برگزاري همهپرسي انقلاب سفيد
مرتضي ميرحسيني
معاهدهاي ميان ايران و متفقين: ششم بهمن ماه سال 1320 مجلس شوراي ملي قراردادي را تصويب كرد كه چگونگي همكاري دولت ايران با متفقين و تعهدات آنها را نسبت به كشور ما مشخص ميكرد. آن زمان، نزديك به شش ماه از هجوم نيروهاي انگليس و شوروي به ايران ميگذشت و التهاب و پريشاني بر دولت و جامعه سيطره داشت. جنگ جهاني به مرحله حساس و تعيينكنندهاي رسيده بود و طرفهاي درگير در آن، همه داشتههاي خود را به كار گرفته و به ميدان آورده بودند. اما در ايران، هنوز درباره ادامه سياست بيطرفي يا پيوستن به جبهه متفقين اجماعي وجود نداشت. تصويب اين معاهده، كه دولت ايران را به ايجاد مسير امن براي «عبور لشكريان و مهمات متفقين» و فراهم كردن امكان استفاده آنها از «وسايل و راههاي ارتباطي و مخابراتي» كشور ملزم ميساخت در عمل به معني پايان سياست بيطرفي و آغاز رسمي همكاري با متفقين بود. محمدعلي فروغي به اشاره و تشويق انگليسيها بحث اين قرارداد را پيش كشيد و پيگير تصويب آن شد، اما خودش هم از آغاز نخستوزيري ميكوشيد تا متفقين، يا به عبارت درستتر اشغالگران را به پذيرش «تماميت ارضي ايران» و احترام به «حاكميت و استقلال سياسي» كشور ما وادار كند و از آنها دستكم روي كاغذ تعهد بگيرد كه پس از پايان جنگ «نيروهاي خود را از خاك ايران بيرون ببرند». مخالفان فروغي، پيش و پس از امضاي اين پيمان، جنجال زيادي به پا و او را به خيانت و وطنفروشي متهم كردند و حتي يكي از جلسات مجلس را به تنش و درگيري كشاندند. اما نخستوزير باور داشت كه اين تصميم، در شرايط بحراني كنوني بهترين تصميم است و براي كشور اشغالشده ايران، گزينه و انتخاب بهتري وجود ندارد. شيدا صابري در كتاب «ايران در جنگ جهاني دوم» بحث مفصل و منصفانهاي درباره اين پيمان و تعهدات طرفهاي امضاكننده آن دارد و تصوير روشني از آنچه آن روزها در تهران ميگذشت به ما نشان ميدهد. او در جمعبندي بحث خود مينويسد: «در واقع انعقاد پيمان، تنظيم سند حقوقي بينالمللي بود كه بتواند تضميني باشد براي خروج بدون قيد و شرط نيروهاي خارجي از ايران در تاريخي معين».
همچنين: تولد هادريان (آدرين) كه حدود دو دهه از 117 تا 138 ميلادي امپراتور روميها بود و به صلحجويي و فروتني و دلبستگي به ادبيات شناخته ميشد. شهرت او به دستورش براي ساخت ديواري برميگردد كه مرزهاي امپراتوري روم در بريتانيا را از مناطق نيمهمتمدن شمال آن سرزمين جدا ميكرد. «ديوار هادريان» 100 كيلومتر طول و 300 برج نگهباني داشت و هنوز قسمتهايي از آن باقي مانده است (76)؛ ورود فاشيستهاي اسپانيا به فرماندهي ژنرال فرانكو به شهر بارسلونا و سركوب بيرحمانه جمهوريخواهان كاتالونيا. اين شهر يكي از آخرين پايگاههاي جمهوريخواهان بود و سقوط آن نشانهاي از فرارسيدن روزهاي پاياني جنگ و پيروزي فاشيستها محسوب ميشد (1939)؛ برگزاري همهپرسي براي شروع برخي اصلاحات اقتصادي و اجتماعي در ايران، كه رسانهها و محافل هوادار سلطنت آن را «انقلاب سفيد» و «انقلاب شاه و مردم» ميخواندند. جدال موافقان و مخالفان اين برنامه و مباحث مرتبط با نتايج و پيامدهاي پيدا و پنهان آن، تقريبا از همان زمان به يكي از مهمترين و چالشيترين بحثهاي تاريخ معاصر ما تبديل شد (1341).