پيشينه چاپ و تكثير در ايران
مرتضي ميرحسيني
نخستين دستگاه چاپ در ايران: سال 1016 خورشيدي در چنين روزي ارمنيهاي ساكن اصفهان يك ماشين چاپ را سرهمبندي و براي تكثير برخي دعاها و تذكرههاي خودشان از آن استفاده كردند. اين نخستين تجربه استفاده از دستگاه چاپ در خاك سرزمين ايران بود. هر چند كتابها در اين كارگاه كوچك به خط و زبان ارمني تكثير ميشدند. گويا نقشه ساخت اين دستگاه را يك كشيش ارمني از اروپا به ايران آورد و يك سال و چند ماه طول كشيد تا آنچه روي كاغذ ترسيم شده بود به ماشيني آماده استفاده تبديل شود. چندي بعد در مذاكرات ميان دربار صفوي و بازرگانان اروپايي، صحبت از خريدن چند دستگاه چاپ و وارد كردن آن به ايران به ميان آمد و قدمهايي هم در اين مسير برداشته شد اما اين كوششهاي نصفهنيمه، آنهم لابهلاي انبوه مسائل و مشكلاتي كه دولت ايران با آنها درگير بود به جايي نرسيد و بعد هم اين تمايل نه چندان عميق به حاشيه رفت و فراموش شد. ناگفته نماند كه تاريخ صنعت چاپ در ايران يكي از مباحث مورد مناقشه ميان پژوهشگران است و حتي برخيها پيشينه چاپ و تكثير در ايران را تا دوره مغولها عقب ميبرند و به مقطعي ميرسند كه دولت مغول به اميد مهار بحران اقتصادي شديدي كه با آن مواجه شده بود به استفاده از پول كاغذي روي آورد و اسكناسي به نام چاو را به تعداد زياد توليد و در جامعه توزيع كرد. اما عموم محققان نه انتشار چاو را نخستين تجربه واقعي چاپ و تكثير در ايران ميدانند و نه حتي آنچه را كه ارمنيهاي ساكن اصفهان كردند مبدأ تاريخ اين صنعت در كشور ما ميبينند.
از نظر آنها ماجرا از اوايل دوره قاجار، در تبريز و دربار عباسميرزا وليعهد آغاز ميشود و آنچه را پيش از آن انجام گرفته و تجربه شده بود نميتوان سرآغاز صنعت چاپ به شيوه جديد در ايران محسوب كرد. به اين نكته هم اشاره كنم كه در گذشتههاي دور، زماني كه هنوز چاپ و تكثير به اين شكل امروزي رواج نداشت، كار عدهاي رونويسي از كتابها بود. عبدالحسين زرينكوب در «تاريخ مردم ايران» به يك نمونه جالب آن اشاره ميكند و درباره محمد واقدي از نخستين مورخان مسلمان (وفات اوايل قرن سوم هجري) مينويسد: «آوردهاند كه او را بندگان بودند درم خريده كه روز و شب براي او كتابت ميكردند. نوشتهاند كه بعد از وفاتش ششصد قفسه كتاب از او بازماند كه هر قفسه را دو مرد حمل ميكرد». همچنين: تولد آرتور كانن دويل، نويسنده اسكاتلندي و خالق شخصيت و داستانهاي شرلوك هلمز؛ آثار وي يكي از نقاط اوج و اعتلاي داستانهاي كارآگاهي شناخته ميشود (1859)؛ بمبگذاري در منچستر انگليس؛ اين حادثه خونين در پايان يك كنسرت روي داد و 23 كشته (از جمله خود بمبگذار) و حدود 140 زخمي به جاي گذاشت. مهاجم جواني 22 ساله و متولد انگليس، از پدر و مادري ليبيايي بود. پليس عده زيادي را بازداشت و از آنها بازجويي كرد، اما پس از آنكه معلوم شد بمبگذار انفرادي و با انگيزه شخصي دست به اين كار زده است همه مظنونان آزاد شدند (2017)