تا ما را ياد داستاني بيندازد كه چند سال پيش سر و صداي زيادي به پا كرد. داستاني كه به اندازه كافي مستعد دم‌دستي، زرد، شعاري و به عبارت بهتر بي‌ارزش شدن دارد. اما تكليف بيرقي با داستان و خودش كاملا مشخص است. او با هوش خود، اين مساله را تشخيص داده و با دوري از خودنمايي و ادا و اطوار، داستان را پيش مي‌برد. براي مثال، فيلم «خشم و هياهو»ي هومن سيدي را به ياد بياوريد كه آن فيلم هم از يك داستان واقعي بهره مي‌برد اما در لحظه به لحظه فيلم سايه داستان واقعي بر فيلم ديده مي‌شود. بيرقي از اين مرحله عبور كرده و داستان را از آنِ خود مي‌كند. كارگردان با دوري جستن از حركات بي‌ثمر دوربين و تزريق امور زائد، يك داستان سر پا و ظريف را روايت مي‌كند.

معرفي ياسر در فيلم بسيار زيركانه اتفاق مي‌افتد و بستري مناسب براي خلق يك شخصيت پيچيده فراهم مي‌كند. جايي كه اتفاقا ما او را نمي‌بينيم و تنها با ايجاد وحشت در افروز با كوباندن اتومبيل خود به اتومبيل افروز، حدس مي‌زنيم كه با يك مرد متحجر و ديوانه طرف هستيم. اما پس از آن يك مرد خندان را در استوديوي صدا و سيما روبه‌روي ما ظاهر مي‌شود كه با برنامه‌هاي تلويزيوني مشابه مو نمي‌زند، برنامه‌هايي كه هر روز شاهد آن هستيم. اين دو صحنه تكليف مخاطب را با كاراكترهاي فيلم روشن مي‌كند و او را سمت افروز هل مي‌دهد. اما صحنه فوق‌العاده به‌جاي فيلم، تنهايي افروز و ياسر در خانه‌شان است كه بده بستان‌هاي اندازه و شايد ترسناك و حتي خشن آنها كه به صحنه مسواك زدن افروز -با تاكيد و مكث- ختم مي‌شود، كمي از پيچيدگي‌هاي اين دو شخصيت را براي مخاطب ارايه مي‌كند و دوباره دانه حدس و گمان را در ذهن مخاطب مي‌كارد و او را تا برداشت نهايي دنبال خود مي‌كشد. اما صحنه دادگاه اين اجازه را به ياسر مي‌دهد كه نه در مقابل قاضي بلكه در برابر مخاطب از خود دفاع كند و حقايقي را بر زبان بياورد كه مخاطب از سمت او نيز داستان را ببيند و درك كند. اينجاست كه مي‌توان دليل لجاجت ياسر را متوجه شد. او به قاضي -مخاطب- مي‌گويد كه يك سال پيش به درخواست افروز و مشاورشان، پذيرفته كه
6 ماه از هم دور باشند اما اين بازه بدون هيچ نتيجه‌اي دو برابر شده است. در اين 6 ماه دوم نيز ياسر تلاش كرده است با مشاورشان صحبت كند اما گويا روانشناسي در كار نبوده و همه اينها نقشه‌اي بوده كه ياسر فاصله خود را با رابطه افروز و مسيح (همبازي و هم‌خانه افروز) حفظ كند. در اينجا تمامي گره‌هاي روابط ظريف و پيچيده افروز و مسيح باز مي‌شود. همين امر موجب شده ياسر ديگر به همسر خود اطمينان نكند و نگران از فرار افروز و مسيح به اسپانيا به بهانه قرارداد با تيم خارجي از خر شيطان پايين نيايد. اين اجازه به كاراكتر مرد براي بيان خويش، موجب شده است تا عرق سرد در كنار فيلم‌هاي فمينيستي اين روزها كه پر هستند از سطحي‌نگري و شعار قرار نگيرد و در مقابل به فيلم كليدي در اين زمينه بدل شود.

«عرق سرد» با پس‌زمينه اجتماعي خود درباره مسائل زنان در جامعه امروز و قوانين كشور خود را پيش مي‌برد اما لايه‌هاي عميق روانكاوانه نيز نبايد فراموش شود. توجه به «ميل يك زن»، اهميت آن، هويت فردي و اساسا زنانگي در زيرلايه‌هاي فيلم پنهان شده و مساله اساسي «عرق سرد» است. در نظر بگيريد ياسر به يك انسان مدرن و منطقي تبديل شود، مسائل فدراسيون حل شود و اساسا قانون پشت افروز بايستد و ياسر را از بازي بيرون بيندازد. آيا ديگر مساله حل شده است؟ مساله اساسي رهايي زن و ميل زن است كه «ساختار ذهني منتج از فرهنگ» او را زنداني كرده است. اين ظرافت‌هاي داستاني «عرق سرد» را از يك ايده ژورناليستي فراتر مي‌برد. فيلم دال مركزي را در ظاهر اشكالات مواد قانوني و شايد ظلم به زن مطرح كرده اما آن را دستاويزي قرار داده است تا به مسائل پيچيده‌تر و بغرنج‌تر زنان بپردازد. «عرق سرد» فيلمي محترم در اين روزهاي سينماي ايران است كه كارگردان آن دقيقا مي‌داند چگونه يك ظاهر ساده و باطن عميق را پيوند بزند و حرف خود را مانند سيلي به صورت مخاطب نزد. استفاده از دوربين قصه‌گو در اينجا و دوري از حركت‌هاي بيجا موجب شده است لايه معنا آرام‌آرام خود را به لايه روايت برساند؛ اتفاقي كه در كمتر فيلمي رخ مي‌دهد و اين نشانه استعداد سهيل بيرقي است كه اشتياق را در دل بيننده براي فيلم بعدي خود حفظ مي‌كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون