نگاهي به افتتاحيههاي گالري آريانا، شكوه و ايوان
گزارش يك انتحار و يك افتتاحيه ضدفرهنگي
فاروق مظلومي
گاهي گالريگردي به ماجراهايي منجر ميشود كه هنر كاملا در حاشيه قرار ميگيرد، رويداد فرهنگي «فر» در گالري آريانا باتوجه به پوستر و اطلاعرساني گالري قرار بود ساعت 18 روز جمعه سيام فروردين افتتاح شود اما مسوولان گالري در لحظه ورود مخاطبان از ورود به گالري ممانعت و اعلام كردند كه تمرين تئاتر آقاي آتيلا پسياني ساعت 19 تمام خواهد شد. البته آنها پيشنهادهاي جذابي مانند تحمل و بردباري و انتظار در محوطه گالري، بازگشت به خانه يا صرف چاي و قهوه در كافيشاپهاي اطراف گالري را هم داشتند و اما پيشنهاد يكي از كاركنان گالري بسيار نبوغآميز بود. ايشان فرمودند اگر ناراحت هستيد نياييد و اين پيشنهاد براي كسي كه آمده و برنامه عصر جمعهاش هم بههم خورده كمي عجيب بود! درست و احترامبرانگيز بود كه مدير گالري و آقاي پسياني بين افرادي كه مجبور به انتظار شدهاند، حاضر شوند و عذرخواهي كنند چراكه گاهي اينگونه پيشامدها در اجراهاي هنري طبيعي است و اين آدابداني ميشد انتظار يك ساعته مخاطبان، بخشي از مشاركت از گالريگردها و احترام آنها به هنر باشد. به هر حال اين انتظار از آقاي پسياني با نزديك به نيم قرن تجربه بازي در اقصا نقاط كشور منطقي بود. درخصوص خود رويداد «فر» و «صورالعجايب» آن هم نقلقولهايي ميشود كه باتوجه به شنيدهها، بررسي اين آثار خاطري فارغ، ذهني شكيبا و تحملي طويل لازم دارد. البته نه آن تحمل
يك ساعتهاي كه خيلي از بازديدكنندهها دم در ورودي گالري آريانا براي پايان تمرين آقاي پسياني داشتند. اين نوع تحمل در توان هر كسي نيست. به هر صورت بار ديگر نشان داديم تا تكوين مطالبهگري در هستي اجتماعيمان راه درازي در پيش داريم و بخشي از فضاي فرهنگي كه مدعي اصلاحات بيروني است از اصلاحات دروني خودش عاجز و غافل مانده است.
بعد از انصراف از انتظار در گالري آريانا با انتحار در گالري شكوه مواجه شديم. مشهورترين منتقد معاصر كلمنت گرينبرگ فكر اين روزها را ميكرد كه ايده و ايدهپردازي را سم اثر هنري ميدانست و سفارش ميكرد كه از هنر توقع بيشتري از پرداختن به يك ايده داشته باشيد. گالري شكوه به مناسبت اينكه سال 98 سال خوك است با يك فراخوان و ايدهاي متوسط از هنرمندان عزيز خواسته بود خوكپردازي كنند و ايدههاي مختلف را با محوريت خوك به مخاطب انتقال دهند. در بين آثار، اثري كه ايده غيرقابلكشف داشته باشد و ذهن مخاطب را درگير كند كم بود و اغلب كارها خيلي سريع وظيفه پيامرساني خود را انجام ميدادند و سُك سُك مخاطب و اثر تمام ميشد.
صد البته موظف كردن اثر هنري به انتقال پيام، ظلم جهاني به هنر به عنوان يك امر والاست كه بايد به اموري غير از امور روزمره بپردازد. اين تخم لق ايدهپردازي را اندي وارهول و مارسل دوشان در هنر كاشتند. خدايشان ببخشايد، اما هنر مفهومي به دليل عمومي بودن آن همواره و
همه جا طرفداران زيادي دارد. اين نمايشگاه هنرمندان خوب هم كم نداشت و چون جريان كيوريت هنري –مراقبت هنري– هنوز به شكل حرفهاي در كشورمان جا نيفتاده است خيلي از هنرمندان كل دورههاي هنري خودشان را فداي مفهومسازي ميكنند غافل از اينكه هنر و هنرمند اصيل به اسارت ايده و كنترل شدن توسط مفهوم تن نميدهد. صدالبته استفاده از هنر براي انتقال مفاهيم، عملي هوشمندانه و خلاقانه است اما قناعت هنر و هنرمند به مفهوم و ايده نوعي كفران نعمت است در حق هنر. فارغ از اين بحث شركت حتي چند نفر از هنرمندان خوب مفهومي در اين نمايشگاه يك انتحار هنري و خودزني برايشان محسوب ميشود كه متاسفانه در نمايشگاههاي گروهي اتفاق ميافتد. اثر انتزاعي چشمگير، فعال، محرك و سيال هيرو شيخالاسلام هم تنها با چند فيگور كوچك خوك به اين نمايشگاه مفهومي چسبانده شده بود كه اين اتفاق هم نشان از كيوريتورشيپ غيرحرفهاي نمايشگاه داشت.
حسن ختام گالريگردي ناموفق روز جمعه ديدن آثار فريدون اميني در مجموعهاي با نام «درخشش» در گالري ايوان بود. فريدون اميني از هنرمندان دهه 40 شمسي و دانشآموخته و مدرس نقاشي است. او از همان ابتداي كار خودش و راهش را خيلي خوب شناخته بود و حالا استيتمنت نمايشگاه و آثارش آدم را ياد امپرسيونيستها مياندازد كه مثل اميني به دريافتهاي آني از نور لغزان و آبي دريا اهميت ميدادند. اين هنرمند توانا با امواجي كه در انحناها و دايرههاي معكوس خط زيباي نستعليق وجود دارد درياي خودش را ساخته و با كمك ورقههاي طلا و نقره و اكليلهاي رنگي درخششي بديع در اين دريا ايجاد كرده است. باوجود حضور فيگور حروف نستعليق آثار اين نمايشگاه رو به انتزاع داشتند. اميني در اين نمايشگاه راه اسلاف نقاشيخط ايران -نقاشان مكتب سقاخانه، اسرافيل شيرچي، جليل رسولي، جواد بختياري، رضا مافي و محمد احصايي و...- را نرفته بود. پرهيز عمومي از كلمه و اتكا به حروف، تفاوت بارز آثار او با ديگران در اين هنر است. نگاه فرماليستي به خط در نقاشي با همين پرهيز از كلمات كه حاوي معني هستند، تشديد ميشود
به خاطر همين است كه آثار اين نمايشگاه نقاشي محض هستند و نقاشي با خط يا خط در كنار نقاشي نيستند. در ابتداي شروع نقاشيخط در ايران خط همواره به عنوان ياور نقاشي براي انتقال مفاهيم استفاده ميشد و اين سنت بعدها به ايجاد فضاي مناسب موضوع خط در كنارش تغيير كرد تا اينكه اساتيدي مانند رضا مافي و محمد احصايي به حضور خط به عنوان يك فرم نقاشي در كنار ديگر فرمهاي تابلو تاكيد كردند. آنچه باعث جهاني شدن نقاشيخط ايران خواهد شد همين نگاه فرماليستي به خط است. آثار درخشان مجموعه درخشش و گالري ايوان، ميزبان خوب اين آثار تا نهم ارديبهشت منتظر شما هستند.