از من خواستهاند در باب صدا و سيما چيزي بنويسم. صدا و سيما رسانهاي است كه به ابتداييترين معيارهاي رسانهاي بياعتنا است. نوشتن درباره اين موضوع چه دردي را دوا ميكند؟! لذا با اكراه چنين ميكنم، چون فايدهاي در اين كار جز وقت تلف كردن نميبينم. آنچه قبلا بارها گفته شده به جايي نرسيده است. اينبار نه به عنوان اهل فن بلكه به عنوان يك مخاطب انتظاراتم را مينويسم. به هر حال هنوز گاهي تلويزيون خودي را ميبينم. از سادهترين و شدنيترين انتظارات آغاز ميكنم.
1- نخست انتظار دارم كه صدا و سيما به مخاطبانش احترام بگذارد و اگر قرار است برنامهاي پخش نشود يا زمانش تغيير يابد ، مرتب براي مخاطب به صورت زيرنويس اطلاع دهد نه اينكه اصلا برايش فرقي نداشته باشد كه مخاطب چه حالي دارد.
2- انتظار دارم درك درستي از خبر در تلويزيون ما وجود داشته باشد. خبر با گزارش فرق دارد. اما برنامههاي خبري تلويزيون اغلب به جاي خبر، گزارش ميدهند. معمولا يك ربع يا 20 دقيقه اول در بسياري از برنامههاي خبري، به يك گزارش كسلكننده بدل ميشود. مثلا در ايام عزاداري، يك گزارشي درباره انجام عزاداري در شهرهاي مختلف كشور پخش ميشود...
در حالي كه اين ميتواند به صورت يك گزارش خبري در انتهاي اخبار پخش شود.
3- انتظار دارم مهمترين رويدادهاي سياسي كشور در اخبار صدا و سيما منعكس شود نه اينكه رويدادهاي سياسي مهم مسكوت بمانند تا براي شبكههاي ماهوارهاي تازگي داشته باشند و خوراك خبري جذابي براي آنها باشند و مخاطب داخلي در خلأ خبري بماند و تشويق شود كه لوازم ماهواره را تهيه و نصب كند.
4- انتظار دارم اگر كسي از طريق صدا و سيما مورد حمله قرار گرفت، به او هم حق دفاع از خويش در همان برنامه داده شود و صداي او نيز امكان انعكاس بيابد.
5- انتظار دارم در هيچ زماني از سال، همه كانالهاي كشور موضوع واحدي را پوشش ندهند. مثلا با هيچ معيار حرفهاي تطابق ندارد كه 10 كانال (حتي شبكه ورزش) همزمان عزاداري پخش كنند.
6- انتظار دارم برنامههاي كانالهاي مختلف تلويزيون آنچنان متنوع باشد كه مخاطب حق انتخاب داشته باشد و بتواند مطابق با حال و احوال و نياز خود در هر لحظه از شبانهروز برنامهاي را از ميان كانالهاي متنوع تلويزيون بيابد.
7- انتظار دارم صدا و سيما استقلال سازماني داشته باشد و وظيفه ماستمالي كردن خطاكاريهاي ارگانهاي ديگر نظام سياسي را نداشته باشد و اعتبار و آبروي سازمان صدا و سيما، فداي توجيه خطاكاريهاي سازمانهاي سياسي و غيرسياسي ديگر نشود.
8- انتظار دارم صدا و سيما حقوق كساني را كه براي شركت در برنامههاي تلويزيون دعوت ميشوند، به تمامي مراعات كند و برخلاف وعدههاي داده شده به افراد شركتكننده، بخشي از برنامههاي ضبط شده را سانسور نكند. نمونههاي متعددي از اعتراضات اهل فرهنگ در اين مورد ملاحظه شده است.
9- انتظار دارم صداهاي متنوع موجود در جامعه در صدا و سيماي ما منعكس شود و تمامي نيروهاي فرهنگي، اجتماعي و سياسي در صدا و سيما به نحو مطلوبي صدا داشته باشند و بتوانند با مردم سخن بگويند. انتظار دارم صدا و سيماي منتقدين اجتماعي و سياسي و فرهنگي در صدا و سيماي كشور شنيده و ديده شود نه اينكه صدا و سيما صرفا در اختيار يك گروه و جناح سياسي و فكري خاص قرار گيرد.
10- انتظار دارم تا جاييكه ممكن است از سانسور فيلمهاي داخلي و خارجياي كه در تلويزيون پخش ميشوند، خودداري شود. گاهي تفاوت نسخه اصلي فيلم و سريال و نسخه پخش شده در تلويزيون بسيار زياد است. مثلا در نسخه اصلي شخصيتها مشركند و به خدايان متعدد باور دارند، اما در نسخه تلويزيوني همه يكتاپرست هستند!
11- انتظار دارم از فيلمها و سريالهاي تلويزيون شور زندگي بتراود نه اينكه فيلمنامههاي سياه و بيمارگونه مبناي سريالسازي قرار گيرد و مردم كشورمان را بيش از پيش افسرده و غمگين كند و صحنههاي كفن و دفن و عزاداري در مرگ اين يا آن كاراكتر به صحنههاي اصلي سريالها بدل شود. انتظار دارم شادي در تلويزيون به طور ساختاري راه پيدا كند؛ نه اينكه بهنحو تصنعي از طريق برخي برنامههاي خاص مردم را به خنديدن دعوت كنيم.
12- انتظار دارم مهمترين رويدادهاي فرهنگي و هنري در كشور هر روز در تلويزيون گزارش شود و كانالي به همين منظور وجود داشته باشد كه مهمترين رويدادهاي فرهنگي و هنري كشور را براي مردم گزارش كند؛ از برنامه كنسرت گرفته تا نقد كتاب و غيره.
اجازه دهيد بيش از اين وقت تلف نكنم و از انتظارات ديگر سخني نگويم.
جامعهشناس