پرسشها و آرزوهاي مردم ايران ...
محمود فاضلي
مايك پمپئو، وزير خارجه امريكا در راستاي آنچه تعامل مستقيم مردم ايران ميخواند! خواستار اعلام پرسشها، اميدها و آرزوهاي مردم ايران براي آينده شده تا برايش ارسال كنند. چنين درخواستي در حالي صورت ميگيرد كه ايشان همانند ديگر سردمداران كاخ سفيد از هر دو حزب اصلي در اين 40 سال براي پرسشهاي هميشگي مردم ايران پاسخي نداشته است. اين پرسشها آنچنان متنوع بوده است كه قطعا نميتوان حتي رئوس مهمترين آنها را در چنين ستون كوتاهي مطرح كرد.
براي اين پرسشها فقط بايد گامي به عقب برگشت و دخالتهاي آنها را در جريان كودتاي ننگين 28 مرداد 1332 و سرنگوني دولت قانوني ايران يادآور شد. امپرياليسم امريكا كه مشتاقانه در پي به دست آوردن سهمي و موقعيتي در نفت ايران با ديگر قدرت استعماري وقت(انگليس)، دست در دست يكديگر گذاشته و محمدرضا شاه را دوباره بر اريكه سلطنت نشانده و با دست او ملت بيدار شده ايران را دوباره به زنجير درآوردند. با غارت مجدد هستي و سلب استقلال سياسي و اقتصادي، ايران را ويران كردند و با كمك كردن به استقرار و تثبيت موقعيت خود، نيروهاي ضد كودتا و ميهنپرستان را سركوب و بسياري از آنها را روانه زندان و شكنجهگاه كردند و در ادامه گروهي از آنان را به بهانه «رستاخير ملي» به جوخههاي اعدام سپردند و فضاي رعب و وحشت بر اين سرزمين حاكم نمودند، سكوت سختي كردند.
اين سكوت تلخ كه در حافظه تاريخي مردم اين سرزمين همچنان باقي است منجر به شدت يافتن سركوب خواستهاي مردم، اتخاذ شيوههاي فاشيستي، ايجاد رعب و وحشت و اختناق، دستگيري، شكنجه و تيرباران مبارزين راه آزادي و استقلال و در ادامه كنترل فرهنگ مطبوعاتي كشور، سركوب آزاديخواهان، جلوگيري از انتشار انديشههاي سالم و اعمال سانسور در جهت جلوگيري از تداوم رشد سياسي، اجتماعي و فرهنگي اين مردم شده است. در عرصه فرهنگ برخلاف خواست فرهنگ و تمدن كهن ايران آنچه خود به دنبال آن بودند بر اين سرزمين تحميل كردند.
در اين سالهاي سياه كه دولتهاي مختلف امريكا آمدند و رفتند و فضاي سياه اختناق بر اين سرزمين حاكم بود، سياستهاي اقتصاد درهاي باز را بر اين ديار حاكم كرديد. شركت نفتي امريكايي «پان امريكن پتروليوم كورپوريشن» را به ايران آورديد تا غارت نفت اين سرزمين ستمزده همچنان ادامه يابد تا به جاي آن هزينههاي سرسامآور نظامي و تامين هزينههاي بلندپروازانه را براي دريافت جديدترين سلاحها را به اين سرزمين تحميل كنيد. در مقابل درخواست ميليونها ايراني براي بازگرداندن شاه ايران و محاكمه عادلانه وي نه تنها پاسخي نداشتيد بلكه تا آخرين روز از وي و اطرافيانش حمايت كرده و حتي زمزمههاي كودتا در سر داشتيد.
حمايتهاي همهجانبه سياسي و لجستيكي سردمداران واشنگتن از صدام در طول 8 سال دفاع مقدس و به خون غلتيدن هزاران شهيد و جانباز شيميايي كه از سرزمين خود دفاع كردند و كشورهاي وابسته را به تحريمهاي همهجانبه ايران دعوت كرديد نيز فراموشي ندارد. در مقابل بمباران شهرهاي ايران و حملات شيميايي حدود 400 بار به ايران و نيروهاي ايراني و حمله شيميايي وحشتناك حلبچه سكوت سختي اختيار كرديد. در اين 4 دهه در مقابل تروريسم كور در 4 گوشه اين سرزمين ايران نيز سكوت مرگباري داشتيد.
اما آرزويهاي ما چيز زيادي نيست. آرزو داريم دست از تلاشهاي سلطهجويانه عليه اين سرزمين برداريد، به اشتباهات خود اقرار كنيد و حداقل به مانند سلف خود از اشتباهات و مداخلات خود كه در اين 4 دهه داشتهايد مانند مادلين آلبرايت، وزير خارجه وقت امريكا در سوم شهريور 1379 و اوباما كه دو بار(2009)در سخنراني خود در دانشگاه قاهره و يك بار سخنراني خود در مجمع عمومي ملل متحد در سال(2013) كه به طور صريح به نقش امريكا در كودتاي 28 مرداد 1332 كه منجر به سقوط دولت ملي دكتر مصدق و تحكيم پايههاي قدرت ديكتاتوري شاه در 25 سال بعد از آن شد و اين اقدام را به عنوان نشانهاي از مداخلات بيش از حد دولت امريكا در امور داخلي ديگران و كمك به استقرار طولانيمدت از يك دولتمرد مقتدر داشتهايد از مردم ما عذرخواهي كنيد تا حداقل نام شما در تاريخ آينده جهان به عنوان وزير خارجهاي كه از مردم بزرگ ايران براي تحميل سياستهاي مداخلهجويانه منطقهاي و اعمال تحريمهاي يكجانبه عليه تهران پوزش ميخواهد حداقل در يك پارگراف چند خطي جاي گيرد.