هنوز چند ساعتي از دريافت خبر درگذشت زرويينصرآباد نگذشته بود كه كتاب «مواجهه با مرگ» براين مگي با ترجمه مجتبي عبداللهنژاد به دستم رسيد. ۱۵ آذر سال جاري اولين سالگرد درگذشت عبداللهنژاد است. عبداللهنژاد همسال ابوالفضل زرويي بود و هر دو در سال ۱۳۴۸ ش. به دنيا آمدند و به فاصله يك سال از ميان ما رفتند. عبداللهنژاد در مقدمه كتاب مينويسد: «در تمام مدتي كه اين كتاب را ترجمه ميكردم، به مرگ فكر ميكردم. شبح مرگ بالاي سرم ايستاده بود. خيال ميكردم قهرمان داستان كه بميرد، من هم ميميرم. نمردم. ولي شبح مرگ هنوز بالاي سرم ايستاده، رهايم نميكند.»
براين مگي، فيلسوف و شاعر و نويسنده و سياستمدار مشهور انگليسي، در رمان مواجهه با مرگ، شخصيتها را در روايتي جذاب و تكاندهنده به مواجهه با زندگي و عشق و مرگ ميكشاند.
رماني غريب از كسي كه او را با گفتوگوها و آثار فلسفياش ميشناسيم. فقط مرگ است كه ميتواند به زندگي معنا بدهد.
چيزي كه تا ابدالآباد وجود داشته باشد، معنا هم ندارد. به علاوه اگر پاياني وجود نداشته باشد، كليتي هم وجود ندارد و وقتي كليتي وجود نداشته باشد، هويتي هم وجود ندارد.
اگر نابودنشدني بوديم، نميتوانستيم در مقام فرد انساني موجوديت داشته باشيم. با اين تفاصيل، مرگ برايمان اتفاق نيست. بخش لاينفكي از زندگي است. اگر قرار است وجود داشته باشيم، مرگ هم بايد باشد. پس مرگ نهتنها بدبياري نيست- فاجعهاي نيست كه از بيرون بر ما تحميل شود و ما را نابود كند- بلكه پيششرط زندگي معنادار است.
بنابراين نميتوانيم هم توقع داشته باشيم زندگيمان معنايي داشته باشد، هم از مرگ متاسف باشيم. چون تاسف از مرگ يعني تاسف از موجوديت فردي.
عبداللهنژاد در مواجهه با مرگ بود كه مواجهه با مرگ را ترجمه كرد و همه ما بايد هر لحظه منتظر اين مواجهه باشيم. فقط تفاوتها در چگونگي مواجهه است و دريافتي كه از زندگي و معناي زندگي در اين جهان و تلقي از مرگ و معاد داريم كه به زندگيمان معنا ميبخشد.
عبداللهنژاد در زندگياش نزديك به پنجاه كتاب ترجمه كرد و به زندگياش معنا داد و ابوالفضل زرويي هم در مدت زندگي تقريبا يكسان، آثار متعددي در حوزه طنز پديد آورد و در شكوفايي طنز معاصر تاثيرگذار بود.
مرگ مفهوم پيچيدهاي دارد كه ميتواند با درد و رنج فراواني همراه باشد.
مقايسه ديدگاه فيلسوفان، روانشناسان، نويسندگان و شاعران درباره نحوه مواجهه با درد و رنج مرگ بسيار خواندني است. همه ديدگاهها بر تمايل انسان به جاودانگي و ترس از مرگ تاكيد ميكنند و توافق دارند كه نوع واكنشهاي هيجاني افراد در مواجهه با مرگ و پذيرش آن، بستگي به رفتار، ساختار شخصيتي و توان مقابلهاي او با مسائل و مشكلات گذشته در طول زمان حيات دارد. اما مهمترين تفاوت در اعتقاد يا عدم اعتقاد به حيات پس از مرگ است كه باعث تفاوت در تعريف عملياتي كيفيت مرگ و نوع مواجهه با مرگ ميشود.
قبل از كتاب «مواجهه با مرگ» براين مگي، كتاب ديگري با عنوان «مواجهه با مرگ: اپيكور و منتقدان وي» از جيمز وارن منتشر شد كه درصدد تبيين استدلال اپيكور مبني بر اينكه نبايد از مرگ هراسيد، بود.
اين مفهوم نه تنها در آثار اپيكور كه در آثار بسياري از متفكران ديگر هم برجسته است.
درباره كتاب «مواجهه با مرگ» براين مگي در آينده نزديك بحثهايي خواهيم داشت.
ياد عبداللهنژاد را در اولين سالگرد درگذشت او گرامي ميداريم.