ميراث جنگ براي پسران
مرتضي ميرحسيني
مواجهه شاهنشاهي پارس و دولت مصر: به سال 526 پيش از ميلاد در چنين روزهايي، پارسها به نواحي ساحلي درياي مديترانه رسيدند و آماده حمله به مصر شدند. سه، چهار سال از مرگ كوروش بزرگ ميگذشت و در آن زمان پسر او كمبوجيه زمام امور شاهنشاهي را در دست داشت. كوروش در دوران خود سه دولت از چهار دولت بزرگ زمانه را فرو شكست و تسليم كرد و بعد از ماد و ليدي و بابل، كار مصر را براي پسر بزرگ خود كمبوجيه به ميراث گذاشت. در آن سو هم، فرمانرواي سالخورده مصر از چند سال پيش حمله پارسها را پيشبيني ميكرد و از همان زمان آماده مقابله با آن بود. اما او همزمان با پيشروي سپاه پارس از دنيا رفت و جاي خود را به پسرش داد. مرگ فرعون پير، توازن ظاهري قواي دوطرف را بههم زد و به جريان حوادث شتاب بيشتري داد. متحدان او كه پيروزي پارسها را قطعي ميپنداشتند و از فرجام احتمالي خود نگران بودند، پسرش را رها كردند و يكي پس از ديگري به كمبوجيه پيوستند. با اين حال، جنگ سختي
در پيش بود و فتح سرزمين فراعنه، حتي براي شاهنشاهي نيرومند و بالنده پارس نيز كاري آسان و كمزحمت محسوب نميشد.
صديقي پيشنهاد شاه را نپذيرفت: سال 1357 در اين روز بود كه دكتر غلامحسين صديقي، پيشنهاد دربار براي نخستوزيري را نپذيرفت و سرنوشت خود را از سرنوشت حكومت رو به سرنگوني پهلوي جدا كرد. تا پيش از آن نيز «هر موقع سخن از نخستوزير ملي ميشد، نام صديقي مترادف آن بود.» در اين مقطع بحراني هم «شاه به او متوسل شد تا سكان شكسته حكومت را به دست او بسپارد، ولي روي شرايط پيشنهادي توافق نشد.» صديقي كه «اوضاع و احوال روز» را درك ميكرد و فضا را نامناسب ميديد، به نوعي «از زير بار مسووليت فرار كرد»؛ سير حوادث روزها و هفتههاي بعد، درستي تصميم او را نشان داد. غلامحسين صديقي (متولد 1284) از چهرههاي علمي زمان خود و همچنين از اعضاي برجسته جبهه ملي محسوب ميشد. او در دولت مصدق مدتي وزير پست و تلگراف و ماههاي آخر هم وزير كشور بود. بعد از كودتاي 28 مرداد به زندان افتاد و پس از آزادي هم تا مدتي اجازه تدريس نداشت؛ اما بعدها به كار خود برگشت و تا زمان بازنشستگي به تدريس مشغول شد. او سال 1371 در تهران درگذشت و با احترام به خاك سپرده شد.
حوادث ديگر در اين روز: كشتار ووندِد ني (زانوي زخمي)؛ شمار زيادي از سرخپوستان ساكن در داكوتاي جنوبي به دست نيروهاي دولت امريكا قتلعام شدند (1890)؛ اكران نخستين فيلم تجاري؛ اين فيلم را برادران لوميير ساخته بودند (1895)؛ مرگبارترين زلزله تاريخ اروپا؛ اين زمينلرزه هفت و نيم ريشتري در جنوب ايتاليا روي داد و منجر به شكلگيري سونامي نيز شد و جان بيش از صد هزار تن را گرفت (1908)؛ انتشار رمان «چهره مرد هنرمند در جواني» اثر جيمز جويس ايرلندي؛ داستان گذر نويسنده از كودكي و نوجواني و رسيدن به جواني و درگيريهاي ذهني او درباره مسائلي مثل گناه و زهد و هرزگي و پرهيزگاري؛ و درنهايت رنگ باختن ايمان وي و بريدنش از مسيحيت. ويل دورانت در كتاب تفسيرهاي زندگي، اين رمان را «بهترين اثر هنرمندانه ادبي» جويس توصيف ميكند؛ خود جويس در زمان انتشار اين كتاب روزهاي سختي را سپري ميكرد؛ به فقر و تنگنا افتاده بود و با اعانه و كمكهاي مالي دوستانش زندگي ميكرد (1916)؛ انفجار بمب در هتلي در عدن كه سربازان امريكايي در آن مستقر بودند؛ القاعده مسووليت اين بمبگذاري را بهعهده گرفت. اين نخستن حمله القاعده بود (1992).
پينوشت: نقل قولهاي مربوط به دكتر غلامحسين صديقي از كتاب «شرح حال رجال سياسي و نظامي ايران معاصر» نوشته باقر عاقلي است.