بفرماييد، اين هم قيامت!
احمد پورنجاتي
تكان ميخوري -حتي به اندازه پلك برهمزدني- سوژه ميشوي به كمتر از ثانيهاي در گسترهاي از شبكههاي اجتماعي كه سوناميوار، ميبردت آنجا كه خاطرخواه اوست. آيا شاخ و دم دارد، يوم تبلي السرائر؟: روزي كه پنهانيها، آشكار ميشود. چيزي در همين مايهها نيست؟ جالبتر اينكه برخلاف عادت مالوف و معمول كه به گاه بدبياري و مصيبت و گرفتاري، نوبتهاي نخست، به فرودستان و بيپناهان ميرسد در اين فقره، خوشبختانه آنان كه صدرنشين و مشهور و به قول امروزيها، سلبريتياند يا والامقام، بيش و پيش از مردم عادي مورد عنايتند.
من البته از پردهدريها و حاشيهبازيهاي زرد و بياخلاقيها و هرزهنگاريها بهويژه در حريم خصوصي اشخاص، سخن نميگويم و هرگز چنين بيپرواييهاي چندشآور و غيربهداشتي را برنميتابم. اما سخن درباره پديدههايي است كه زلف آنها، بيش و كم به زندگي و سرنوشت اجتماعي مردم گره ميخورد. اينكه ناگهان انتصاب فلان آقاپسر گل -آقازاده يا داماد يا خواهرزاده فلان مقام نازنين- در يك پست دولتي يا حكومتي كه از منابع عمومي كشور اداره ميشود، به سوژه داغ هر محفل و كوي و برزن تبديل ميشود، نمونهاي كوچك از اين صحراي محشر است.
كار به جايي رسيده كه به گمانم لازم است يا چارهاي ندارند حضرات محترم كه هر روز صبح، پيش از دست و رو شستن و زلفها را شانه كردن و صبحانه خوردن و خبرها را شنيدن و براي حضور در محل كار يا همايش و نمايش و حتي تفريح و گردش، صد بار اين ذكر سودمند را با خود تكرار كنند كه: اتقوا من مواضع التهم: حواستان باشد كه از بزنگاههاي اتهام و تهمت بپرهيزيد. البته ميدانم كه از همين تذكر خيرخواهانه نيز، چه بسا برخي رندهاي قالتاق چنين برداشت كنند كه: حواسم جمع باشد كه كسي از من آتو نگيرد. يعني مهارت در رد گم كردن!
اما واقعيت اين است كه قضيه لو رفتن، دير و زود دارد اما سوخت و سوز، هرگز! حالا ديگر طول عمر پنهانكاري نه يك نسل بلكه گاه چند روز است.
نكته جالب ماجرا هم اين است كه نه تنها امكانات سختافزاري و نرمافزاري هر روز نوشونده و شتابافزا، در خدمت اين قيامت آشكاركننده پنهانيها و پنهانكاريهاست بلكه همه طرفهاي ماجرا در هر سوژهاي، حاضر يراق و پا به ركاب، آماده گواهي دادن و تاييد و اعتراف كردن و لو دادنند. همانگونه كه آمده است در قيامت: اعضا و جوارح، به زبان ميآيند براي شهادت عليه بزهكاران.
خلاصه ميخواهم خيرخواهانه به عزيزاني كه به هر دليل و علت موجه يا ناموجه -از سر شايستگي يا قضاقورتكي و شانسي و از اين جور مواد دوپينگي- در موقعيت اجتماعي مورد توجه افكار عمومياند، يادآوري كنم كه: اين، فقط شب يلدا نيست كه بلندترين شب است و لابد، قلندر بيدار. حواستان را جمع كنيد كه مدتي است، قيامت شده و محشر كبري. تكان بخوريد، دستور نادرست و خلاف بدهيد، بخشنامه بودار صادر كنيد، توصيه بفرماييد، عزل و انتصاب مشكوك كنيد، درشت بگوييد و آمرانه و از دماغ فيل افتاده حرف بزنيد، كلاهتان را كج بگذاريد و حتي به خلوت برويد براي اندكي آن كار ديگر كردن، در ايكي ثانيه، با عكس و تفصيلات، در محضر حقتعالي كه جاي خود، در منظر تماشاي خلقالله از كودك دبستاني گرفته تا مادر بزرگ و عمه جان من خواهيد بود. پس، دلخور نشويد اگر مورد پرسش و چالش قرار گرفتيد. بيجهت، دست به كار شكايت به عدليه هم نشويد كه از قضا، مصداق سركنگبين است و افزودن صفرا. قضيه را بيشتر، داغ نگه ميدارد.
بياييد، قيامت را در همين برهه حساس هميشه كنوني باور كنيم.