به بهانه حضور خالو قنبر در شبهاي جنوب
راوي نغمههاي هرمزگان
امير بهاري
چه شبي است آن شب كه خالو قنبر هنرمند برجسته جنوبي در فرهنگسراي نياوران روي صحنه ميرود. جفتينواز بزرگ جنوب ايران كه بلندنظري و مناعت طبعاش او را تبديل به ستوني محكم براي موسيقي نوجوي بندرعباس كرده است، راوي هزاران ناگفته از تاريخ جنوب ايران است. استاد قنبر راستگو(خالو قنبر) در دهه نهم زندگياش همچنان قبراق است و با شكوه مينوازد و عجبا كه او حامي تجربههاي امروزي هم هست، حامي و راوي موسيقي مردمپسندي كه آبشخورش رودي به بلنداي تاريخ هرمزگان است. خالو قنبر آغازگر سومين «شبهاي جنوب» است. قدرت بداههپردازيهاي او در كنار نغمات بينظيري كه آهنگسازي كرده از او يك موسيقيدان ممتاز در سرزمين ايران ساخته است. همين بس كه كوارتت مشهور «كرونوس» از قطعات او را اجرا كرده است.(كوارتت كرونوس در كنار آثار آهنگسازان برجسته موسيقي معاصر جهان تعدادي هم از قطعات هنرمندان ايراني از جمله كيهان كلهر و صهبا امينيكيا نواخته است).
با تمام منزلتي كه خالو قنبر در حقيقتِ موسيقي(و نه آنچه نهادهاي قدرت و به اصطلاح اساتيد موسيقي به ما تحميل كردند) دارد، چندان آثار ضبط شدهاي ندارد و شنيدن نغمه ساز او در خارج از بندرعباس محدود به اجراهاي زنده او در اتفاقهاي اندكي مثل شبهاي جنوب است. در كنار خالو قنبر گروههاي داماهي، جالبوت، كماكان، سليدون همچنين محسن شريفيان(اين بار ظاهرا بدون ليان) روي صحنه خواهند رفت. شايد امسال وقت آن بود كه در اين رويداد، هنرمندان ديگري از سيره خالو قنبر در اين برنامه جاي بگيرند. منهاي خالو(و شايد محسن شريفيان) تمام اين گروهها به نوعي جزِ بندري هستند و اغلب مبنايي از موسيقي جنوب دارند، ادواتشان متفاوت است و حتي رويكردها هم به مساله فرم متفاوت از موسيقي آن منطقه است. اين گروهها تا اينجا كار خود را انجام دادند و بسياري شايد به واسطه فعاليت چنين گروههايي صداي بندر را شنيدند. شايد بشود ريسك ريزش مخاطب ر ا به جان خريد ولي در عوض در كنار گروهي مثل داماهي كه مخاطبان گستردهاي دارد به جاي خالو قنبر كه او هم در پايتخت محبوب است، هنرمند يا گروه كمتر شناخته شدهاي قرار بگيرد و اين گونه موسيقي جنوب به تدريج بتواند نمونههاي خالصتري از خود را به مخاطبان فرهيخته شبهاي جنوب عرضه كند. با اين همه برگزاري چنين رويدادهايي با اين كيفيت در بخش خصوصي آنقدر مساله و سختي دارد كه به صرف برگزارياش بايد شاكر بود.