راه سخت توسعه نفت
مويد حسيني صدر
برخي معتقدند در زمان امضا قرارداد با توتال وزارت نفت ميتوانست در بندي، جريمهاي در نظر بگيرد تا احتمال انصراف اين شركت از توسعه ميادين گازي به كمترين حد خود برسد. تفسيرهاي فوق از قرارداد توتال درست نيست. زماني ميتوان جريمه گذاشت و امتياز خريد كه توتال در موضع نياز و متقاضي باشد. در واقع ايران دنبال سرمايهگذار و مشوق بود و طرف مقابل نيز از اين اوضاع به خوبي آگاهي داشت. كما اينكه ديده شد در دو سال عمر برجام، سرمايهگذاران جدي به كشور وارد نشدند و حضور شركتها در حد امضاي موافقتنامه متوقف شد. علت اين امر لاينحل ماندن بسياري از مسائل است. تبادلات بانكي، بلاتكليف بودن FATF و... بخشي از مشكلات فعلي كشور است كه به تداوم فضاي نااطميناني دامن زده است. از طرف ديگر كشورهايي كه به منابع هيدوركربني ما نياز داشتند با احتياط و دورانديشي نسبت به همكاري با ايران گام برميداشتند. همين امر موجبات بدبيني داخليها را نسبت به برجام افزايش داد و به همين دليل نسبت به هر قراردادي واكنش نشان ميدادند. شرايط كشور در آن زمان به گونهاي نبود كه الزاماتي را به طرف مقابل ديكته يا تحميل كنيم. كما اينكه در بحث خودروسازي نيز مشابه نفت، اتفاقات مشابهي افتاد و نتوانستيم از رنو، پژو و... امتيازهاي خوبي بگيريم براي اينكه شرايط جهاني به نفع ما نبود. براي اينكه در 8 سال دولت قبل همواره با دنيا مخالف بوديم و توليدمان كم شد و سرمايهگذاري خارجي لازم نيز كسب نشد. در واقع در آن سالها ما در مسير ترسيمي مخالفان كشور يعني اعراب حركت كرديم و هر روز فاصله ما با دنيا بيشتر و عربستان، قطر، امارات و باقي كشورها فاصلهشان را كمتر كردند و سرمايهگذاريهاي مورد نيازشان را نيز برآورده كردند. فاصله بين ما و دنيا به قدري بود كه برجام نيز آن طور كه بايد نتوانست از اين فاصله بكاهد. چون در زمان 8 سال مشكلات ريشهداري ايجاد شد.
موضوع ديگر، افزايش مراوده با چين است كه برخي معتقدند به جاي آن بايد فرصت به داخليها داده شود. بايد به اين نكته توجه كرد كه سهم چين از اقتصاد دنيا در 10 سال گذشته هر سال يك درصد اضافه ميشود. به طور مثال در سال 2005 سهم اين كشور از اقتصاد جهان 3 درصد بود و در سال 2017 به بيش از 15.5 درصد رسيد. قدرت فني و تكنولوژي چينيها روز به روز بهتر شده است در نتيجه ما هم ميتوانيم از آن در جهت پيشبرد اهداف خود استفاده كنيم. چين يك كشور و شريك ايدهآل در عرصههاي مختلف نفت، گاز و... براي ماست و چارهاي جز افزايش مراودات نداريم. امريكا كه در عرصههاي مختلف ساز خودش را ميزند و كشورهاي غربي نيز تا به اينجا نشان دادند در برخي عرصهها آهسته گام برميدارند و در برخي ديگر ضعيف ظاهر شدند. اين رفتارهاي دوگانه نيازي از كشور مرتفع نميكند. چين و هند گزينههاي بهتري براي همكاري هستند. بايد به سمت كشورهايي رفت كه كمتر از امريكا تبعيت كنند و ملعبه كشورهاي غربي و امريكا نباشند.نكته ديگر اعتماد به نيروهاي داخلي است. اعتماد به توانمنديهاي داخلي در كشور وجود ندارد و اين ربطي به صنعت نفت و گاز ندارد. ايجاد انگيزه در نيروهاي داخلي(فارغ از حوزه آن) ميتوانست به نتايج بهتري منجر شود. تا زماني كه به خود و تواناييهايمان ايمان نداشته باشيم، نميتوانيم زمام امور در صنايع و حوزههاي مختلف را بر عهده بگيريم. در شرايط فعلي نيز راهي جز تكيه بر توانايي خود نداريم، در اين شرايط كشور با حالت درماندگي مواجه نخواهد شد. تنها راه اين است كه بپذيريم با تكيه بر خويشتن خويش از بحرانها ميتوانيم عبور كنيم.