دنيرو در انتخاب نقش تواناست
راننده تاكسي؛ معترض به جامعه
طهماسب صلحجو
در ايران رابرت دنيرو با فيلم «راننده تاكسي» شناخته شد. هر چند اكران اين فيلم در موقعيت مناسبي رخ نداد اما به هر طريق در كشورمان، جامعه علاقهمند به سينما او را با اين فيلم شناختند. از طرف ديگر چون موضوع «راننده تاكسي» اجتماعي بود و دنيرو در آن نقش كاراكتري را بازي ميكرد كه به شرايط جامعه و مناسبات اجتماعي آن اعتراض داشت و اغلب از خود رفتارهاي هيستريك و عصبي نشان ميداد، به نظرم خيلي زود توانست جلبتوجه كند. پس از آن بازي او در «پدر خوانده2» در نقش دون كورلئونه نيز باعث شد اين شهرت به تثبيت برسد. اساسا آشنايي مردم علاقهمند به سينما در ايران با بازيگري مثل رابرت دنيرو اغلب از طريق فيلمهايي است كه به صورت ديويدي يا ويديو تهيه ميكنند وگرنه هيچ يك از فيلمهاي او در ايران اكران نشده است.
گروهي از بازيگران سينما در طول سالهاي فعاليت حرفهايشان، توانستهاند خود را به عنوان يك بازيگر صاحب سبك معرفي كنند. شايد بتوان گفت پيشگام اين نوع بازيگري و نقش آفريني، مارلون براندو بود كه بيش از همه در ايران و سراسر دنيا مطرح شد. در واقع ميتوان گفت اين افراد بازيگراني هستند كه توانستهاند فرديت خود را به عنوان يك بازيگر توانا، با استعداد و كاربلد اثبات كنند. اين نظر كلي را ميتوان به رابرت دنيرو نيز تعميم داد چرا كه به عقيده من يك بازيگر (بهتنهايي) نميتواند ادعا كند (يا ديگران دربارهاش ادعا كنند) كه كار خارقالعادهاي انجام داده است بلكه نكته مورد اهميت، كاراكتري است كه آن بازيگر نقشش را ايفا ميكند. اگر آن كاراكتر (شخصيت) جذابيت و نقش موثر دراماتيك داشته باشد، آن وقت ميتوان دريافت كه آن بازيگر كارش را درست انجام داده يا خير.
در واقع مهمترين اصل در نقشآفريني انتخاب نقش است و ارزش كار بازيگراني كه توانستهاند موفق باشند و به عنوان بازيگر خودشان را تثبيت كنند، به همين نكته است؛ اينكه توانستهاند در انتخاب نقش هوشمندانه رفتار كنند. يعني نقشي را انتخاب كردهاند كه تواناييهاي خودشان را در آن به نمايش گذاشتهاند. اساسا ريشه ارزشهاي كار يك بازيگر به كاراكتري مربوط ميشود كه او ايفاي نقش آن را برعهده گرفته است.
گروه بازيگراني كه در طول اين سالها به عنوان بازيگران صاحب سبك مطرح شدهاند همواره در انتخاب نقشها هوشمندانه عمل كردهاند؛ حتي توانمندترين بازيگران نيز نميتوانند هر نقشي را خوب از كار دربياورند مگر آنكه آن نقش يا كاراكتر، نقشي پيچيده و داراي خصلتهايي دروني باشد. چون در معناي كلي، هنر يك بازيگر به اين است كه علاوه بر ارايه تيپ و شمايل يك نقش (كه اين كار را هر بازيگري ميتواند انجام دهد) وارد دنياي دروني شخصيت هم بشود تا بتواند آن را به بهترين شكل براي تماشاگران و مخاطبان نمايش بگذارد. توانايي اصلي بازيگري در همين است. بازيگراني مثل رابرت دنيرو اين توانايي را داشتهاند كه نقشهاي درست انتخاب كنند و به هر فيلم و هر كاراكتري تن ندهند.