اين روزها بسياري از منتقدان، انگشت شماتت را به سمت آفرودها نشانه رفته و ميگويند ضرر و زيان ناشي از اين سفرهاي غيرمسوولانه، سالهاي سال جبران نخواهد شد. اما آنها كه دستي بر آتش دنياي آفرود دارند هم، صحبتهاي ديگري دارند كه بايد به آنها نيز توجه كرد. روزنامه اعتماد براي پرداختن به ابعاد مختلف اين داستان، سراغ دو فرد صاحب تجربه از هر دو حوزه يعني آفرود (نورالدين هاشمي) و حفاظت از محيط زيست (علي مهاجران) رفته و تلاش كرده تا در مصاحبهاي بيطرفانه نقاط قوت و ضعف آفرودسواري را در ايران به تصوير بكشد.
چه چيزي از آفرودها نگرانكننده است؟
علي مهاجران عكاس طبيعت و حيات وحش كه سابقه همكاري درخشاني هم در تهيه اطلس پرندگان و مهرهداران ايران دارد، ميگويد: «ماشينهاي دو ديفرانسيل به عنوان يك ابزار در خدمت حفاظت از محيطزيست هم هستند؛ چنانچه اين ماشينها به ما اجازه دسترسي به مناطق مختلف را ميدهند. به عنوان مثال براي رسيدن به تونل حلواييها اگر شما بخواهيد از مسير جاده برويد، دو روز در راه هستيد در حالي كه اكثر رانندههاي بلد، ترجيح ميدهند اين كار را نكنند و از مسير خارج از جاده بروند. بنابراين آفرود هم ميتواند مثبت و هم منفي باشد. مشكل اينجاست كه رشد خودسر و بيضابطه هر چيزي اغلب دردسرساز است و جلوي چنين زيانهايي را هم فقط ميتوان با يك برنامهريزي و آموزش درست گرفت.»
مهاجران به يك تجربه خيلي ساده اشاره ميكند: «سال گذشته من براي عكاسي و پايش جمعيت زاغ بور به دفعات به منطقه اشين و انارك تا حاشيه ريگ جن سفر كردم. اين منطقه يكي از جاهايي است كه آفرودها خيلي در آن تردد دارند. خاطرم هست كه يكي از شبها به كمپ يكي از اين آفرودها رفتم، در يك نگاه متوجه شدم كه تاغ و اسكنبيل كندهاند و ميسوزاندند. از آنها پرسيدم كه اينها را چرا كنديد؟ پاسخ اين بود كه اين ديگر خشك شده! اسكنبيل را نوعي بوته خشك و مرده ميدانستند! وقتي براي آنها توضيح دادم، اتفاقا خيلي هم استقبال كرده و اظهار پشيماني كردند. نكته ريز اين ماجرا اين است كه آفرود رفتن، هزينهبر است يعني كسي كه دنبال اين كار ميرود، طبيعتا آن علاقه اوليه به طبيعت را بايد داشته باشد اما اصل ماجرا آن سمت و سوي درست دادن آفرودسواري است.»
اين كارشناس ضمن اشاره به تجارب منفي نظير جشن رنگ، ايجاد آلودگي صوتي و درگيريهاي بين گروهي ميافزايد: «چند سال پيش شاهد يك درگيري خيلي جدي در پارك ملي لار بوديم كه در نهايت هم به شليك تير هوايي توسط ماموران پارك ختم شد. بعد از آن اتفاق يك بار هم با يكي از دوستان خزندهشناس، آقاي مهندس باربد صفايي مهرو كه در قالب يك طرح به بازديدكنندگان پارك ملي لار (محل تقابل محيطبانان و يك گروه آفرود) آموزش ميدادند، به پارك رفتم. اتفاقا در ميان شركتكنندگان، چند خودرو دو ديفرانسيل هم آموزش ديدند. دو، سه ساعت بعد خودمان وارد منطقه شديم. با يكي از همان خودروها برخوردي اتفاقي داشتيم كه جلوي ما را گرفت و گفت من شرمندهام اگر ميبينيد چند سانتي از جاده خارج شدم، براي اين است كه ماشينهاي روبهرو رد نميشدند؛ ضمن اينكه حواسم بود كه چرخ ماشين روي بوته گون نرود. من همان جا به اين فكر كردم كه تاثير آموزش درست چقدر ميتواند زياد باشد. الان گاهي ميشنويم كه ميگويند فلان مسير را روي آفرودها بستهايم، پرسش اين است كه آيا اين كار اساسا بازدارنده است؟ پاسخ طبيعتا منفي است چرا كه آفرودها مسير تردد خودشان را به هر شكل پيدا خواهند كرد. پس راهكار اين مشكل، اعمال محدوديت نيست بلكه آموزش درست است.»
علي مهاجران، آموزش ليدرهاي مسوول آفرود را كليديترين كار ممكن ارزيابي كرده و ميگويد: «اگر مسوولان برگزاري چنين تورهايي از يكسري مسائل ساده آگاه باشند و بدانند كه اين مسائل اتفاقا باعث رونق كسب و كار خودشان ميشود، طبيعي است كه ميزان آسيب هم به شكل ملموسي كاهش پيدا خواهد كرد. بديهي است كه اگر يك مكان زيباي بكر طبيعي، بيست يا سي سال بعد هم همان كيفيت را داشته باشد، در وهله نخست براي راهنمايي خوب است كه از آن امرار معاش ميكند. چنانچه ما به تازگي شاهد اين هستيم كه خيلي از اين گروهها زبالههاي خودشان را جمع ميكنند، اين كار هم به دليل حساسيتهاي اجتماعي و اطلاعرسانيهاي انجام شده است. خيلي از كارها مانند همين آشغال جمع كردن به دليل وجهه اجتماعي است بنابراين به مسير درست برگرداندن آفرودسوارهاي غيرمتعهد سخت هست، اما غيرممكن نيست.»
مهاجران به يك چالش مثبت جديد هم در ميان اين گروهها اشاره ميكند كه گروههاي مختلف از محل كمپ خود قبل و بعد از برنامه گردشگري عكس ميگذارند: «محك مسووليتپذيري در برابر طبيعت كار سختي نيست و ميتواند منجر به تغييرات مثبت در آينده شود.» وي ضمن اشاره به تعريف يك زون گردشگري در لوت ميگويد: «افراد شناختهشدهاي مانند آقاي بهمن ايزدي در لوت توانستهاند تاثيرگذار عمل كنند. آنها راهنماهاي واجد صلاحيتي را در لوت آموزش دادهاند كه از مسير صحيح تردد ميكنند. اين قبيل راهنماهاي واجد صلاحيت هستند كه اجازه تخريب ريگ يلان يا چاله ملكمحمد را به مسافرانشان نميدهند؛ در حالي كه يك آفرودسوار بيتجربه اگر فاقد چنين آموزشهايي باشد، كاملا برعكس عمل ميكند. طبيعي است راهنماي واجد صلاحيت كه هزينهاي قابل ملاحظه هم از مسافرش ميگيرد، به نفعش است كه اين آثار بمانند تا كسب و كارش سالها پررونق باشد بنابراين هدف اينجا درست تعريف شده، مهم اين است كه ما بتوانيم چنين الگوهايي را در جامعه آفرودسوار جا بيندازيم.» يادآوري: هزينه تورهاي چند روزه آفرود معمولا بين ۱۵۰ هزار تومان الي ۲ ميليون تومان است.
آفرود يك مهارت نيازمند آموزش درست
«نورالدين هاشمي» از فارغالتحصيلان موسسه طبيعت، كه سال 1376 باشگاهي مخصوص مالكان و علاقهمندان خودروهاي دوديفرانسيل تاسيس كرد تا ضمن آشنايي و آموزش نسبت به تواناييهاي خودروها بتوانيم برنامههاي تفريحي و طبيعتگردي هدفمندي را اجرا كنيم، ميگويد: سال 1380، در فدراسيون موتورسواري و اتومبيلراني اقدام به تشكيل كميتهاي مخصوص علاقهمندان اين قبيل خودروها كردم. بدين واسطه در همان سال كميته اتومبيلهاي بياباني فدراسيون تاسيس شد. برنامه ما در آن زمان به برگزاري تورهاي مختلف و عضو گرفتن محدود ميشد، اما از آنجايي كه فدراسيون موتورسواري و اتومبيلراني بيش از هر چيز تمايل به برگزاري مسابقات داشت و اين موضوع با ماهيت و هدف كار ما متفاوت بود؛ لذا بعد از دو سال به همكاري با فدراسيون خاتمه دادم و آن كميته نيز كماكان مشغول برگزاري و سازماندهي مسابقات در رشته آفرود است.»
وي اضافه ميكند: «پس از آن در سال 1381 با در نظر گرفتن اهدافي كه داشتم و با همكاري و راهنمايي اساتيدي مانند مرحوم محمدعلي اينانلو، موفق به تاسيس كانون گردشگران طبيعت ايران شدم كه به عنوان يك تشكل مردمنهاد در زمينه طبيعتگردي فعاليت ميكند و تاكنون نيز در اين زمينه فعال بوده و جديدا طبق قراردادي با سازمان جنگلها و مراتع و همچنين بخش UNDP سازمان ملل در پروژهاي همكاري دارد.»
هاشمي ضمنا به باشگاه سافاري در كانون جهانگردي و اتومبيلراني نيز اشاره ميكند: «اين باشگاه زيرشاخهاي بود در بخش اتومبيلراني كانون جهانگردي و اتومبيلراني كه سال 1394، در تاسيس آن همكاري داشتم و تا سال 1395 به عنوان مدير آن در خدمت دوستداران و علاقهمندان اين رشته بودم. هدف هم اين بود كه دارندگان ماشينهاي دو ديفرانسيل عضو شوند و مهارتهاي رانندگي و اصول و دانش لازم جهت طبيعت گردي هدفمند و پايدار را آموزش ببينند.»
وي ميگويد: «رانندگي آفرود يك دانش، يك مهارت و در عين حال يك هنر است بنابراين برخلاف نظر عدهاي كه آفرودسواري را بيراههنوردي ميدانند، آفرود به معناي مهارت رانندگي ايمن و توانايي راندن در مسيرهاي صعبالعبوري مانند جادههاي پوشيده از گل يا عبور از مسيرهاي برفي، پر شيب و ناهموار است و بيراههنوردي به هر نحوي داستان ديگري است. طبيعي است كه فراگيري اين مهارتها نياز به آموزش در مكانهايي مختص اين منظور را داشته كه در جاي خود ميتواند بسيار ارزشمند باشد اما اين مهم در حال حاضر ناديده گرفته ميشود.»
آيا آفرود به حفاظت از محيط زيست
كمك ميكند؟
كارشناسان ميگويند كه اگر زيرساختهاي لازم ايجاد شود، آفرودها هم ميتوانند به حفاظت از محيط زيست كمك كنند؛ در حالي كه متاسفانه چنين زيرساختهايي تاكنون ايجاد نشده است نورالدين هاشمي ميگويد: «اگر به رشتههايي نظير تيراندازي، صخرهنوردي و رشتههاي مختلف شنا كه نوعي مهارت و دانش محسوب ميشوند؛ نگاه كنيم متوجه خواهيم شد افرادي كه به اين مهارتها و تواناييها تسلط دارند، در تمام زندگي از تاثيرات مثبت آنها كه سلامت، دقت، كنترل و تسلط بر اعصاب و سرعت عمل و قدرت بدني است؛ استفاده ميكنند. اما اين افراد جهت انجام ورزش مورد علاقهشان در مكانهايي فعاليت ميكنند كه ممنوعيتي از نظر قانوني ندارد و ضرري را هم متوجه طبيعت يا افراد نميكند. بنابراين افرادي كه خودروي دو ديفرانسيل در اختيار دارند، نيز مانند رشتههاي مشابه جهت استفاده از تواناييهاي خودروي خود و لذت بردن از آن قبل از هر چيز بايد در محلهاي خاص آموزش ببينند و ضمن آشنايي با اصول درست طبيعتگردي به آن بپردازند.»