• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4223 -
  • ۱۳۹۷ شنبه ۱۲ آبان

كجايي دلاور؟

جواد طوسي

هميشه از كودكي و نوجواني، بيشتر يك ناظر ورزشي بوده‌ام تا بازيكن قبراق و حرفه‌اي يكي از رشته‌ها. يادم مي‌آيد در دوران دبستان و دبيرستان در بازي‌هاي محلي و مدرسه‌اي فوتبال، هيچ‌گاه بازيكن خوبي نبودم و به همين خاطر در رودربايستي مرا گلر مي‌گذاشتند. در رشته‌هاي ورزشي فقط پينگ‌پنگم بدك نبود و بيليارد را هم ورزش حساب نمي‌كردند. اما در كنار تماشاي بازي فوتبال تيم‌هاي پرسپوليس و تاج آن موقع و تعصب نشان دادن براي تيم محبوبم – تاج – و بالا رفتن از ديوار استاديوم امجديه (شيرودي فعلي)، بيش از همه عاشق تماشاي كشتي بودم و از دوران كودكي به اتفاق پدرم مشتري پر و پا قرص استاديوم محمدرضاشاه آن موقع (شهداي 7 تير فعلي) در خيابان ورزش (شهيد فياض‌بخش) بودم. خاطره ماندگارم از آن لوكيشن در سال‌هاي 41 و 42، برگزاري يك دوره از مسابقات كشتي آزاد در آنجا بود. وقتي شاهپور غلامرضا وارد استاديوم شد، جمعيت حاضر ابراز احساسات چنداني نشان نداد، ولي با آمدن غلامرضا تختي همه بلند شدند و صلوات فرستادند و كف زدند و او را روي شانه نشاندند و دور استاديوم چرخاندند. در آن سن و سال اين دو را نمي‌شناختم و همهمه و شور و حال تماشاچي‌ها براي تختي باعث كنجكاوي‌ام شد تا پدرم را سوال‌پيچ كنم و او تلگرافي بهم گفت اولي برادر شاهه و دومي كشتي‌گير معروفيه كه مردم خيلي دوستش دارند. در محل‌مان واقع در خيابان خواجه نظام‌الملك نيز يك باشگاه به نام «سپهر» سر چهارراه شيخان داير بود كه سرپرستي‌اش را عبدالله موحد كشتي‌گير نامدار وزن 68 كيلو و دارنده 6 مدال طلاي جهاني و المپيك به عهده داشت. يادمه سردر باشگاه نوشته شده بود: «درود بر عبدالله موحد سرپرست باشگاه سپهر». كشتي‌گير مورد علاقه‌ام شمس‌الدين سيدعباسي بچه قلهك بود كه فن فتيله‌پيچش حرف نداشت.

اخيرا به دنبال نتايج بسيار ضعيف كشتي آزاد در مسابقات جهاني 2018 بوداپست و نبودن حتي يك فيناليست در 10 وزن و استعفاي رسول خادم از رياست فدراسيون كشتي، ناخودآگاه ياد آن دوران پرغرور كشتي آزاد افتادم. فكر مي‌كنم هر كسي كه ذره‌اي عرق وطن‌دوستي داشته باشد و در اين فضاي آلوده و سياست‌زده هنوز قلبش براي اين خاك بتپد، نمي‌تواند نسبت به اين ناكامي بزرگ در ورزش مادر ما بي‌تفاوت باشد.

رسول خادم در مصاحبه‌اي علت اصلي اين پسرفت را مظلوميت و فقر مالي در خانواده كشتي مي‌داند. آيا براي نظام ما در اين شرايط حساس تاريخي كه مورد تحريم و بايكوت قرار گرفته‌ايم، مهم نيست كه به اتكاي اين ورزش ريشه‌دار سنتي‌مان حضوري مقتدرانه در عرصه‌هاي جهاني داشته باشيم؟ بي‌تفاوتي و انفعال دولتمردان و سياستگذاران فرهنگي نسبت به حضور جهاني فيلم‌هاي ايراني (به لحاظ تداوم نگاه منفي و پرسوءتفاهم به اين رسانه) مي‌تواند، توجيه‌پذير باشد. اما براي اعمال همين نوع نگرش به ورزش كشتي و به امان خدا رها كردن آن و عدم تلاش براي ايجاد موج مثبت در متن جامعه از اين طريق چه پاسخي داريم؟ سرخوردگي و كنار كشيدن سرمربيان قديمي و روساي فدراسيون كشتي همچون محمدعلي صنعتكاران، محمدرضا طالقاني، محمدرضا يزداني‌خرم، منصور برزگر، محمد بنا و رسول خادم را در طول اين سال‌ها مرور كنيم. اين سير مداوم بريدن و دل كندن و استيصال، نشان مي‌دهد كه در اين رشته ورزشي مشكلات جدي و اساسي داريم و اراده و عزم راسخي براي سامان يافتن كشتي و رسيدن به دوران طلاي‌اش وجود ندارد. چند روز قبل در دادسراي ناحيه 12 كه همجوار استاديوم هفت تير قرار دارد، كاري داشتم. با ديدن حالت سوت و كور و بي‌رونق اين استاديوم، ياد دوران طلايي‌اش در دهه چهل افتادم و داغ دلم تازه شد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون