مصرف «گل» و سندروم بيانگيزگي
محمدرضا قديرزاده
افزايش مصرف ماده «گل» در ايران اين پرسش را پيش روي افكار عمومي و كارشناسان قرار داده كه اين افزايش مصرف چه ريشهها و دلايلي دارد و مهمتر از آن در سالهاي آتي با چه پيامدهايي روبهرو خواهيم بود. بيشترين مصرفكنندگان گل در ايران را به طور كلي جامعه جوان كشور تشكيل ميدهند. در ميان مصرفكنندگان، دختران جوان آمار قابل توجهي دارند و به طور مشخص در ميان دانشجويان مصرف گل رو به افزايش است. يكي از دلايل مهم رشد مصرف گل در نام آشنا و مثبت اين ماده نهفته است. در واقع گل همان ماري جواناست كه در گذشته هم در كشور ما مصرف ميشده اما مافياي مواد مخدر شايد به اين نتيجه رسيده كه با تغيير نام آن ذهنيت مثبتي در مصرفكنندگان ايجاد كند. نكته كليدي هم اين بود كه دائمي تبليغ ميشود، گل يك ماده جديد است كه مصرف آن تبعات منفي هم ندارد.
دليل ديگر افزايش مصرف گل ترويج اين تفكر است كه مصرف گل حتما بيضرر است وگرنه در برخي كشورها آزاد نبود. در حالي كه فلسفه آزاد بودن مصرف گل در برخي كشورهاي جهان چيز ديگري بوده است. در كشورهاي اروپايي اعتياد به الكل رقم بالايي دارد در حالي كه الكل هم آزاد است. آزاد بودن مصرف به معناي بيخطر بودن آن ماده نيست. دليل ديگر اقبال به ماده گل به نوع وابستگي به اين ماده مربوط است. گل جزو مواد مخدر به شمار نميآيد و وابستگي جسمي هم ايجاد نميكند. اما مصرف آن منجر به تغييرات خلقي و پيامدهاي رواني شديد ميشود. دليل ديگر هم لذتجويي است كه نوجوانان و جوانان به دنبال آن هستند. مصرف گل در دفعات اول اين لذت را به افراد ميدهد اما در ادامه به مرور به وابستگي رواني منجر ميشود. اضطراب و افسردگي از جمله پيامدهاي مصرف اين ماده است. در تحقيقات متعدد ثابت شده مصرف گل منجر به اختلال حافظه كوتاهمدت ميشود. علاوه بر اين اخيرا يك مقاله جديد منتشر شده كه نشان ميدهد حتي يك بار مصرف گل هم منجر به تغييرات دايمي در مغز انسان ميشود. در كنار اينها نكته بسيار حائز اهميتي وجود دارد كه بايد جامعه از آن اطلاع پيدا كند. نتايج تحقيقات نشان ميدهد، ترك مصرف گل منجر به از بين رفتن عوارض آن نميشود و متاسفانه در افراد منجر به «سندرم بيانگيزگي» ميشود. يعني انگيزههاي فردي در حوزه شغلي، تحصيلي و اجتماعي كاملا آسيب ميبيند و افراد دچار رخوت و سكون ميشوند. اين مساله براي آينده جامعه ايران نگرانكننده است زيرا با گروهي از افراد در جامعه مواجه خواهيم بود كه انگيزهاي براي هيچ كاري نخواهند داشت.