ز بيگانه تمنا نكنيم
نيوشا طبيبي
توسعه اگر منطبق بر شرايط اقليمي و اجتماعي و تاريخي كشور نباشد، نتيجهاي جز بروز خسارتهاي فراوان ندارد. كم و بيش حدود يك قرن و نيم است كه مورد هجوم تجددگرايي قرار گرفتهايم.
مبلغان و پيروان آن از همان زمان تاكنون، تا توانستهاند دانشهاي بومي و اندوختههاي تجربي ملي را «خرافات» و كارهايي بيهوده قلمداد كردهاند. تجربههاي تاريخي و راهحلهاي بومي قرنها بود كه در اين سرزمين به كار گرفته ميشدند. از نگاه تجدد خواهان زندگي به سبك و سياق غربي راه سعادت و رفاه و آباداني كشور را ميگشود. اما دريغ كه عمل كردن به نسخههاي بيگانه از همان ابتدا منابع و وقت ايران را به هدر داد.
در يكي از شهرهاي ژاپن صدها سال است كه به شيوه سنتي «سس سويا» ساخته ميشود. ژاپنيها از اين شيوه و روش چون ميراثي گرانقدر محافظت ميكنند. آن روش را به دقت به همان صورت حفظ كردهاند. محصول به دست آمده را گران ميفروشند و از فرآيند توليد آن دهها فيلم مستند ساختهاند.
متاسفانه ما با فناوريهاي ملي خود چنين رفتار نكردهايم، همان تكنولوژيهايي كه بر پايه نياز و منابع همين سرزمين شكل گرفته بودهاند. در مثال ساده آن تجربه چندين قرن مهندسي منابع آب و احداث كاريز را از دست داديم و به جاي آن راهحل پر ضرر حفر چاههاي عميق خارجيها را برگزيديم. راهحلي كه به از دست رفتن بسياري از منابع آب كشور انجاميد.
دكتر مرتضي فرهادي، نظريهپرداز توسعه بر پايه دانشهاي بومي ايران در اين موضوع مينويسد: «كاريز شير زمين را مينوشد و چاه عميق خون زمين را ميمكد.»
دريغ است كه ما در هجوم تجددخواهي، ميراث ارزشمند خود را كه از انباشت تجربه تاريخي و فناوريهاي بومي به دست آمده بود، فرو گذاشتيم و هر چه بيگانگان به كشور ما عرضه كردند را خريدار شديم و بازار آنها را رونق داديم. اكنون كه خسارات توسعه به شيوه يغماگران ثروتهاي ملي را تجربه و خسارتهاي آن را تحمل ميكنيم، خوب است كه به طور جدي در سبك زندگي اجتماعي و شخصي خود تجديدنظر كنيم.