شريك تضميني در شرق
حسين ملائك
سفر اخير هيات بلندپايه ايراني به چين، اقدامي براي اطمينان از اجراي تمامي تعهدات پيشين جمهوري خلق چين به جمهوري اسلامي ايران است كه در شرايط سخت تحريمهاي جاري ايالات متحده امريكا عليه ايران به عنوان يك شريك تجاري در كنار ما باقي مانده است. در شرايط كنوني و با توجه به تجربههاي پيشين در رابطه ميان دو كشور اين اطمينان وجود دارد كه چينيها دستكم روزانه 500 تا 600 هزار بشكه نفت خام از ايران وارد خواهند كرد. اين رقم از واردات نفت در دوران تحريمهاي پيشين هم به شكل ثابت ادامه داشت و در شرايط كنوني هم تصور ميشود كه به دلايل مختلف، دولت چين اقدامي براي كاهش اين سطح از وارداتنكند.
مشكل اصلي در شرايط كنوني روابط تجاري و اقتصادي ميان دو كشور، سرمايهگذاريهاي پيشين چين در ايران و نحوه اجراي اين سرمايهگذاريهاست. بحث جاري ميان تهران و پكن، نحوه اجراي تعهدات چين در اجراي پروژه توسعه فازهاي باقي مانده ميدان گازي پارس جنوبي و برخي از ميدانهاي نفتي و گازي ديگر ايران در خشكي است كه طرفهاي چيني متعهد به همكاري و سرمايهگذاري در آن شدهاند. به اعتقاد من با توجه به تضمينهايي كه به لحاظ سياسي در مورد استمرار خريد نفت جمهوري خلق چين از جمهوري اسلامي ايران وجود دارد، اهميت مذاكره در مورد استمرار همكاريهاي دوجانبه در مورد توسعه و بهرهبرداري از ميدانهاي نفتي و گازي كشور، سرفصل اصلي مذاكرات اخير است كه با حضور محمدجواد ظريف وزير امورخارجه، بيژن نامدارزنگنه وزير نفت، فرهاد دژپسند وزير امور اقتصادي و دارايي و عبدالناصر همتي رييس كل بانك مركزي با همراهي رييس مجلس شوراي اسلامي، علي لاريجاني انجام شده است. چين در شرايط حاضر به صورت رسمي از واشنگتن معافيتهايي موقت براي واردات نفت از ايران دريافت كرده است و به لحاظ فني، استمرار واردات نفت چين از ايران، دور زدن تحريمهاي امريكا نيست اما استمرار سرمايهگذاريها و پروژههاي مشترك طرف چيني با ايران عملا ضديت عملي با تحريمهاي امريكا تلقي خواهد شد. به هر تقدير با توجه به سفر هيات بسيار بزرگ وليعهد سعودي در آخر هفته جاري به پكن، اين احتمال وجود دارد كه نتايج اين سفر تا حدي تحتالشعاع سفر محمد بن سلمان به چين قرار بگيرد به هر تقدير نبايد فراموش كنيم كه عربستان سعودي بدون مانع تحريمها، امكان در اختيار قرار دادن بازارها و ظرفيتهاي سرمايهگذاري بسيار كلانتري در اختيار چينيهاست. در نتيجه قطعا چينيها مشغوليتهاي ذهني بيشتري نسبت به مذاكرات پنجشنبه با بنسلمان خواهند داشت اما اين سفر قطعا در مينيموم تضمين شده صادرات نفت خام جمهوري اسلامي ايران به چين تاثيري نخواهد گذاشت و اميدوارم محمدجواد ظريف و بيژن نامدارزنگنه و ديگر مقامهاي ارشدي كه در اين سفر به چين رفتهاند، بتوانند تضمينها و رضايتهاي لازم را از چين براي استمرار همكاري در ميدانهاي نفتي ايران و سرمايهگذاري در اين حوزه دريافت كنند. يكي ديگر از موضوعات مورد بحث در اين سفر، احتمالا سازوكار انتقال درآمدهاي نفتي ايران از طريق كانالهاي مالي ميان چين و ايران خواهد بود. به صورت سنتي كانال مالي ميان دو كشور وجود داشت كه در دوره پيشين تحريمها مورد استفاده قرار گرفت اما اين كانال به دليل تحريمهاي اخير امريكا مورد آسيب قرار گرفته است. به گمان من، چينيها لازم است كه راهكار تازهاي براي ايجاد سازوكار مالي براي ادامه مناسبات با ايران پيدا كنند و تصور ميكنم كه خودشان هم به اين امر واقفند و براي ايجاد چنين كانالي در حال برنامهريزي و اقدام هستند. يكي از مهمترين مسائل در رابطه با چين رفتار طرف ايراني است. به هر تقدير چينيها نسبت به واردات نفت خام ايران و پرداخت درآمدهاي حاصل از آن به دليل علاقهمنديشان به تنوع منابع انرژي مايل هستند. اما طرف ايراني نيز بايد حساسيت روابط دو جانبه ميان دو كشور در شرايط كنوني را درك كند و اجازه ندهد، اقدامي حساسيتبرانگيز يا آزاردهنده از سوي ايران عليه يكي از مهمترين شركاي تجاري آسيايي ايران انجام شود. به اضافه اينكه اميدوارم وزراي محترمي كه براي گفتوگو با طرفهاي خارجي اعزام ميشوند، دقت لازم داشته باشند كه وعدهها و اظهاراتي مطرح نكنند كه آمادگي اجراي آن در كشور وجود ندارد چراكه چنين وعدهها و اظهارنظرهاي غيراجرايي در مذاكرات ممكن است كه نهايتا باعث بياعتمادي طرف مقابل شود.