معتمدنژاد و دغدغه آموزش
مجيد رضاييان
ما ميتوانيم به دكتر معتمدنژاد از سه منظر نگاه كنيم؛ يكي ارتباطات، ديگري حقوق ارتباطات و مطبوعات و رسانهها و منظر بعدي نيز خود روزنامهنگاري. آنچه مسلم است اين است كه كارهاي پژوهشي ايشان در تمامي عرصههاي ارتباطات، حقوق ارتباطات و روزنامهنگاري شاخص بودند. شاخص به اين دليل كه برخي از تاليفات هنگامي كه منتشر ميشوند، مشخص است كه جاي خالي را پر ميكند و كارهاي ايشان دقيقا شامل همين ويژگي است. معتمدنژاد در فرانسه درس خوانده و در بحث ارتباطات و رسانه ايشان معتقد به مكتب فرانسوي در مقابل مكتب امريكايي بودند. در مكتب فرانسوي راي اصلي بر بقاي آزادي بيان است در مقابل بقاي رسانه. برخلاف مكتب امريكايي كه ابتدا بقاي رسانه را مدنظر قرار ميدهد. ايشان در عرصه علوم ارتباطات سنگ بناهاي جديدي را پايه گذاشتند و در زمينه حقوق روزنامهنگاران هم لايحه را تنظيم كردند كه امروز مانند سندي به يادگار مانده است. يكي از بزرگترين مسائل روزنامهنگاري در ايران امروز مساله آموزش است. بينش و مهارت حرفهاي دو ركني است كه در روزنامهنگاري نياز اساسي است. اما اين به معناي آن نيست كه ما نيازي به دانش نداريم و نبايد فراموش كنيم كه آموزشهاي روزنامهنگاري، آموزشهاي يك علم عملي است، علمي كه تجاربش تجربههاي ميداني است. دكتر معتمدنژاد معتقد بودند افرادي كه در عرصه روزنامهنگاري يافته عملي دارند بايد سر كار باشند و تجربههاي خود را در عرصه آموزشي ارايه كنند. ايشان طرح ايجاد مركز مطالعات را ارايه دادند و كار آموزشي مركز مطالعات رسانهها سالها اثرگذار شد و آثار ماندگاري هم در آن مركز توليد شد؛ هم در عرصه پژوهشي و هم در عرصه آموزشي. ما اگر بخواهيم شخصي مانند دكتر معتمدنژاد را بشناسيم بايد از ديدگاهها و ايدههايي كه آنها را دنبال كرده و به آنها جامه عمل پوشانده است، بشناسيم. به احتمال قوي معتمدنژاد نواقصي را در سيستم آموزشي عالي ايران ميديدند كه طرح راهاندازي مركز مطالعات رسانه را دادند تا بحث آموزش و پژوهش را بهطور عملي و كاربردي دنبال كند. بسياري از روزنامهنگاران خوب ما از دانشآموختگان مركز مطالعات هستند. بررسي نظام روزنامهنگاري امروز نشان ميدهد به تناسب تحولاتي كه تكنولوژي ارتباط جمعي با خود آورده است در همه جاي دنيا روزنامهنگاري را به چالش كشيده شده است. اما در اكثر دنيا آموزشها بهگونهاي مرتب ميشود كه بقاي روزنامهنگاري تضمين شود. اينكه در اين حرفه كار اصلي ايجاد محتوا كردن است و توليد و ايجاد مفهوم و تغيير فرمهاي مختلف روزنامهنگاري از 6 فرم پايه، خبر، گزارش خبري، گزارش، مصاحبه، يادداشت، مقاله و سرمقاله و... همه اينها نيازمند آن است كه آموزشها مرتب و بهروز باشد. اين به معناي آن نيست كه با ورود تكنولوژيهاي ارتباطي بايد قلم را زمين گذاشت، اتفاقا بايد قلم را با توجه به نياز مخاطب بهروز و نو كرد.
دكتر معتمدنژاد اين خلأ را درك كرده بودند و بزرگترين دغدغهشان در آموزش و پژوهش بود، آن هم درست در عرصههايي كه جاي خالياش كاملا حس ميشد. اگر بگوييم كه مطالعات روزنامهنگاري و مطالعات ارتباطي چه وضعيتي دارد بايد بگوييم اين مقوله به قبل از معتمدنژاد و بعد از ايشان تقسيم ميشود. قبل از ايشان وضعيت معلوم است و ما موارد خاص و چشمگيري در آموزش و پژوهش نداريم. ما امروز نيازمند نقد روزنامهنگاري ايران هستيم و اين نقد بايد نقدي حرفهاي باشد، از منظر خلأهاي تئوريك و خلأهاي عملي. شناسايي اين خلأها كاري بود كه معتمدنژاد انجام ميدادند و ما امروز چنين پايهاي را از دست دادهايم. هميشه اينطور نيست كه موانعي بر سر راه روزنامهنگار است، بخشي از مشكلات اين است كه ما خودمان انسجام تئوريك و انسجام عملي خود را از نظر حرفهاي، آموزشي و پژوهشي نداريم. اين دقيقا نكتهاي است كه دكتر معتمدنژاد در آن شاخص بود.