در ابتداي صف مسووليت پذيرش نواقص هستيم
حالا رسول خادم كه مسوولان ورزش او را از سرمايههاي ملي ميدانند به عنوان متهم رديف يك، كه هم از دوست زخم زبان ميخورد و هم از دشمن، نامهاي به حسن روحاني رييس محترم جمهور ايران نوشته و در آن آورده است: «هماكنون كه اين متن را براي جنابعالي مينويسم، در محل برگزاري مسابقات جهاني و در واقع در ميدان مبارزهاي نابرابر با رقباي كشتي ايران در جهان هستم. به ناچار جايز ندانستم كه در بيان واقعيتي به ظاهر ناخوشايند، آن هم در وضعيت اجتماعي و اقتصادي امروز كشور درنگ كنم. زيرا قهرمانان ملي آن هم در ورزشهاي المپيكي، پيدرپي با حضور در مسابقات ورزشي، ضمن همراه كردن ميليونها ايراني علاقهمند به افتخارات ملي با خود، بايد به انتظارات عمومي پاسخگو باشند. جناب آقاي رييسجمهور بر خلاف آنچه امروزه بعضا بيان ميشود، مردم در اوج گرفتاريها و تنگناهاي معيشتي خود، نه تنها نسبت به پيگيري امور قهرمانان ملي خود در ورزش بيتفاوت نيستند، بلكه با حساسيتي مضاعف در جستوجوي اميدواري و نشاط عمومي هرچند موقت و مختصر، عملكرد تيمها و قهرمانان ملي خود را در ميادين ورزشي دنبال ميكنند. شرايط معيشتي جامعه، زندگي شخصي و خانوادگي تكتك قهرمانان ملي، به ويژه قهرمانان رشتههاي المپيكي ورزش كشور همچون كشتي، وزنهبرداري و تكواندو را بهشدت تحتالشعاع خود قرار داده است، به گونهاي كه حتي در زمان برگزاري اردوهاي ورزشي، نميتوان برخي از قهرمانان ملي پوش را براي استراحتي دو، سه روزه به جمع خانواده فرستاد. زيرا فقر و مشكلات معيشتي خانوادهشان، شرايط روحي، رواني و جسمي اين عزيزان را بهم ميريزد. با همه اين مسائل، فدراسيونهاي ورزشي چون كشتي، تيمهاي ملي خود را براي حضور در رقابتهاي بزرگ جهاني و مسابقه با رقباي تا دندان مسلح خود آماده ميكنند. اما در شرايط موجود به دليل گراني ارز، بليت و ساير هزينههاي تداركاتي اين آمادهسازي به هيچوجه با حداقل تداركات فني لازم براي حضور در مسابقات بزرگ بينالمللي صورت نميپذيرد. كارشناسان فني در امر ورزش به خوبي ميدانند كه به ميدان فرستادن تيمهاي ملي، آن هم در ميادين جهاني، بدون حضور در مسابقات تداركاتي (به ويژه قهرماناني كه به اصطلاح نياز به «ميدان ديدن» دارند)، درست همانند به «ميدان جنگ» فرستادن سربازاني است، كه مشق تيراندازي را فقط در «ميدان تير» تمرين كرده باشند. بديهي است ميزان اشتباهات چنين سربازاني، در ميدان واقعي جنگ، بسيار بالاست. مخلص كلام اين است كه، در بياني صادقانه دولت محترم به دليل تنگناهاي اقتصادي و ارزي نميتواند از تيمهاي ملي المپيكي كشور، كه حداكثر 30 تا 40 ورزشكار را شامل ميشود، حمايت كند و بر اين اساس ورزشهاي المپيكي هم كه به دليل كاركرد اجتماعيشان در داخل و كاركرد سياسيشان در خارج، بايد يكي از موضوعات مرتبط با منافع ملي باشند، به هر دليل از دستور كار خارج است. پس بهتر است به مردم اعلام شود تا ميزان انتظار و خواست مردم علاقهمند به افتخارات تيمهاي ملي كشور، مطابق واقعيتهاي موجود و تداركاتي تيمهاي ملي ذيربط متعادل شود. «سكوت» در اين بخش، به دليل عدم تطابق انتظارات عمومي و تداركات تيمهاي ملي به زودي دولت محترم را با اعتراض جدي قهرمانان و مربيان ملي كه به دليل محدوديتهاي تداركاتي، نميتوانند پاسخگوي انتظارات مردمي از خود باشند، مواجه خواهد ساخت. كساني امثال اين حقير كه ورزشكاراني از كارافتاده، ولي هنوز شيفته اين «امر رنجآور» محسوب ميشوند، وظيفه دارند مطالبه به حق قهرمانان ملي را به رييسجمهور محترم با صراحت اعلام كنند. در انتها براي اينكه گمان نشود بيان متن بالا، آن هم از چند هزار كيلومتر دورتر از وطن عزيز به جنابعالي، با نيت فرافكني و گريز از پذيرش مسووليت برخي از كاستيها و اشتباهات فني قهرمانان تيمهاي ملي است، به صراحت عرض ميكنم، برخلاف بسياري از رجال محترم سياسي كه همواره در مواجهه با نواقص و مشكلات پيش آمده براي اقشار مختلف مردم، «پنهان» و بلكه بعضا «ناپيدا» ميشوند، ما همانگونه كه بارها و بارها با افتخار، كنار پرچم مقدس كشورمان ايستادهايم تا همه دنيا صداي سرود ملي «ايران» را بشنوند، در زمان اشتباهات فني و شكست قهرمانانمان نيز در ابتداي صف مسووليت پذيرش نواقص هستيم. اما براي رقابت با حريفان مدعي در جهان ورزش، بخش قابل توجهي از اين نواقص بدون تداركات لازم، قابل كاهش نخواهد بود.»