2پرسش از سازمان ميراثفرهنگي و شيوه واگذاريها
نيوشا طبيبي
حفاظت و نگهداري از اماكن با ارزش فرهنگي و تاريخي تنها يكي از وظايف سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري است؛ سازماني كه با تشكيلات عريض و طويل و غالبا مديراني غيرمتخصص اداره ميشود. عليالقاعده اين سازمان بايد توسط متصدياني گردانده شود كه به مفاهيم فرهنگي و تاريخي احاطه داشته باشند و آسيبها و ظرفيتهاي اين حوزه را در كشور بشناسند. دريغ است كه ايران با هزاران اثر تاريخي مهم به سختي درگير سوءمديريت در اين سازمان و غفلت و بيحوصلگي است و سرمايههاي تاريخي و ملي در اثر بياعتنايي در خطر قرار دارند.
در بعضي از ادارات كل ميراث استانها يا ادارههاي شهرستانها بياعتنايي و بيحوصلگي در نگهداري از بناها به روشني ديده ميشود. فاجعهبارترين سياستي كه در برخي شهرها از سوي ميراث در پيش گرفته شده واگذاري بخشهايي از اماكن تاريخي به كسب و كارهاي آسيبزننده است. مثلا در شيراز غرفههاي عكاسي با لباسي شبيه لباس قجري (بيشتر شبيه لباس بازيگران سريالهاي طنز هستند) و غرفههاي فروش خوراك در خانهها و اماكن تاريخي به وفور ديده ميشوند.
ادارات ميراث البته وظيفه ديگري نيز بر عهده دارند: وظيفه ثبت ميراث معنوي و ناملموس كشور. جاي تقدير فراوان دارد كه در دورههاي قبل سازمان با تدبير مديري لايق - احتمالا آقاي مهندس سيد محمد بهشتي - با تلاشي گسترده و اعزام كارشناسان به اقصي نقاط كشور، روستاها، شهرها و بين عشاير و ايلات، حجم عظيمي از ميراث معنوي را ثبت كرده است. اما اين اسناد ثبتي در سازمان حبس شدهاند. پژوهشگران اگر بخواهند به بخشي از اين اسناد دست يابند در بعضي مواقع دچار برخوردهاي سليقهاي مدير يا كارشناس مربوطه ميشوند. مطلوب است كه اسناد ثبت براي انتشار اطلاعات آن در دسترس پژوهشگران و نويسندگان قرار گيرد. در مورد خاصي عاليترين مقام يكي از دستگاههاي وابسته به ميراث دستور واضحي براي همكاري با پروژهاي پژوهشي و ملي صادر ميكند. دستور به كارشناس ذيربط كه ميرسد دچار همان برخورد سليقهاي ميشود و كارشناس به روشني اظهار ميدارد كه بر حسب دستور رسيده فقط همكاري حداقلي خواهد داشت و اطلاعات بيشتري از پروندههاي ثبتي در اختيار نميگذارد!
در موردي، اداره ميراث گيلان - رشت، هيچ همكاري با پروژهاي تحقيقي درباره خوراكهاي سنتي گيلان انجام نميشود. نامههاي متعددي در خصوص همكاري از مراجع بالاتر به اين اداره فرستاده شده بود اما اداره خلوت و مدير و كارمندان در ماموريت يا مرخصي به سر ميبردند. وقتي كار به كارشناس ذيربط ارجاع ميشود آخرين حربه براي از ميدان به در كردن ارباب رجوع يعني بياحترامي كردن به كار ميافتد. كارشناس مزبور به روشني توهين و بياحترامي ميكند تا پژوهشگران را از ميدان به در كند! و البته موفق ميشود، چون آنها قيد پژوهش از مجراي سازمان ميراث - نهاد مسوول و موظف اين امور - را ميزنند و بين مردم ميروند تا پژوهش را تكميل كنند.
در اينجا دو پرسش مطرح ميشود: ۱- آيا كارمندان و كارشناسان محترم ميراث براي امر ديگري از بودجه ملي دستمزد دريافت ميكنند؟ آيا وظيفه كارشناس و سازمان مربوطه همكاري با پروژههاي تحقيقي و پژوهشگران نيست؟
۲- چرا مديران سازمان در اتاقهاي بسته و پشت لايههاي متعدد منشي و دفتر و غيره نشستهاند و دسترسي به آنها ممكن نيست؟ رسم كرنش و ادب كردن مراجعان به روسا و كارمندان ادارات و بيادبي كردن متصديان كي برچيده خواهد شد؟ آيا اين رفتار زيبنده كشوري چون ايران است؟