نقد خبري كه اين روزها در فضاي مجازي پررنگ شده است
نداي اناالحق از بهر چه؟
طاها افشين
هفته گذشته و كنسرت علي قمصري و حواشياش تا جايي پيش رفت كه در صدر اخبار قرار گرفت و باز به يادمان آورد كه موسيقي ما گاهي ناچار است با مسائل پيش پا افتاده و اوليه دست و پنجه نرم كند. نخست اين موضوع به ذهن ميرسيد كه وزارت ارشاد چطور ميتواند ابتدا مجوز را صادر و حين اجرا اشكالتراشي كند! آن هم درحالي كه در ديگر ممالك دنيا هيچ اجرايي نياز به مميزي و كسب اجازه براي محتواي آنچه قرار است اجرا شود، ندارد. موزيسينهاي ايراني ناچار به طي مراحلي هستند كه همصنفيهايشان در كشورهاي ديگر نيازي به طي آن ندارند اما از طرفي هم موزيسينهاي ايراني به اين شرايط واقفند و ارزش كارشان وقتي دو چندان ميشود كه علاوه بر ارايه هنرشان، سختي برگزاري كنسرت را به جان ميخرند تا نفس به نفس تماشاگر ساز بزنند و آواز بخوانند. هيچكس موزيسينهاي ايراني را وادار به تحمل اين شرايط نكرده و آنها اين فداكاري را براي مخاطب داخل كشور، با ميل خود انجام ميدهند.كنسرت اخير قمصري حكايت ديگري دارد؛ در پوستر اوليه نامي از هاله سيفيزاده ديده نميشود و حتي در شب اول، او روي صحنه نميآيد. علي قمصري از دفتر موسيقي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي مجوز اجرايي را گرفته كه احتمالا هاله سيفيزاده در تركيب آن حضور نداشته است. پس چگونه است در شب بعد ايشان روي صحنه ميآيد و به تبع آن ميكروفن قطع ميشود و باقي قضايا اتفاق ميافتد؟بنا به اظهارات شاهدان عيني او اعلام ميكند كه با مسووليت خود قطعهاي را با خوانندگي هاله سيفيزاده اجرا خواهد كرد.
در واقع با اطلاع از پيامدهاي قبلي دست به چنين كاري زده است. از نظر نگارنده اين حركت يك كنش اعتراضي به شرايطي است كه براي اين هنرمند پيش آمده اما آيا نتيجه اين اعتراض سودي عايد علاقهمندان به موسيقي قمصري ميكند؟ آيا به نفع موسيقي ماست كه امثال ايشان نتوانند در كشور فعاليت داشته باشند؟ علي قمصري پس از واكنشهاي متفاوت و جهت شفافتر شدن موضوع ممنوعيت فعاليت خود اعلام ميكند كه بين دفتر موسيقي و حراست ارشاد در برزخ است و تا به اينجا تنها جوابي كه گرفته، اين بوده كه تا اطلاع ثانوي از برگزاري كنسرت محروم است. اما پيش از اين اظهارات كه در صفحه اينستاگرام اين هنرمند منتشر شده، خبر ديگري اعلام شده است. محروم كردن هنرمند از هنرش به هيچوجه قابل توجيه نيست خصوصا افرادي مانند قمصري كه در حوزه موسيقي اصيل ايراني فعاليت ميكنند؛ حوزهاي كه شريف و عميق است و فرهنگ و هنر ايران را زنده نگه ميدارد. مساله آواز بانوان نيز همچنان بدون حل باقي مانده و اين بخش از آواز كه نجيب است و مظلوم، امكان حضور در عرصه رسمي موسيقي را ندارد. اما سوال اينجاست كه در اين شرايط موزيسين ايران با رفتار نسنجيده تصميم به محروم كردن خود و مخاطبانش از اجراي زنده بگيرد يا با وجود تمام مشكلات،
جان سخت به كارش ادامه دهد كه اگر تصميم اول را بگيرد ديگر نداي اناالحق سر دادن چه جايگاهي خواهد داشت. كاش اعمال نظر غيرهنري و غيركارشناسي از سر هنرمندان اين مملكت دور شود تا نسنجيده ميدان را براي موسيقي «موچين» و «دونه دونه» و حافظان «در» از خطر محكم بسته شدن، خالي نكنند.