• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۸ شهريور
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4292 -
  • ۱۳۹۷ شنبه ۶ بهمن

نكته‌اي در باب معني زبان داستان صفدري

تصوير صفدري از جهان

ابراهيم دمشناس

 

 

چهل گيسو (۱۳۸۱) مجموعه‌اي از افسانه‌ها و متل‌هاي جنوب ايران، فارس بزرگ به ويژه نوار ساحلي استان بوشهر است كه به كوشش و نوشتار محمدرضا صفدري گردآوري شده است. مقدمه‌اي كه نويسنده بر كتاب افزوده است در جهت خوانش جهان داستاني او اهميت سزاواري دارد. اين پيش‌گفتار مي‌تواند نگره و نگارش ويژه‌ترين سبك داستاني نيمه دوم اين سده را باز گويد. صفدري از مشكلات در آوردن لحن افسانه و متل سخن مي‌گويد كه در كودكي شنيده است و باز شنيدنش سپس تا ساليان سال. تلاش او در پي رسيدن به لحن نخستين است. سپس او وابستگي عاطفي‌اش به آن جهان نخستين را آشكار مي‌كند كه مي‌تواند گوياي نگاه ناخرسندش به امروزه باشد:

هر كودك پيرشونده‌اي هم در اكنون و آينده گم شده نخستين خود را جست‌وجو مي‌كند و كمتر مي‌يابد، به همين سادگي كه نان با همه زيبايي‌اش ديگر رازي ندارد، زيرا روي زمين هيچ چيز در جاي خود نيست. زماني پيش از اين، گندم درو شده با برگ و ساقه در خرمن جا خوابانده مي‌شد و چندين شب ماه از بالاي خرمن گذر مي‌كرد و دانه توي خوشه خوب جا مي‌افتاد. آبي كه سنگ آسياب را مي‌گردانده، سنگ را خنك نگه مي‌داشت. مي‌گويند با خنك ماندن سنگ، آرد خوب جا مي‌افتاد و نان گندم در جاي نخستين خود بود.

(چهل گيسو، ۱۳۸۱: ص ۷و ۸)

جهان تصوير شده در نوشتار صفدري، از سياسنبو تاكنون، جهاني است استعماريده زير سايه جرياني شبه صنعتي، شيوه‌هاي نخستينه توليدش را از دست داده در عين حال هنوز بدوي است. نان هاله‌اش را در صنعتي شدن از دست داده و ديگر ذات ندارد، سر جاي خود نيست، جاافتاده نيست. توصيفي كه صفدري از تجربه زيباشناختي كودك در فرهنگ كشاورزي مي‌دهد به ناچار دگرديسي‌اي چنين را تجربه كرده است. در گردآوري اين متل داستان‌ها، نويسنده/ پژوهشگر به آگاهي جديدي از كارش مي‌رسد؛ سبك، زبان و بيان او در وضعيتي برآمده و كنشي برابر زمانه جاكن‌كننده است. او به رفت و برگشت صداي قصه ميان راوي و كودك و ماه اشاره مي‌كند كه در بازه ساليان قصه را مي‌رساند. قصه همچون نان زيباست. در جنوب قصه و روايت را به نان گرم تشببه مي‌كنند: ميان دو نان گرم نهادن شرح ماوقعي را... صفدري در تمام داستان‌هايش در پي نخستين است؛ نخستين از كليدواژه‌هاي جهان داستان اوست چه بسا در عنوان داستاني آن را موكد كرده است از جمله درخت نخستين. نخستين او را به ذات مي‌رساند، نامي كه امروز از نان دريغ شده است. توجه او به لحن نخستين ما را به زبان نخستين دلالت مي‌كند، زباني كه مي‌تواند حامل جهاني بجا و بي‌آسيب باشد و ما را به آنجا برساند. همين كه داستاني را مي‌خوانيم با زوال وضعيت نخستين چار و ناچار روبه‌رو مي‌شويم. صفدري تلاشي رشك‌برانگيز در آفرينش چنين زباني در من ببر نيستم، پيچيده به بالاي خود تاكم، كرده. به اتفاق هر صفحه از اين رمان بيش از چهارصد صفحه‌اي‌اي را بگشاييد و بخوانيد به ندرت بتوانيد واژه‌اي نافارسي، به ويژه عربي پيدا كنيد، انگار كه احضار جهان نخستين در زبان، سرشار از واژگان كنايات، افسانه‌ها، باورها، زبانزدها، استعاره‌ها، تلميحات و... زباني كه در عين حال كه باستان‌گراست، زبان روزمره آن صفحه از مردم جنوب است كه زنده و گوياست.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون