مريم وحيديان/ بالاخره سال انتخابات مجلس رسيد؛ سالي كه پايان آن با انتخاب وكلاي مردم در مجلس شوراي اسلامي همراه خواهد بود و فعالان و گروههاي سياسي 11 ماه فرصت دارند تا خود و انديشههايشان را براي مجلسي بهتر از آنچه امروز هست به مردم عرضه كنند. اصلاحطلبان نيز همانطور كه از سال گذشته فعاليت خود را آغاز كرده بودند حالا با تمركز بر حفظ انسجام طي ماههاي آتي وارد انتخاب مصاديق و تعيين كانديداها خواهند شد. بههمين جهت نيز آنها از رقيب اصولگرا جلوتر حركت ميكنند. ابراهيم اميني، عضو حزب اعتماد ملي در گفتوگو با «اعتماد» درباره نقش و كاركرد شوراي مشورتي، شوراي هماهنگي و احزاب اصلاحطلب پرداخت. او ازجمله اصلاحطلباني است كه ائتلاف با اصولگرايان معتدل را تنها در حوزههايي اجرايي ميداند كه اصلاحطلبان كانديداي مشخص نداشته باشند و بخواهند براي جلوگيري از ورود كانديداهاي تندرو اقدام كنند.
آيا اصلاحطلبان برنامهاي براي تبيين نقش احزاب اعم از قديم و جديد در انتخابات مجلس دارند؟
معيارها و چارچوبهايي براي حضور در شوراي هماهنگي اصلاحطلبان وجود دارد. اگر احزاب تازه تشكيل شده به عنوان يكي از احزاب اصلاحطلب اين چارچوبها را بپذيرند، مانعي براي حضورشان در شوراي هماهنگي اصلاحات وجود ندارد.
در ميان شوراي هماهنگي و شوراي مشورتي اصلاحات كدام يك از نظر ساختاري، اهداف اصلاحطلبان را براي انتخابات مجلس برنامهريزي ميكند؟ نقش هر يك از اين دو شورا در تعيين راهبرد براي انتخابات مجلس چيست؟
هر يك از تشكلهاي اصلاحطلب با توجه به مقبوليتشان در بدنه جامعه از وزني برخوردار هستند. متاسفانه در گذشته مشكلاتي در شوراي هماهنگي وجود داشت. برخي تشكلها هستند كه صرفا به ثبت نام و كسب مجوز از كميسيون ماده 10 احزاب بسنده كردهاند. اين تشكلها و احزاب دفاتر فعالي در استانها ندارند. حزب يا تشكلهايي هم درون اصلاحات وجود دارند كه در تمام استانها حضور فعال دارند در مورد ميزان تاثيرگذاري اين دو نوع حزب در شوراي هماهنگي اصلاحات بايد توجه لازم و كافي باشد. اين از جمله مسائل و مشكلاتي بوده است كه اصلاحطلبان در شوراي هماهنگي با آن مواجه بودهاند. عدهاي در شوراي هماهنگي قايل هستند كه هر يك از احزاب بايد بر اساس بدنه اجتماعي فعال و تاثيرگذار باشند. عملكرد شوراي هماهنگي در انتخابات شوراي اسلامي شهر تهران نتيجه خوبي را به دنبال نداشت. اين مشكلي است كه در آن زمان به دليل عملكرد نهچندان خوب شوراي هماهنگي به وجود آمد. يكي ديگر از اين اشتباهات معرفي افرادي بهعنوان كانديدا بود كه نسبت به آرمانهاي اصلاحطلبان وفادار نبودند كه نتيجه آن را در انتخاب شهردار تهران ديديم. اين مساله نشاندهنده اين است كه شورا دقت نظر را در آن زمان نداشت. اگر شهروندان جامعه به ليست اصلاحطلبان اعتماد ميكنند، نبايد اين اعتماد را با عملكرد ضعيف خدشهدار كنيم. كساني كه بر مبناي اعتماد مردم راي ميآورند، بايد نسبت به آرمانها و گفتمان اصلاحطلبان مسووليتپذير باشند. آنها بايد نسبت به تعهدي كه دارند وفادار باشند و به آرمانهاي حزبي و سياسيشان پشت پا نزنند. از طرفي رييس دولت اصلاحات يك چهره كاريزماتيك بين اصلاحطلبان و شهروندان است. او ميتواند فضا را با مقبوليت اجتماعي كه در بدنه جامعه دارد، تحت تاثير قرار دهد و بازي رقبا را به هم بزند. چنانچه در انتخابات رياستجمهوري اخير شاهد آن بوديم. شوراي مشورتي هم به شخص رييس دولت اصلاحات مشورت ميدهد تا او بتواند هر چه بهتر و بيشتر بر انتخابات تاثيرگذار باشد. ما بايد اعتبار اجتماعي او و تاثيرگذاري او بر بدنه اجتماعي و راي شهروندان را به فال نيك بگيريم. اين قطعا سرمايه بزرگي براي اصلاحطلبان است. همچنين نبايد نقش شوراي مشورتي و رييس دولت اصلاحات را با شوراي هماهنگي يا هر مجموعه اصلاحطلبي ديگر مقايسه كنيم.
برنامهريزيهاي اصلي براي انتخابات مجلس بر عهده شوراي هماهنگي است؟
تقسيم وظايف به اين صورت نيست. هر يك تلاشهايي را انجام ميدهند. همچنين اين كارها نبايد تلاقي داشته باشد و باعث تنش و انشقاق و اختلاف باشد. من فكر ميكنم همه اصلاحطلبان بايد آنچه را رييسدولت اصلاحات و شوراي مشورتي او به جمعبندي ميرسند، مدنظر قرار دهند.
اشاره كرديد كه در انتخابات شوراي شهر اشتباهاتي وجود داشته است، چه بايد كرد كه اين اشتباهات براي انتخابات مجلس اتفاق نيفتد؟
تشكلهاي اصلاحطلب بايد سازوكارهايي را تبيين و تلاش كنند تا افرادي كه عنوان اصلاحطلبي را تنها نامي براي جذب راي و موفقيت خود ميدانند، به آن نفوذ نكنند. بايد كانديداهاي اصلاحطلبان كساني باشند كه در عمل و سابقه وفاداري خود را اثبات كرده باشند. آنها بايد وفاداري خود را به آرمانهاي اصلاحطلبي و گفتمان آن نشان داده باشند. همچنين ساز و كارهاي ديگري كه بايد در نظر گرفته شود. بعضيها ممكن است با كاركرد حزبي آشنا نباشند و فكر كنند كه تحميل است در صورتي كه فلسفه تشكيل حزب و رقابتهاي سياسي همين است كه افراد به ديدگاهها و جريان سياسي خودشان پايبند باشند.
در حال حاضر اجماع و وحدت اصلاحطلبان را چطور ميبينيد؟
اصلاحطلبان از نظر اجماع و وحدت مشكلي ندارند. البته اصلاحطلبان در انتخابات مجلس آينده با دو معضل روبهرو خواهند بود؛ يكي رد صلاحيتها كه براي اصلاحطلبان خودنمايي خواهد كرد و اجازه حضور به نيروهاي تاثيرگذار به آن شكل كه لازم است داده نشود و با اين شرايط اصلاحطلبان نميتوانند از لايههاي اوليهشان استفاده كنند. معضل ديگر اين است كه بالاخره انتخابات مجلس محلي است، رقابتهاي محلي هم باعث ميشود كه تاثيرگذاري جريانهاي سياسي به اندازه رقابتهاي ملي مثل انتخابات رياستجمهوري نباشد بنابراين سهم احزاب و تاثيرگذاريشان كمتر است. از طرفي اختلافاتي در رقابتهاي محلي معمولا پيش ميآيد كه اصلاحطلبان بايد آن را ساماندهي كنند تا اگر نيرويي از لايه اوليه اصلاحطلبان تاييد صلاحيت شد بقيه به نفع او كنار بروند تا تعدد كانديداها باعث تجزيه آرا و شكست آنها نشود.
اشاره كرديد كه انتخابات رياستجمهوري با انتخابات مجلس تفاوتهايي دارد. آيا اصلاحطلبان براي شهرستانها به ائتلاف با اصولگرايان معتدل هم فكر ميكنند؟
من فكر ميكنم فلسفه كار حزبي اين است كه احزاب و جريانهاي سياسي هم بايد برنامه براي اداره كشور داشته باشند هم به تربيت نيرو و كادرسازي اقدام كنند. به هر حال بايد احزاب برنامهشان را اعلام و نيروهاي خود را هم معرفي كنند. جريان اصلاحطلب نميتواند با نيروهاي اصولگرا برنامههاي خود را پيش ببرد بنابراين بايد در وهله اول تلاش كنند از نيروهاي همين جريان استفاده كنند مگر اينكه در يك حوزه انتخابيه چارهاي نباشد و نيروي اصلاحطلبي وجود نداشته باشد و رقابت بين نيروهاي اصولگرا باشد كه يكي ديدگاه افراطي و ديگري نگاه معتدل و واقعگرايانه دارد. با اين شرايط مسلما حضور افرادي كه ديدگاه افراطي ندارند و به صورت واقعبينانه به مسائل نگاه ميكنند هم به نفع كشور است و هم به نفع اصلاحطلبان.
بحث حضور شخص آقاي ناطق يا نيروهاي نزديك به ايشان هم در ميان اصلاحطلبان براي انتخابات مجلس مطرح است. شما در اين مورد چطور فكر ميكنيد و آيا امكان اين ائتلاف وجود دارد؟
حضور افرادي مثل آقاي ناطق كه در عمل در سالهاي اخير نشان دادهاند كه با افراطگري مخالفند و ديدگاه واقع بينانهاي به جامعه دارند و از سويي نگاه نزديكي به آقاي هاشمي و خاتمي دارند قطعا ميتواند تاثيرگذار باشد و به پالايش فضاي جامعه كمك كند و ميتواند افراطيگري را از عرصه سياسي دور كند.
اصلاحطلبان جلساتي را با آقاي ناطق داشتهاند. ايشان براي همكاري با اصلاحطلبان تمايلي داشتهاند؟
من اطلاع دقيق ندارم بايد از كساني كه در جلسه بودهاند سوال كنيد.
آيا اصلاحطلبان كانديداهاي شهرستانها را شناسايي كردهاند و براي شهرستانها برنامهاي دارند؟
عملا اقداماتي از سوي شوراي هماهنگي و با مديريت آقاي موسويلاري انجام شده است. تيمهايي هم براي اين شناسايي تشكيل شده است. من فكر ميكنم با فعال كردن نمايندگان اصلاحطلب ادوار مختلف و چهرههاي شاخص اين جريان در استان ميتوان گامهاي اساسي برداشت و تلاش كرد افراد توانمندي را كه در بدنه اجتماعي داراي نفوذ هستند و سبد راي قابل توجهي دارند متقاعد كرد كه وارد انتخابات بشوند و با برنامهريزي دقيق به اهداف خود برسند.
اصلاحطلبان بيشتر به دنبال اكثريت هستند يا اقليت قدرتمند هم براي آنها مطلوب است؟
بايد رسيدن به اجماع كامل و رسيدن به اكثريت كرسيهاي مجلس را در نظر گرفت و براي آن برنامهريزي كرد و اگر براي كمتر از اين برنامهريزي كنيم باعث ميشود همين هم عايد ما نشود. البته لازم نيست همه كساني كه وارد مجلس ميشوند چهرههاي مطرح سياسي و نظريهپرداز باشند اگر تعداد محدودي هم باشند كه از عقبه راي برخوردار باشند و بتوانند برنامهها را اجرايي كنند همين امر ميتواند اهداف اصلاحطلبان را تامين كند.