كتابخانه
ناگهان روز تاريك شد
مريم تاواتاو| «تاريكي معلق روز» سومين رمان زهرا عبدي است كه به تازگي منتشر شده و داستان آن، پيرامون زندگي بههم مرتبطِ چند جوان و خانوادههايشان است كه زمانها و مكانهاي مختلف را تجربه ميكنند. اين كنكاش با بيان زوايايي از هر شخصيت در هر فصل ادامه پيدا ميكند. خلاقانهترين جنبه تاريكي معلق روز، آن است كه نويسنده، سلسله حوادث را نميآفريند تا صفحاتش را پر كند بلكه كلمات ميآيند تا روايتي بازگو شود و هر صحنه و هر فرد با لحن مختص به خودش، داستان را پيش ببرد. اسيدپاشي، جانبازان اعصاب و روان كه جنگ را براي خانوادههايشان ناتمام گذاشتهاند، قاچاق مواد مخدر و بيكاري، همگي گواه اين موضوع است كه نويسنده نتوانسته به روزگار حال، پشت كند؛ دغدغهمدارانه موضوع انتخاب كرده است و هوشمندانه علاوه بر درد نان، حتي از آنها گفته كه لقمه نان اندكي دارند اما معضلات گريبانگير اجتماع، رمقي برايشان نگذاشته تا نان به دندان بكشند و سيري را به تمام، لذت ببرند.
پيروزي در بحث
عرفان حكمتي| چرا گاهي قادر به مجاب كردن يك فرد نيستيد؟ چرا نميتوانيد نظري را كه به آن اطمينان داريد به شخصي اثبات كنيد؟ اگر تا به حال با خود اين فكرها را كردهايد، پس اين كتاب را بخوانيد.نكته مهمي كه ما اغلب آن را فراموش ميكنيم اهميت شخصيت مقابل و طرز ارايه استدلالهايمان براي پذيرش آن است. اين كتاب در مورد استدلال و مجاب كردن ديگران اسراري را افشا ميكند كه تا به حال در زندگي و در هيچ كتابي نيافتهايد. در اين كتاب راز و رمز مجاب كردن ديگران را به صورت سازماندهيشده ميخوانيد. از طريق اين كتاب شما ميتوانيد با توسل به نشانههاي ظاهري و با روشي بسيار ساده به شخصيت مخاطبتان پي ببريد و همچنين راهكارهاي بينظيري را ياد بگيريد.زماني واقعا حق با شماست ولي مستاصل شدهايد و نميتوانيد به هيچ طريقي شخص مقابلتان را مجاب كنيد، با توسل به راهكارهاي اين كتاب بدون آنكه مخاطب متوجه شود او را به كاري كه ميخواهيد ترغيب ميكنيد.
از دست بعضي آدمها خلاص شويم
رضا محمودي|حتما در طول زندگي با آدمهايي برخورد داشتهايد كه به شما احساس بدي دادهاند؛ اگر بدشانس باشيد هر روز در محيط كار يا دانشگاه يا خانواده با آدمهايي از اين دست سروكار داريد. حتي در مكانهاي عمومي، مترو، اتوبوس، هواپيما يا حتي پيادهرو هم ممكن است با اين آدمها روبه رو شويد. راهحلِ مقابله با اين آدمها يكي نيست.رابرت ساتن، استاد روانشناسي دانشگاه استنفورد، در كتابِ چگونه از دست آدمهاي عوضي خلاص شويم؟ انواع مشكلاتي را كه آدمهاي عوضي برايمان به وجود ميآورند از هم جدا ميكند، مثالهاي واقعي زيادي ميزند و راههاي مختلفِ خلاصي از دست اين آدمها را پيشنهاد ميكند؛ از مواجه نشدن با آنها گرفته تا مقابله به مثل با آنها. به نظر او، هر كسي در مورد مشكلِ خاصي كه دارد بايد دو يا چند راهحل مختلف را با هم تركيب كند و به راهحل مخصوصِ آن مورد برسد. هدف اين راهحلها اين است.
عشق در برابر ترور
ساناز جعفرپور| «نجواي ناتمام ادل» تلفظ عشق است در برابر ترور. نادر جوان ايراني است كه زنش در سالن موسيقي با تاكلان پاريس در حمله تروريستها كشته شده. در قطار هنگام سفر كه نوعي گذار از زندگي است، گذشته و كشته شدن زن و فرزندش را مرور ميكند. ادل زن هنرمندي است كه مدافع حقوق بشر است...«دهانت باز و شكفته مانده بود. انگار موسيقي زندگي ات با خاموشي ضربان قلبت تمام نشده بود و تو هنوز موسيقي زندگيات را لالاييات را براي بچهات ميخواندي. لالايي كشته باتكلان را اما نميدانم بچهمان كه در شكمت همراه تو كشته شد اين لالايي و نجواي تو را شنيده، ميشنود يا نه؟ نجواي تو را كه ناتمام ماند.»