درباره موسيقي پاپ (قسمت اول)
ژانري براي ايجاد تنوع در راديو
احسان مطوري
اين روزها تشخيص ژانر يك موسيقي به شدت سختتر از تشخيص جنسيت جنين در دوران گذشته شده است. البته تكنولوژي و علم به هر دو مورد، كمك شاياني كرده است اما خالق يك اثر هنري اگر نداند تحت تاثير چه فضايي اثري را خلق كرده، آن وقت انتظاري از طرفداران او نخواهيم داشت. قبل از اينكه بخواهيم در مورد يكي از ژانرهاي پر مخاطب موسيقي صحبت كنيم بايد بگوييم پاپ از ريشه Popular گرفته شده و در تعريفي ساده، سبكي برگرفته از تمامي سبكهاي قبل از خودش به ويژه راك اندرول و با رويكرد مردمي پسندتر در دهه ۴۰ ميلادي از آمريكا و انگليس پا به عرصه صنعت موسيقي نهاد و به سرعت به عنوان مطرحترين و پر طرفدارترين سبك كنوني در موسيقي قرار گرفت.
جرج جانسون( George W.Johnson (1846 – 1914 - اولين خواننده است كه سبك خواندناش را سبك مشابه با پاپ ميدانند. او كه از بردگان آزاد شده در سنين جواني بود، راهي نيويورك شد و بعد از مدتي توانست خود را به عنوان يك خواننده شناخته شده و مردمي در شهر پرهياهوي نيويورك دربياورد.
دليل شكل گرفتن موسيقي پاپ چيست؟ در دهه ۲۰ ميلادي و بعد از آن با توجه به رشد كانالهاي راديويي، موسيقي بهترين گزينه براي جذب مخاطب بيشتري براي اين كانالها به شمار ميرفت و مردمي كه رفته رفته خسته از شنيدن موسيقي كلاسيك و تا حدودي خسته از درك سبكهاي ديگر بودند، انتقادهايي را از نوع موسيقي پخش شده در راديوها شروع كردند. تا جايي كه راديوها در تلاش براي پيدا كردن آهنگسازاني بودند تا موسيقي آنها به همراه خواننده، اين علاقه را در مخاطب ايجاد كند. اما به راستي چه شاخصهايي از همان اول در موسيقي پاپ مد نظر بود و نقش برجستهاي در مطرح شدن يك موسيقي داشت.
كلام در موسيقي پاپ به اندازهاي اهميت دارد كه ملودي در موسيقي كلاسيك. اما همين كلام كه اصولا قرار است راوي يك داستان و ايجاد حس باشد، بايد داراي محتوا باشد، ضرباهنگ و يا ريتمپذير باشد، در تعاريف سطحي نگنجد و از همه مهمتر جايگاه ادبي خود را هم حتي در عوام و خواص مردم حفظ كند. ساختار قطعه و نوع چينش آن نيز از ديگر موارد مهم در موسيقي پاپ است. زماني كه ملودي در يك فضا و ساختار مشابه و تكرار شونده در حال حركت است، اين كلام است كه نقش مهمي در حركت رو به جلوي قطعه دارد و ملودي تكرار شوند در كنار كلام بيشترين كمك را در ايجاد تصوير آن حس در شنونده خواهد داشت.
در موسيقي پاپ وقتي فرمي در قالب ملودي و كلام ما بين روايت تكرار ميشود، نقطه طلايي آن موسيقي را تشكيل ميدهد كه اصلا اين تكرارها ممكن است بارها رخ بدهد اما تاكيدي بر روايتي است كه در كلام گنجيده. لحظاتي هم وجود دارد كه ملودي تنها راوي بدون كلام اين موسيقي است كه در عين سادگي بايد بتواند هموزن كلام حركت كند. ادامه را در قسمت دوم خواهيد خواند...