كمالگرايي آفت حال خوش
رضا حيدري قاسمآبادي
روانشناس مثبتگرا
چند سالي است كه واژه كمالگرايي بر سر زبانها افتاده و خيليها در مورد آن صحبت ميكنند. در علم روانشناسي هم بهخصوص در چند سال اخير زياد در مورد آن صحبت شده است. به زبان ساده كمالگرايي يا Perfectionism گرايش فرد به بيعيب و نقص بودن معنا ميشود. طبيعي است كه اين تمايل چيز بدي نيست و خيلي هم خوب است؛ اما متأسفانه گاهي جنبه افراطي به خود ميگيرد و آفتي ميشود براي حال خوش انسانها. اين ويژگي در تمام افراد با درجات مختلف وجود دارد اما آن چيزي كه سبب شده اين مطلب براي شما خواننده عزيز نگاشته شود، پرداختن به نوع منفي و نابهنجار آن است چراكه كمالگرايي به بهنجار و نابهنجار تقسيمبندي ميشود. كمالگرايان بهنجار يا مثبت معيارهاي بالا اما واقعي را براي خودشان تعيين ميكنند و تلاش كردن در مسير رسيدن به آن معيارها برايشان ارزش بيشتري دارد تا رسيدن يا نرسيدن به آنها. اين افراد در مسير رسيدن به خواستههايشان تمام تلاششان را به كار ميگيرند اما نتيجه هر چه كه باشد، برايشان قابل قبول است و از عملكرد خودشان راضي هستند. طبيعي است كه اين نوع از كمالگرايي نه تنها براي فرد آسيبي به همراه ندارد بلكه سبب رشد و پيشرفت روزافزون او نيز ميشود. اما كمالگرايان نابهنجار يا منفي هميشه استانداردهاي خيلي بالا و غيرواقعي براي خودشان در نظر ميگيرند و برخلاف كمالگرايان بهنجار، رسيدن يا نرسيدن به آن معيار براي اينها بسيار مهمتر است. اين افراد چه اينكه به خواسته و هدف خود برسند و چه اينكه به آن نرسند در هر دو صورت احساس خوبي ندارند زيرا هميشه مشغول مقايسه كردن خودشان با ديگران هستند. جالب است بدانيد كه اينها بسيار بيشتر از ديگران تلاش ميكنند و به موفقيتهاي خوبي هم دست پيدا ميكنند اما هيچگاه از وضعيت خود راضي نيستند. كمالگرايان منفي عادت دارند هميشه نيمه خالي ليوان را ببينند اين نوع از كمالگرايي آفتي است كه به جان انسانها ميافتد و سبب ميشود حتي زماني كه به موفقيتهاي خوبي هم دست پيدا ميكنند، حال خوشي نداشته باشند. به عقيده روانشناسان هم تعيين اهداف خيلي بزرگ به علت وارد آوردن فشار رواني به افراد ميتواند سلامت روان آنها را به خطر بيندازد. افراد كمالگرا تفكر همه يا هيچ دارند و معتقدند كه نتيجه هر كاري يا بايد شكست باشد يا موفقيت كامل؛ موفقيت نصفه و نيمه آنها را راضي نميكند. در دو مثال زير نمونهاي از افراد كمالگرا را به شما معرفي ميكنيم. مثال اول دانشآموز رشته علوم انساني است كه موفقيت را تنها قبولي در رشته روانشناسي يا حقوق دانشگاه علامه طباطبايي ميداند. براي او قبولي در رشتههاي ديگر حتي در دانشگاههاي دولتي هم موفقيت معنا نميشود. البته نبايد بعد از مطالعه اين پاراگراف به رتبههاي تكرقمي كنكور برچسب كمالگرا بزنيم. موفقيت چيز بدي نيست اما زماني به ما آسيب ميرساند كه ما فقط 100 را به عنوان عدد درستوحسابي در نظر بگيريم و 99 را آدم حساب نكنيم. مثال دوم جوان مجردي است كه تن به ازدواج نميدهد و منتظر است تا يك ازدواج تمام عيار با يك فرد بيعيب و نقص داشته باشد. الان هم كه در سن 45 سالگي به سر ميبرد هنوز هم حاضر به ازدواج نيست و معتقد است كه همسر آيندهاش بايد دكتر يا مهندس باشد و اصلا كمتر از اينها را آدم به حساب نميآورد. بيشك يكي از علل تجرد جوانان در جامعه ما همين كمالگرايي است. افرادي كه در اين دو مثال به آنها پرداختيم نمونهاي از كمالگرايان منفي هستند كه هميشه به دنبال كاملترينها هستند. هر چند كمالگرايي به مرور زمان تبديل به يك سبك شخصيتي ميشود اما براي رهايي از دام آن راهكارهايي هم وجود دارد. يكي از راهكارهاي نوشتن ويژگيهاي مثبت خودمان است تا هر چند وقت يك بار به خودمان يادآوري شود كه چه ويژگيهاي مثبتي داريم. تعيين اهداف منطقي و بررسي مسائل و مشكلاتي كه در راه رسيدن به آنها داريم از ديگر مواردي است كه براي رهايي از كمالگرايي ميتوانيم انجام دهيم. اگر بخواهيم حال خوشي داشته باشيم هيچگاه نبايد خودمان را با ديگران مقايسه كنيم؛ پس مقايسه نكردن هم يك راهكار براي خلاص شدن از كمالگرايي است. از ديگر تكنيكهاي كاربردي و البته جالب انجام برخي كارها به صورت ناقص و ناتمام است. كساني كه به كمالگرايي دچار هستند بايد گاهي كارهايشان(آنهايي كه اهميت حياتي ندارند) را به صورت ناقص انجام دهند تا اين باور كه هر كاري بايد به كاملترين شكل ممكن انجام شود در ذهن آنها تكاني بخورد و تغيير كند. به عنوان مثال گاهي بدون هيچگونه آمادگي قبلي از خانه بيرون رفته و به تفريح كردن در دل طبيعت بپردازيد. ناگفته نماند كه انتخاب اهداف چالشبرانگيز و تلاش براي رسيدن به آنها بسيار خوب و پسنديده است اما بايد به اين نكته هم دقت كنيم كه محدوديتهايي هم در اين مسير داريم و گاهي نميتوانيم به تمام خواستههاي خود برسيم. پس چه بهتر كه در كنار تلاش براي رفع نقصهايمان از داشتههايمان هم لذت ببريم و سپاسگزار خداوند منان باشيم.