پايان سه سال خاموشي سازها
يكي از ويژگيهاي سمفوني 9 بتهوون وجود بخش كر است كه آهنگساز آن براي نخستينبار از گروه كر به عنوان يك متريال صوتي در ساخت سمفونياش استفاده كرده است و اين بخش را گروه كر اركستر سمفونيك تهران به همراه پنج خواننده سولو اجرا كرد.
بعد از نزديك به سه سال خاموشي اركستر سمفونيك تهران، بيش از يك ساعت نواي خوش سازهاي اين اركستر در يكي از قديميترين تالارهاي موسيقي كشور جان مخاطبان را سر شوق آورد و سرانجام پس از پايان اجرا، علي رهبري كه بدون پارتيتور تمام اين سمفوني را رهبري كرده بود، رو به مسوولان دولتي و هنرمندان گفت: «فكر نميكردم بخواهم در اين كنسرت صحبت كنم اما امشب ميخواهم چند كلمهاي را با شما در ميان بگذارم. بيش از ۴۸ سال است كه من در ايران زندگي نميكنم. اين اجرا و اين شب كه در اركستر تهران حضور دارم، بهترين شب زندگي من است كه بعد از سالها دوباره شاهد افتتاح اركستر سمفونيك تهران هستم. چند سال پيش از پيروزي انقلاب اسلامي همراه با پدران اين نوازندگان كه همه بچههاي ايران هستند، كار موسيقي را آغاز كردم و حالا چند سال از آن دوران ميگذرد و من با نوههاي آنها كار را ادامه ميدهم. اينها بچههاي خودتان هستند و اگر آنها را رها كنيد، مطمئن باشيد گناهي بالاتر از اين انجام ندادهايد. رهبري اركستر شغل من است و ميتوان گفت كه اگر اين حرفه بهصورت مستمر در هر شب اتفاق بيفتد، ديگر براي من هيجانانگيز نخواهد بود. امشب هيجان بسيار زيادي دارم و بسيار خوشحالم كه با توانمندي اعضاي اركستر توانستيم در يك پروسه تمرين فشرده پنج روزه، كار را آماده كنيم. بايد بگويم كه اين بچهها امشب، بهتر از 10 سال پيش ساز زدند.»
با نخستين اجراي اركستر سمفونيك تهران، قطعا ميتوان از ضعفهاي اجرا نوشت. اما بايد دقت كرد كه اين اركستر تنها چيزي حدود يك هفته فرصت براي آماده شدن داشت. ميتوان از ضعف هميشگي گروه سازهاي بادي در اركسترهاي ايران نوشت و از ناهماهنگيها و حتي كوك نادقيقشان؛ ميتوان از اجراي سردستي گروه كر و سوليستهاي آن نوشت، ميتوان از فرسودگي و صداي نامرغوب برخي سازها به ويژه كنترباسها، از نحوه آرشهگذاري برخي ويولنيستها، ميتوان از صداي تنظيم نشده سازهاي كوبهاي نوشت اما وقتي در نظر ميگيريم كه اين اركستر 25 ماه تعطيل بوده و نوازندگان آن تنها چند روز فرصت براي تمرين داشتهاند، همين اجراي نصف و نيمه نيز قابل قبول مينمايد. همه اين موارد را بايد كنار يكي از عادات بد ما ايرانيها -يعني عدم توانايي كار گروهي- گذاشت. قطعا در اين زمينه علي رهبري كارهاي زيادي را براي انجام دادن خواهد داشت.
در ميان همه اين حرفها اما شايد يك سخن ناگفته باقي مانده باشد و آن اينكه راهاندازي اركستر مسالهاي مهم است و در عين حال تداوم و پابرجايي اركستر مسالهاي مهمتر. در تمام اين سالهاي گذشته، اركستر راهافتاده و پس از فعاليتهاي دورهاي، به تعطيلي كشيده شده است حال بايد در ادامه به تماشا بنشينيم و ببينيم كه عزم و اراده دولت يازدهم براي پايداري اركستر چند ده ساله سمفونيك تا چه اندازه است.
قطعا اين آغاز مجدد، كام تلخ شده اهالي موسيقي در سال گذشته، را اندكي شيرين خواهد كرد و ميتوان از همين حالا روزشمار 25 اسفندماه سال 94 را مرور كرد: «روز تولد پروين اعتصامي»، «بمباران شيميايي حلبچه»، «افتتاح كارخانه ذوبآهن»، «روز درگذشت نورالدين عليبن عبدالعالي عاملي»، «روز تولد جيمز مديسون» و... «روز آغاز به كار مجدد اركستر سمفونيك تهران».