غلامرضا ظريفيان
مرحوم دكتر صادق آئينهوند را طي 36 سال آشنايي بدون مبالغه و اغراق با اين خصوصيات ميشناختم: معلم و استاد، عالم نافع، بيان نافذ، آشنايي با علوم مختلف ديني، تاريخي، ادبي، پژوهشگر پرتلاش و پركار و هوشمند، منظم و منضبط، گرم و صميمي، صراحت و صداقت، تواضع و فروتني، شفقت و دلسوزي، درك عميق اجتماعي و سياسي، اعتدال و توازن، منصف و اهل گشايش و حل مساله، ديندار خردورز، عدالتپيشه و محرومدوست اما در ميان همه خصوصيات و ويژگيهاي استادم در همه دورانهاي آشنايي و شاگردي و همكاري، تنها و تنها يك صفت ايشان بر همه اوصافي كه برشمردم نمايان و رجحان و برتري داشت و آن هم هيبت و منش و كنش اخلاقي ايشان بود. زيست اخلاقي آئينهوند در واقع سپهري بود كه بر تمام شوونات زندگي عمومي و خصوصيات علمي، فرهنگي، اجتماعي و سياسي او سايه افكنده بود. كافي بود يك بار با او آشنا شوي، نياز به تفسير و توضيح نداشت، نوع راه رفتن، صحبت كردن، قضاوت كردن و حتي نگاه كردن آئينهوند به سرعت و سادگي هر چه تمام، مخاطب را در ساحتي از احترام، ادب و فروتني همراه با توانايي و برجستگي علمي قرار ميداد. رفتار بيآلايش، بيتكلف و در عين حال متين و پخته آئينهوند به سرعت انسان را مجذوب نه «شخص» بلكه «شخيصيتش» ميكرد.
تعارف و تعريف از آئينهوند بسيار سخت بود. با نگاهش انسان را شرمنده ميكرد. نه مراد ميشد و نه مريد ميپذيرفت؛ لطفش شامل همه بود.
به سليقه، گرايش و حتي اعتقادات افراد كار نداشت، بيعلت و بيرشوت لطف ميكرد و لطفش نه از سر عافه صرف بود. با لطفش شاگردانش را متوجه ضعفها و نقايص و كاستيهايشان ميكرد. فهم عميق سياسياش را با دينداري خردورزانه و عمق درك تاريخي و صبوري و متانت آميخته بود. سلوك علمي و پژوهش آئينهوند به گونهاي بود كه جرأت نقد توام با انصاف را به شاگردانش ميآموخت. پرورش آن هم از نوع اخلاق آن جزو جداييناپذير آموزش آئينهوند بود.
آئينهوند در عرصه تحقيق يك پژوهشگر منصف بود. تاليفات گسترده او با رويكرد و نقد عقلاني و روشمند ميراث «سلف» و فهم هوشمندانه يافتههاي مهم «خلف» به خصوص با تكيه بر مكتب آنال و جريانات نومعتزلي در لبنان، عراق، مصر، مراكش، تونس و الجزاير پي گرفت و از اين رهگذر، شاگردان و علاقهمندان به تاريخ اسلام را با دنياي جديدي از فهم عصري مواجه ساخت.
او همچنان كه در برابر سلف شجاعانه و متواضعانه به نقد ميپرداخت درباره يافتههاي جديد نيز مقتبس نبود و با رهيافتهاي جديد با مهارتهاي علمي خود، پذيرش و پالايش پرداخت اخلاق پژوهشگري در آئينهوند ايجاب ميكرد تا در برابر يافتههاي علمي از يك سو خاضع و از سوي ديگر ناقد باشد.
يكي از مهمترين ويژگيهاي اخلاقي علمي آئينهوند اين بود كه به شدت با استفاده ابزاري از تاريخ و به خصوص تاريخ اسلام مخالفت ميكرد. اينكه او حاضر نشد دانش خود را قرباني امر سياستزده اكنون كند كه متاسفانه در گذشته و در حال به شدت رواج دارد، حكايت روشن از اين انصاف علمي دارد.
با اينكه نقدهاي شالودهشكنانه به مورخان سلف همچون ابناسحاق، طبري، واقدي، ابناثير، ابنسعد و... داشت اما در هنگامه توصيف و تبيين آنان از حرمتگذاري و ستودن تلاشها و زحمات اين مورخان فروگذاري نميكرد.
او به تدريج در ميان اصحاب ادب و به خصوص نخبگان و دانشآموختگان تاريخ و تاريخ اسلام نقش مرجعيت را پيدا كرد. اين مرجعيت مرهون اخلاق پژوهشگري او بود. كاوشگري و كنجكاوي مستمر عالمانه در وجود او موجب ميشد كه علاوه بر گستردگي و عمق اطلاعاتش از منابع نخستين تاريخ اسلام سراغ گفتوگو و مباحثه با انديشمندان نوگراي اين رشته در جهان به خصوص در دنياي عرب و آفريقاي شمالي برود. مورد وثوق و رجوع در جامعه علمي قرار گرفتن، با گفته و تعارف حاصل نميشود. بايد رنج بسيار و مرارتهاي بيشماري كشيد.
آئينهوند براي گشايش عرصههاي مختلف فهم تاريخي كه در تاليفات و بيانات بيشمارش منعكس است، فهمي عصري از تاريخ را شاگردان و علاقهمندان او بدون ترديد اذعان دارند.
آئينهوند قبل از آنكه بشود او را مورخ، اديب و پژوهشگر برجسته معرفي كرد همه اين اسباب بزرگي را در يك منطق اخلاق كاملا محسوس و تاثيرگذار آميخته بود و اين علم از رهگذر و كريدور اخلاق و به خصوص اخلاق علمي و آكادميك بر جان او نشسته بود و به همين دليل دانش استاد بزرگوار مرحوم آقاي صادق آئينهوند، يار و راهنماي دوستان و شاگردانش بود و هست. به تعابير زيباي مولانا:
علم اگر بر دل زند ياري شود/ علم اگر بر تن زند باري شود/ علمهاي اهل دل حمالشان/ علمهاي اهل تن احمالشان
آئينهوند در پژوهشهاي خود براي اخلاق در پژوهش اهميت بسياري قائل بود، عرضم را با شاهدي از مقاله پژوهش در ميراث اسلامي نگاشته شده توسط استاد درباره جايگاه اخلاق در پژوهش پايان ميدهم.
اخلاق در ميان پژوهشگران مسلمان مقامي درخور دارد. دكتر آئينهوند در ادامه مقاله 12 ويژگي مهم رعايت اخلاق را در پژوهش متذكر ميشود سپس به اين نكته مهم اشاره ميكند: از خلال بررسي متون اخلاقهايي كه به سيره پژوهشگران مسلمان ميپردازد، چنين به دست ميآيد كه براي 4 نكته تاكيد و توصيه بيشتر شده است:
الف: انساندوستي (استاد و شاگرد را مطرح ميكند)
ب: دوري جستن از تحقير ملتها و تمدنهاي ديگري. دانشمندان براي اجتناب از اين كار نظريه الحكمهالابديه را مطرح كردهاند.
ج: مدني كردن علم و دور داشتن آن از قدرت و سلطه به خاطر سوءاستفاده از آن.
د: تشويق به نشر علم و اعلان نتيجه آن براي مردم.
استادم آئينهوند را بدون اغراق مصداق اين شعر مولوي ميدانم كه درباره مردان بزرگ سروده است: محض مهر و داوري و رحمتاند/ همچو حق بيعلت و بيرشوتند
استاد دانشگاه